اسرار نماز

phalagh

مدیر بازنشسته
"ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا"
پروردگارا! صبر و شكيبايي را بر ما فرو ريز و قدم هاي مان را(در زندگي) ثابت و پايدار بنما.
(سوره مباركه بقره ـ آيه شريفه 250)
"شخصيت" در تعريف روان شناسي و روان پزشكي، معرف مجموعه اي از صفات، رفتارها، افكار و تمايلات عاطفي و هيجاني هر فرد مي باشد كه او را از ديگران متمايز مي كند.
دانش امروز، عوامل شكل دهنده شخصيت انسان را در دو گروه دروني و بيروني طبقه بندي مي نمايد. صرف نظر از عوامل دروني و جسمي تاثيرگذار بر روي شخصيت(از جمله مسائل ژنتيكي، وضعيت فيزيكي و ظاهري بدن، مسائل هورموني و شيميايي و ...)، عوامل بيروني(محيطي) نقش عمده اي را در شكل دادن به شخصيت انسان ايفا مي كنند.
اين عوامل بيروني شامل موارد زير است:
1- تاثير والدين و خانواده
2- عوامل فرهنگي ـ اجتماعي
3- تجارب زندگي(1)
تاثير هر كدام از اين عوامل بر شخصيت انسان توسط مطالعات متعدد پژوهشي به اثبات رسيده است.(2)
با توجه به نقش اين عوامل بر روي شکل گيري شخصيت، مي توان رسيدن به ثبات شخصيت و برخورداري از آرامش و پايداري شخصيتي را يكي از ايده آل ترين، خواسته هاي بشري دانست، چرا كه وجود ناهنجاري در هر كدام از عوامل شكل دهنده ي شخصيت مي تواند اثرات فاجعه آميزي مثلا به صورت اختلالات پيچيده و متعدد شخصيتي بار آورد كه از جمله اين اختلالات به سه نمونه(پارانوئيد،اسکيزوئيد و نارسيستيک) در نكات پيشين اين مجموعه مقالات و تاثير نماز در رفع آن ها، اشاره شده است.
اما "بي ثباتي شخصيت" يا "پسيكوپاتي" كه گاهي در ممالك غربي، از اصطلاح آن براي برچسب زدن به مخالفان سياسي و مذهبي نيز استفاده مي شود(3)، دلالت بر يك نوع شايع از اختلال شخصيت دارد كه مبتلايان به آن از تغييرات دائمي حالات و رفتارها و افكار رنج مي برند، به نحوي كه هر لحظه به رنگي در مي آيند و نغمه جديدي ساز مي كنند!
اين بيماران بدون آن كه با عنوان بيمار شناخته شوند، به وفور در جامعه حضور دارند و كساني هستند كه از كمترين درجه سازگاري و انطباق در خانه، مدرسه، محل كار يا حتي در امر ازدواج برخوردارند؛ به عنوان مثال به تغيير مكرر شغل مي پردازند يا گروه و جناح سياسي خود را پيوسته تغيير مي دهند.


