baran-bahari
کاربر بیش فعال
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
تا دور گشتی ای گل خندان ز پیش من
ابر آمد و گریست به حال پریش من
نقشی بر آب میزنم از گريه حالیا
تا کی شود قرين حقيقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گريه میکنم
تا باتو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
توبه گویندم از اندیشه معشوق بکن
هرگز این توبه نباشد که گناهیست عظیم
لب جام مبوسید که آن ساقی ما خفت
رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت
لب جام مبوسید که آن ساقی ما خفت
رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
یه روز یکی تو خاطرم خطی کشید مثل خداتو زندان بان من بودی و من زندانی ات , اما
اگر نیکو بیندیشی تو هم زندان من بودی
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل
بخت بد بین کز اجل هم ناز میباید کشید
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |