رازیگرشرق7
پسندها
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بدون شک آرزوهایت را برآورده خواهد کرد
    آنکه برای خنداندن یک گل، آسمانی را می گریاند ..
    کورش کبیر:تو دنیا از سه آهنگ خوشم نمیاد:صدای کودکی از بی مادری! صدای مجرمی از بی گناهی!صدای عاشقی از جدایی!!!!! !!!!!
    چه خوش افسانه ميگويي به افسونهاي خاموشي
    مرا از ياد خود بستان بدين خواب فراموشي

    ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگيرم
    كه من خود غرقه خواهم شد درين درياي مدهوشي

    مي از جام مودت نوش و در كار محبت كوش
    به مستي ، بي خمارست اين مي نوشين اگر نوشي

    سخنها داشتم دور از فريب چشم غمازت
    چو زلف گر مرا بودي مجال حرف درگوشي

    نمي سنجند و ميرنجند از اين زيبا سخن سايه
    بيا تا گم كنم خود را به خلوت هاي خاموشي
    او رفت تا پادشاهی دنیای دیگر را تصاحب کند
    و دوباره برگردد
    "سلام به همه دوستای گلم... این متن و تصویر رو اینجا گذاشتم واسه دوستای خوبم. چون مدتی نیستم.خواستم بگم من
    بیادتونم.........:gol:"
    این چیه دختر؟
    تازه اومدی
    کجا با این عجله؟؟؟
    من برای ایشون آرزوی آرامش ابدی و برای شما آرزوی صبر می کنم کاش آدما برای این لحظات حرف دیگه ای برای گفتن داشتن ...
    سلام ممنون از تسلیتتون پدر بزرگم روزگار سختی رو سپری می کرد فکر می کنم الان زندگی راحت تری رو داشته باشه ...
    منم به شما تسلیت میگم می دونم غم از دست دادن پدر خیلی وحشتناکه و دعا می کنم کسی این غم رو نبینه ولی امیدوارم که صبر داشته باشید و تحمل کنید ...
    بازم ممنون
    سلام به همه دوستای گلم... این متن و تصویر رو اینجا گذاشتم واسه دوستای خوبم. چون مدتی نیستم.خواستم بگم من
    بیادتونم.........:gol:
    همه وقت، همه جا،

    من به هر حال که باشم به تو می اندیشم.

    تو بدان این را، تنها تو بدان.

    تو بیا؛

    تو بمان با من، تنها تو بمان.

    جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب.

    من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند.

    اینک این من که به پای تو در افتادم باز؛

    ریسمانی کن از آن موی دراز؛

    تو بگیر؛ تو ببند؛ تو بخواه.

    پاسخ چلچله ها را تو بگو.

    قصه ابر هوا را تو بخوان.

    تو بمان با من، تنها تو بمان.
    به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
    به هران کجا که باشد بجز این سرا سرایم
    حوس سفر نداری ز غبار این بیابان ؟
    همه ارزویم اما چه کنم که بسته پایم
    سفرت بخیر اما تو و دوستی خدارا چو ازین
    کویر وحشت به سلامتی گذشتی
    به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا
    اسم خوشگلیه
    مرجان جان من دیگه باید برم خونه اگه کار نداری با اجازه مرخص شم
    برای گفتن من شعر هم به گل مانده نمانده عمریو صدها سخن به دل مانده
    صدا که مرحم فریاد بود زخم مرا به پیش درد عضیم دلم خجل مانده
    بی تومهتاب شبی باز ازان کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم ولی در باز نکردی اومده بودم
    تازه کرایه ماشینم نداشتم پیاده برگشتم
    حرمت نگه دار گلم دلم کین اشک خون بهای عمر رفته من است
    میراس من نه به قید قرعه نه به حکم عرف یکجا سد زدم همه را به حرمت
    چشمانت به نام تو
    حسین پناهی
    سلام احوال شما
    اتفاقی شد تو پرواز بدر عباس بودم کنسل شد اومد نشست تو فرودگاه شیراز
    زیاد هم نگیا خسته میشم اینهمه آسمونو نگه دارمااا :D
    .

    مرسی:smile:
    این اشعارو از کجا میاری خیلی قشنگه مرسی
    من شبا نمیتونم ان لاین شم چون نت ندارم ولی از صبح تا شب ساعت 7 تو شرکت ان میتونم باشم
    این چند روز مسافرت بودم اتفاقا از شیرازهم گذشتم , یادتم کردم
    ممنون عزیزم..


    این بار تو بگو که “دوستت دارم”

    نترس……….

    من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید
    نامه اي براي امشب در آتش سوخت..
    نگاه کن!
    شهر تاريکست.
    چراغي روشن نيست.
    کسي امشب! به فکر صبح فردا نيست.
    عشق مرده!
    صداقت سوخته!
    عاطفه پژمرده!
    ايمان گمشده!
    وجدان خوابيده!
    عدالت در بند!
    اميد بر باد!
    خدا از ياد رفته است.
    هر کس بتواند بخورد مي خورد!
    هر کس بتوان ببرد مي برد!
    هر کس بتواند بزند مي زند!
    آن کس که فکر مي کند.
    مي بيند.
    مي فهمد.
    و بدنبال چراغ مي گردد.
    بايد با بغض و رنج سکوت کند.
    بيدار! بايد بخوابد.
    چاره اي نيست.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا