دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/363034-مسابقات-هنری?do=editpost&postid=5035138
    سلام مهدیه چگونه ای؟
    هنوز زنده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    باز که اینجا داری ور میزنی:w15:مخ مردمو کم تیلیت کن
    راستی این لینکایی که واسم گذاشتی وا نمیکنه:razz:
    سلام عکسات عالی بود این دختره کیه ها؟؟باکستو خالی کن پیام نمیاد
    آنگونه خسته ام که لبم وا نمی شود
    وین کوه غصه در غزلم جا نمی شود
    آهنگ غم نشسته به نتهای تار دل
    بر زخمه های... می زنم و فا نمی شود
    بیهوده دست خود به سر دل نمی کشم
    رفع خراش آینه با ها نمی شود
    سودای خام پخته شدن در تنور دل
    با خود کشیده دست مرا تا...نمی شود
    سر برده ام به رسم بلی در بلا به زیر
    اینجا جواب مسئله با لا نمی شود
    پر گشته باغ چشم من از خواب رنگی و
    هرگز به سرخی گل رویا نمی شود
    زینجا عذاب برزخ دنیا چشیده ام
    تا محشری دو باره که بر پا نمی شود|
    من از کسی گلایه ندارم که از ازل
    بنوشته اند بخت مرا با نمی شود
    گفتم دو خط غزل بنویسم ولی چه سود؟
    با این گلایه ها که دلم وا نمی شود
    می خواهم بگذرم،
    بگذرم از هر آنچه که تو ندیدی و من احساس کردم
    تو نشنیدی هر چند بار که من گفتم و تکرار کردم
    ساختم و تو خراب کردی
    و من چقدر تشنهء حرفهایی که نزدی . . .
    يك شبى مجنون نمازش را شكست
    بي وضودركوچه ليلانشست

    .عشق،آنشب مست مستش كرده بود.
    فارغ از جام الستش كرده بود.

    گفت يارب ازچه خوارم كرده اى.
    برصليب عشق دارم كرده اى.

    خسته ام زين عشق دلخونم نكن.
    من كه مجنونم، تو مجنونم نكن.

    مرداين بازيچه ديگر نيستم.
    اين تو و ليلاى تو،من نيستم

    گفت اى ديوانه،ليلايت منم.
    در رگت پنهان و پيدايت منم.

    سالها با جورليلا ساختى.
    من كنارت بودم ونشناختى.
    تو مي باري
    من عاشق مي شوم
    من ببارم...
    تو چه خواهي شد ؟
    من ب اندازه چشمان کبوتر بازی ک
    کبوتر هایش روی بام دگریست
    بی قرارش هستم
    دوستش میدارم
    تـازگـیـا مـد شـده
    مـیـگـن عـشـقـت رو ول کـن بـره
    اگـه بـرگـشـت مـال خـودتـه
    اگـه بـرنـگـشـت از قـبـل هـم مـال تـو نـبـوده
    لـعـنـتـی کـفـتـر بـازی مـی کـنـیـم مـگـه؟!
    زمانی شب از ستاره ها تنها تر بود
    سکوت بود و سکوت
    وکلمات انتظار می کشیدند

    اکنون دیگرسكوت دليل پايان نيست
    اکنون سكوت واژه گويا یي است
    [IMG]

    ومن
    انگشتان شبانه اش را فشردم
    باد شقايق دوردست راپرپر کرد
    دروازه ابديت باز شد ...وما آفتابي شد يم
    چشمانمان را به هم سپردیم
    و مهتاب آشنايي فرود آمد
    در خواب درختان نوشيده شديم
    و شكوه روييدن در ما گذشت
    اکنون من وتو دوستان دیرینه ایمفراسوی اشکها ولبخندهایمان
    چیزی نهفته است؛ چون پیوندی جاودانه
    هر جا که باشیم
    وهر قدر که زمان بگذرد
    هماره قلبهای ما
    به شیوه ای بی همتا با هم خواهد بود
    واین احساس چون حقیقتی جاودانه
    در قلب من عزیز خواهد ماند
    بادا که در جهان گذرا
    احساسمان در جهان پابر جا بماند
    [IMG]
    دستــــــــ مــــــن خـــالیستـــــــ از بــودن تـــــو امــــا دلـــــم... تـــا دلتــــــــ بخـــواهـــد از تـــــو پــــر استـــــــ ...!
    دستــــــــ مــــــن خـــالیستـــــــ از بــودن تـــــو امــــا دلـــــم... تـــا دلتــــــــ بخـــواهـــد از تـــــو پــــر استـــــــ ...!
    روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری.... مهمون ما باشید.... نیشابوریهای باشگاه
    از پنجره جاده را می پیمایم ، به امید آنکه تو بیایی ، با خود در اندیشه ی سلامی هستم که میخواهم تقدیمت کنم ، اما نجوایی از درونم میگوید : به چه می اندیشی ؟ به تمنای کدامین وصال این چنین بی قراری ! مسافر تو اینجاست ، میان سینه ات ، او هرگز این کلبه ی محقر را ترک نکرده .
    لنگه های چوبی در حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر میکنند ، اما محکمند ، خوش به حالشان که لنگه ی همند .
    گاهی ندانسته از یک نفر بتی درست میکنی ، آنقدر بزرگ که از دست ابراهیم نیز کاری بر نمی آید .
    دلتنگی یعنی : دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتتو می بینی .
    دنیایم را به لبخندت میبخشم.هراسی نیست
    تو شاد باش دنیا دوباره ازان من است
    پاییز را دوست دارم...بخاطر غریب و بی صدا آمدنشبخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اشبخاطر خش خش گوش نواز برگ هایشبخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا