دکتر مهدیه
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
چي شده مهديه امروز همچين شيرين ميزني؟؟؟
كلي خنديدم ديوونه....:دي
الان مامانم با ديدنه وضعه من 500 تومن نذر كرد تا من شفا پيدا كنم....:دي
نه خوبه که خوش سلیقه ایعجب ديوونه اي هستي تو....زودي هم سرچ ميكنه و حاضر جوابه....نترس مهديه...من هنوز قدرتمو رو نكردم...
همينجوريشم تحريم ج نداده...
بخام پاي خييليا را ميكشم وسط....:دي
هستی الان دانشگاهه نیومده خونه همین روز ها میاد خونه اونم
سلام میرسونه خوب چی شد؟
راستی عسل پرسید که با کی ازدواج کرده حالا این غزل خانوم؟
بخدا الان پیشم هست و خودش داره میپرسهاي ول مهديه يه كم پيام بده رو پيجم تا بتركه چشمه حسود...:دي
فك كردن ميتونن منو تحريم كنن....
سلام دکتر جون ممنون تو خوبی؟عید توام مبارک
شبت خوش
الان از عسل پرسیدم گفت غزل رو نمیشناسه
سلام خوشحالم که خوشت اومد ولی همه میگن من سلقم بده خودمم میگم بدهسلام.
خیلی دلم برات شور میزنه. نذار بگیرنت.
تا میتونی شاخ بزن.
عیدت مبارک
عیدتون مبارک
عید قربان كه پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز، اسماعیل وجود را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا كردیم قربانى کنیم تا سبكبال شویم.
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاكی چشمه زمزم.
آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه عشق برد این ذات اقدس الهی بود که جلوه گر شد. این عشق آموختنی است.عید سعید قربان مبارک.
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟
برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟
منم سلامتی خانوم دکتر
راستی عسل ازم پرسید که غزل با کی ازدواج کرده منم گفتم خبر ندارم
نگاه کن که غم دروندیده ام
چگونه قطره قطره اب میشود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
اسیر دست افتاب می شود
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام اسمان من
پراز شهاب می شود
تو امدی ز دورها ودورها
زسرزمین عطرها ونورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
زعاج ها ،زابرها ، بلورها
مراببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر ازستاره می نشانی ام
نگاه کن
¯`v´¯)
`•.¸.•´
☻/
/▌
/ \
★تویکی از بهترین دوستای منی★
★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
تو نگو خیاله محاله رفتنت واسه این دل تنها یه سئواله
بی جوابه مثل خوابه یه عذابه نمی دونی چه تیره و تاره
حال قلبی که از تو و دوریش بی قراره بی قراره نگو دیره که می میره
آخرین نفس هامه و بی تو دارم حس می کنم که می میرم
لااقن صبرکن این دمه اخر از چشمات همه چیز رو بگیرم
توی لحظهی خسته ی دل خوشی که تو بی نفسی منو می کشی
بو گون آخشام سن سیز منی آغلاتدی یاغیش
یادوما سالدی سنی مطلبینه چاتدی یاغیش
کوچه لر اولدی گوزومده یئنه بیر آرپا چایی
منی سن سیز نئجه نیسگیل سئلینه آتدی یاغیش
همه باورم و ترسم از اینه ک بیاد و روبروم بشینه
سلام خوبی ؟ خوش اومدی:D
خوشحال میشم دست قلم منو بخونی :love::love::heart:
پست :#10
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/410627-برگرفته-از-برگ-برگ-خاطرات-ناخدا-ویکی-(قسمت-دوم-حس-روز-قشنگ-من-)
من این داداش رو نمیخوام ماله خودت -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
