نه تو همیشه همین جوری بودی.....یادته وقتی میخواستی جارو بزنی.....پدرمونو در می آوردی تا ی کار کنی .......ولی برای خوردن....کی بود فکتو ماساژ بده.....من برم.....سلام برسون.....به هر کی که دیدی ......بای
داد از جدایی.......یادته گفتم بادوسمون میریم زنگ میزنیم به پلیس؟ یادته بهت گفتم تو عمل انجام شده میذاریمش؟ باید اون کار کنیم .....وقتشه....و گرنه آن کلاغی که پرید از فراز سر ما....بیژ....بود.....بیژ.... بود