دوستان عزیز
منتقدین محترم!
این نوشته رو خودم خیلی دوستش دارم!یاداور خاطراتیه که واسم مقدسن!
می دونم خیلی ایراد داره مخصوصا بند آخرش!
می خوام کمکم کنید واسه درست شدن این بند!اگه ممکنه!
تنها نگاه بود و تبسم میان ما
تنها نگاه بود و تبسم!
***
دیگر تو رفته ای
از لابه لای این غم دیرینه ی بزرگ
از پشت پرده ی اشکم که بعد تو تزیین پنجره ی چشم من شدست
دیدم که می روی...
دیگر تو نیستی
ولی یاد و اسم تو
-چون قطره های خون-
تضمین زندگانی این خسته تن شدست...
***
تنها نگاه بود و تبسم میان ما
بعد از تو
گرچه نگاهم به راه توست
اما
برای همیشه تبسمم در آن غروب درد
در گریه های غریبانه ام شکست!
بعد از تو
جای تبسم عزیز دل
یک قطره اشک گوشه ی لبهای من نشست!
***
ما پاک زیستیم
هر چند روزگار
هم آرزو نبود
ما خواستیم عشق جاودان شود
تقصیر او نبود!
***
تو نیستی ولی
من مانده ام همینجا به انتظار
مومن به اینکه می گذرد روزگار غم
تو می رسی ز راه
من
مومنم به آمدنت
حتی هزار سال دگر هم!!!