مبتلايان به اين اختلال كه در جامعه ايراني ما با عناويني چون بوقلمون صفت، عضو حزب باد، دم دمي مزاج و ... معرفي مي شوند، در واقع از بيماري "بي ثباتي عمومي شخصيت" رنج مي برند .
با اين كه موارد درماني متعددي در كتب روان پزشكي براي درمان اين بيماران گفته مي شود(از جمله اينكه در دارو درماني گروهي از اين افراد كه دچار اختلال ريتم مغزي هستند، از داروهاي محرك دستگاه عصبي استفاده مي گردد) اما از ديدگاه ما، "نماز" باز هم مي تواند ايفاگر نقش بسيار مهمي در پيش گيري و درمان اين اختلال عميق شخصيت باشد.
پذيرفتن مطلق و تسليم در مقابل "يك دين" و پيروي از "يك مذهب" و پيمودن "يك راه" كه همانا صراط مستقيم است، ويژگي مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تكرار مكرر "يك مجموعه" از الفاظ و اذكار واحد در طي نمازهاي روزانه خود، پيوسته "يك عقيده واحد" و "يك خط مشي مشخص" را در زندگي خود دنبال مي كند و بدين ترتيب گويي "يك شخصيت ثابت" و "يك روش و منش معين" و "يك ايدئولوژي هميشگي" را براي خود انتخاب مي نمايد و در حين تكرار جزء به جزء اصول اساسي ايدئولوژي خود در نماز(كه همگي آن اصول در مضامين نماز متجلي است)، پيوسته به تثبيت شخصيت واحد و ثابت خود مي پردازد. بدين ترتيب براي آن گروه كه نماز را تكرار مكررات مي دانند، شايد توجه به همين يك نكته كافي باشد كه در وراي همين تكرار هميشگي، موهبت بزرگ ثبات شخصيت و تعادل كامل رواني نهفته است كه مي توان آن را به نوعي سر منشا تمام موفقيت هاي بشري در عالم ماده و معنا دانست.
پي نوشت:
(1) روان پزشكي لينفورد ـ ريس مقاله شخصيت ترجمه: دكتر حسن مرندي صفحه 63
(2) از جمله مطالعات "راث بنديكت و مارگارت ميد" درباره تاثير اجتماع و فرهنگ بر شخصيت انسان
(3) روان پزشكي "لينفورد ـ ريس"،مقاله اختلالات پسيكوپاتيك ترجمه: دكتر احمد محيط، صفحه 304
 

Saeed_askari

عضو جدید
کاربر ممتاز
با قسمتی از حرفهای آقا/خانوم بالایی موافقم
کلآ عبادت خدا باعث آرامش میشه
حالا به هر شکلی باشه

ولی نماز کمی فرق داره
من هر وقت نمازمو ترک میکنم همه برنامه هام به هم میخوره
مثلآ 5 صبح میخابم و 4 عصر بیدار میشم
خوب اگه من نمازمو ترک نکنم مطمعنآ منظم میمونم
همیشه آدم تمیزه....
و خیلی چیزهای دیگه
 

phalagh

مدیر بازنشسته
منظور شما از نماز که تنها عبادت مسلمونا نیست احیانا!!!!!!!!!!!!!!!
