ای بابا.شرمنده اشتباه گفتم!
می تونی به آرچی یا آرامش بگی تا برات حذفش کنه.البته زیاد حساس نباش.بچه ها که بیان اونیکی تاپیکارو میارن بالا و مال تو میره پایین.زیاد خودتو ناراحت نکن.
اگه بخوای پاک کنی تاپیکتو برو صفحه پیشرفتش اونجا یه دکمه حذف پیدا می کنی.اونو بزنی حذف می شه.
درضمن.اگر شک داشتی که تاپیک یا پستت ارسال شده،صفحتو ریلود کن.اونطوری ازت می پرسه دوباره سندش کنم؟
باید بزنی اره،اگر تاپیک یا پستت سند شده باشه،خودش بهت میگه!
از فایر فاکسم استفاده کن.بهتره. . .
کجا میرم میرم راه انداختی؟
پاشو بیا اینجا تو نظرسنجی شرکت کن!
راستی،چرا می خواستی بری؟
پستونکت گم شده؟
یکی تازه با گلای صورتی می خرم برات.نرو. . .
کلیک کنید. . .
send to all!
نه خیرم...
ما تو پیام های خصوصی کلی باهم صحبت کردیم و به یک سری نتایج رسیدیم...
ادمی نیستم که زود رایم عوض شه ثنا خانم!
یک سری راه کارارو پیشنهاد کردیم و داریم به جمع بندی برسیم
کوشولو یعنی تو هم می خوای اعتصاب کنی؟
الهی. . .الهی. . .
می گم این عکسی که زدی باهاس مال خواهر یا برادر زادت باشه.درسته؟
درضمن.تا کروش برنگرده و مدیرا ازمون عذر خواهی نکنن،اوضاع همینجوری قاطیه!
{ای دنیا} از برابر دیدگانم دور شو. سوگند به خدا رام تو نگردم كه خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهی مرا بكشانی به خدا سوگند سوگندی كه تنها اراده خدا در آن است چنان نفس خود را به ریاضت وادارم كه به یك قرص نان هرگاه بیابم شاد شود و به نمك به جای نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشم هایم اشك ریزم كه چونان چشمه ای خشك درآید و اشك چشمم پایان پذیرد....
شهادت اسوه ی عدالت رو بهت تسلیت میگم
به امید روزی که عدالت در سرتاسر جهان بر پا بشه
سلام کوشولو. . .
ما نرفتیم.هر وقت مصوبان این فضا اخراج و قربانیانش برنگردن دیگه تاپیک و پستی نمی زنیم.تا مدیران با خیال راحت بتونن رو پستها نظارت داشته باشن.
هر وقت مدیران عذرخواهی کردن،ما هم برمی گردیم. . .
هر وقت عدالت تو باشگاه برقرار شد،برمی گردیم. . .
ولی تا آزادی کامل،مثل گذشته پرشور نخواهیم بود.به امید رهایی از ظلم. . .
سلام ثنا جوووووونم
هنوز خبر قطعی نرسیده که بگم کاملا حل شده
ولی سعی کردم خودم رو با شرایط جدید تطبیق بدم (یعنی بدترین حالت ممکن رو در نظر گرفتم)
خیلی لطف کردی عزیزم که به فکرمی
امیدوارم همیشه و همه جا موفق باشی
به محض رسیدن خبر جدید ، حتما میگم
زندگی دفتری از خاطرهاست
یک نفر در دل شب، یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد
ما همه همسفریم
یادمان باشد فردا حتما ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان
و به انگشت نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است
زندگی باید کرد
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست که نباشد پس از آن فردایی