من نمی دونم شما چرا مسایلی رو که در مورد کلیه ادیان صادق هست رو به زور می خواین به اسلام نسبت بدید
وقتی تو خود قرآن گفته برای هر قومی ادابی قرار دادیم این اسرار شما که اداب مسلمانی بهترین هست نوعی کفر محسوب میشه و اهانت به خدا
مولوی در داستان موسی و شبان از زبان خدا به موسی میگه:هیچ ترتیبی و آدابی مجوی------هر چه می خواهد دل تنگت بگوی
که درواقع اشاره ی زیبایی است به نفس عبادت بدون در نظر گرفتن شکل او
حالا شما هی بشینید و دنباله روی کار های قرایتی باشید که یادمه می گفت نماز صبح مراب ورزش صبح گاهیه
نماز ظهر کمک به حضم غذاتون می کنه
نمار عصر خستگی رو از تن به در میکنه
نماز مغرب برای هضم شام
نماز اعشا آسایش تنیش از خواب
و اصلا اشارتی به معنویات نمی کرد
همه چیز دینتون رو از منظر بازیچه دارید نگاه می کنید و خواسته یا ناخواسته به قهقهرا می کشونید
حرف شما متین که میفرمایید هر عبادتی موجب آرامش میشه.
اما برید یه جایی یه عبادتی رو به کاملی عبادتی مثل نماز ما مسلمونا پیدا کنید.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فلق جان مطمئنا هر دینی برای خودش بهترینه البته از نظر خودش... ببین اگه من و شما بخوایم همش تکرار کنیم که نماز بهترینه من بهترینم و دینم بهترینه (با این که هست) خیلی جالب نیست.توی دید دیگران حالا چه ادیان دیگه چه حتی کسایی که دین ندارن این طرز بیان ها خیلی تاثیر منفی داره... ببین من هم منکر ارزش نماز نیستم... من هم نماز میخونم اما نمیتونم بیام همه چیزو منحصر کنم به خوندن نماز و همه ی ارزشهارو توی اون خلاصه کنم. البته باز هم تکرار میکنم مسلم اسلام و به دنبال اون عبادت هاش طبق گفته های خود خدا از همه ادیان بالاتره اما خب گفتن این هم راه داره....
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مریم بانو
یکم
فقط یکم مطالعه نیاز داره
از لحظه ی شروع به وضو گرفتن تا نحوه ی به نماز ایستادن و تربیب داشتن نماز و تعداد نماز های واجب در روز
اینکه در نماز مسلمان ها در هر وعده سوره ای گونه گون مستحب است
همه و همه را در ایین زرتشت خواهید یافت
اول اینکه اسم من مریم نیست.(این مریم رو از کجا آوردید؟؟؟!!!!!!!)
دوم اینکه (لا اکراه فی الدین)
سوم این که موسی به دین خود عیسی به دین خود.
شما به آیین زرتشت باشید. ما هم به اسلام خود
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
تاثير نماز در کم کردن اضطرابهاي روحي رواني جوان امروز

تاثير نماز در کم کردن اضطرابهاي روحي رواني جوان امروز

تاثير نماز در کم کردن اضطرابهاي روحي رواني جوان امروز
شناختن تمايلات طبيعي وتمنيات فطري جوانان وارضاءصحيح و معتدل هر يك از آن تمايلات اساسي ترين پايه تربيت ونسل جوان است . بيشتر انحرافات جوانان كه سر انجام منجر به تيره روزي و سقوط آنان ميشود از دو منشاء سرچشمه مي گيرد يا براي اين است كه پارهاي از تمايلات فطري ،مورد توجه قرار نگرفته و عملا سر كوب شده اند ، يا براي ان است كه جوانان در ارضاء بعضي از تمايلات دچار تند روي و افراط شده اند.
برنامه تربيت در آئين مقدس اسلام برنامه تربيت نسل جوان ،بر اساس احياء تمام تمايلات فكري و هدايت همه خواهشهاي طبيعي استوار است ، پيشواي عالي قدر اسلام كليه تمنيات مادي و معنوي جوانان را مورد توجه دقيق قرار داده است و در ضمن تعاليم اعتقادي و اخلاقي و عملي خود، همه آنها را با هم موزون و هماهنگ ميسازد .
ويليام جيمز پدر روانشناسي جديد درباره ايمان مي گويد : ايمان يكي از قوايي است كه بشر به مدد آن زندگي مي كند و فقدان كامل آن در حكم سقوط بشر است . و همان طور كه ميدانيد اضطراب و نگراني يكي از بزرگترين بلاياي زندگي انسانها بوده و هست وعوارض ناشي از آن در زندگي فردي و اجتماعي محسوس است .
قران با يك جمله كوتاه وپر مغز مطمئن ترين و نزديك ترين راه را نشان داده و ميفرمايد : بدانيد و آگاه باشيد كه ياد خدا آرام بخش دلهاست . بنابراين هر وقت كه دل به ياد خدا بيفتد اولين اثري كه از خود نشان ميدهد اين است كه متوجه تقصيرها و گناهان خويش گشته ، آنچنان متاثر ميشود كه عكس العمل آن در جوارح بدن را بلرزه مي اندازد ، دومين اثرش اين است كه متوجه پروردگارش ميشود كه هدف نهايي فطرت اوست و در نتيجه خاطرش سكون يافته و به ياد او دلش آرامش ميابد. پس بهترين وسيله براي رفع اضطرابها و نگرانيها فقط ذكر الهي است .
نكته قابل توجه اين است كه بعضي فكر ميكنند كه اگر انسان دچار گناه شد ديگر فايده اي ندارد نماز بخواند و غالبا جوانان چنين فكري مي كنند . اما اگر ديديد جوان گناه كرد او را سرزنش نكنيد و او را از نماز خواندند و مسجد رفتن باز نداريد ، بگذاريد نمازش را بخواند ، يك روزي نماز او را از گناه كردن باز ميدارد .
حضرت رسول در روايتي فرموده است : خدا به وجود جوان اهل عبادت بر فرشتگان مباهات مي كند و مي فرمايد : مرا ببينيد به خاطر من چگونه از لذت جسماني خود گذشته است .
امام صادق (ع) به شاگردان خود مي فرمود : بر شما باد كه سراغ نسل جوان ، نسل نو برويد ، آنهايند كه انعطاف پذيرند ، آنهايند كه قدرت جذبشان قوي است . آنهايند كه هر چه بر آنها القاء بشود مي گيرند .
ما براي اينكه يك آينده مذهبي معنوي عبادي داشته باشيم و سراسر كشور غرق در معنويت و قداست بشود بايد به سراغ اين فرزندان عزيزي كه امروز سر گرم تحصيلند ، از دبستان گرفته و بالا تر از دانشگاه، بايد به سراغ اينها برويم اينها را پرورش بدهيد ، اينها را به خداوند و پيغمبر آشنا كنيد و با اينها سر كار داشته باشيد .
روح آدمي نيازمند به غذاست . طبيعي است چنان چه غذاي آن تامين نشود ، بازتابها و انعكاسهاي نا به هنجاري در پي دارد . اين كه انسانهاي امروز هر روز به دنبال ايسم هاي گوناگون ميروند به اين دليل است كه مي خواهند غذاي روح خود را درآن جستجو كنند ولي غافل از اين كه آرامش و طمانينه روح انسان تنها در ياد و ذكر خداست و سنبل ياد و ذكر خدا نماز است . نماز مانند شيرمادر هم رشد دهنده است وهم نابود كننده ميكروبها ، معجون و مجموعه اي است كه چنانچه انسان ازآن بهره مند گردد به سوي سعادت فلاح و رستگاري حركت مي نمايد و اگر از آن بهره نگيرد ، عوارض نا گواري متوجه او خواهد شد . نمار عنصر لازم در سلامت جامعه بشري است كه بدون آن محال است جامعه روح فلاح و رستگاري را ببيند . براي آنكه گرايش جوانان به مسائل مذهبي و ديني به ويژه نماز افزايش يابد، بايد به اين راهكارهاي عملي توجه و عمل شود : 1 ـ ارايه الگوهاي عملي و عيني 2ـ آموزش صحيح عقايد و احكام ديني 3ـ آرايش ظاهر و در اعمال و رفتار و مكان 4ـ تشكيل گروه و دسته هاي فرهنگي ، هنري و ديني 5ـ تمرين زندگي اسلامي 6ـ دوري از تحكم و اجبار 7ـ سهل گيري در دين 8ـ حركتهاي جمعي 9ـ طولاني نكردن مراسم و برنامه هاي ديني و مذهبي .[مرضيه اشراقي - دانشگاه علوم پزشكي شهر كرد]
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
تاثير نماز در کاهش افسردگي جوانان

تاثير نماز در کاهش افسردگي جوانان

تاثير نماز در کاهش افسردگي جوانان
يكي از نتايج زندگي صنعتي و شهري ، رواج و گسترش افسردگي در بين مردم ، به ويژه جوانان است . امروزه افسرد گي را در سطوح مختلف و در بين اقشار گوناگون جامعه مي توان به وضوح مشاهده كرد . پديده افسرد گي واكنشي است كه متاثر از محيط و سازمان رواني شناختي فرد است . افسرد گي گاه
منجربه مشكلات روحي و رواني بيشتري مي شود مانند بي اشتهايي، عصبي ، پر خوري ،اعتياد، سوء استفاده هاي جنسي، نا توانايي ياد گيري و ...
پزشكان و روان پزشكان براي درمان افسرد گي مراجعان خود داروهاي متفاوتي را تجويز مي كنند كه كمتر دارويي به طور قاطع موثر واقع مي شود .در اين جا اين سوال مطرح مي شود كه آيا نماز ميتواند دارويي براي درمان بيماري فراگير افسرد گي باشد . پاسخ را با بيان ويژگي ها و خصوصيات نماز دريافت خواهيم كرد .
يك روان پزشك مي گويد : برخي از بيماران رواني و مبتلايان به افسرد گي از طريق شركت در سخنراني هاي ارشادي مداوا مي شوند . اين نوع درمان بي شباهت با نماز جمعه نيست چرا كه خطبه هاي خطيبان جمعه اثر درمان يا پيش گيري بر خي از مشكلات رواني ناشي از فشار زندگي را دارد . در قرآن كريم همواره نماز با امر به معروف و نهي از منكر آ ورده شده است . يعني كسي كه نماز را به پا مي دارد مردم را به امور و كارهاي معروف و نيك امر ميكند و در مقابل آنها را از كار و اعمال نا پسند و منكر نهي مي كند بنابر اين نماز به افراد اجازه نميدهد كه هر كس هر كاري دلش بخواهد بكند و در عين حال سلامت جامعه حفظ شود . پس مي توان گفت نماز مهمترين عامل باز دارنده از تباهي هاست و نماز ما را از زشت كاري و هرزگي باز ميدارد .
از امام جعفر صادق (ع) در كتاب معراج السعاده نقل شده است : صورت انسان ، بزرگترين محبت الهي بربندگانش ميباشد و انسان همان كتابي است كه خداوند به دست خود نوشته است و ... مجموعه اي از صورموجود در دو عالم مي باشد . خداوند متعال اجازه قرائت در نماز را منوت به وصول بنده به خود قرار داده و وصول هم محقق نمي شود وگر با فناي بنده و ارتفاع حجابهاي ظلماني و نوراني كه بين خداوند و انسان وجود دارد.
يكي از عواملي كه باعث كاهش افسردگي است صبر و شكيبايي است . و باز در قرآن خداوند كريم نماز گزاران را به صبر و شكيبايي تو صيه كرده است . بنابر اين نماز عاملي است كه فرد نماز گزار را در مقابل سختي ها و مرارتها و مشكلات زندگي شكيبا و صبور مي سازد و با عث جلو گيري از رفتن او به سمت افسردگي مي شود .
اصول تربيتي، توكل ، تقوا ، دعا ، خودسازي و جامعه سازي ، صحبت در نماز باعث مي شود كه يك فرد مسلمان همواره به يك اصل وتكيه گاه متكي باشد و آن خداوند است به اين گونه كه او بايدداراي تقوا باشد تا بتواند نمازخوان باشد ،در نماز به خودسازي مي پردازد ،خود را هيچ و خدا را همه چيز بپندارد .با شركت در نمازهاي جماعت در جامعه سازي فعال مي شود .به ديگران محبت مي كند و در مواقع عجز و نا تواني به درگاه خداوند مشكلات خود را با صبر و شكيبايي تحمل مي كند .اين همه خود باعث مي شود كه نماز بزرگترين داروي بيماري افسردگي و اصولا، داروي پيشگيري از آن باشد .
از طرف ديگر نماز مهمترين راه مبارزه با شياطين (شيطانهاي دروني و بيروني) است .مشكل دنياي مادي امروز جوانان مادو چيز است : يكي غفلت و ديگري و شهوت . راه علاج غفلت ، نماز است و راه علاج شهوت ازدواج . پيامبر نماز را نور چشم خود دانست و گفت : كسي كه نماز را سبك شمارد از ما نيست .البته چون در نماز توجه به خدا زياد مي شود غفلت و شهوت در بين جوانان كم خواهد شد . بي توجهي به نماز وكاهش آمار ازدواج زمينه را براي نفوذ و ترويج فرهنگ بيگانه فراهم مي كند . فرهنگ منحط غرب ، فرهنگ فحشا و منكر است و همانطور كه قبلا گفتيم نمازگزار يعني امر به معروف و نهي از منكر . نماز به عنوان اكسير غم زدا مي تواند به نحومعجزه آسايي غم و غصه ناشي از : از دست دادن يك چيز ، بدست نياوردن مطلوب ، اضطراب و نگراني ، ترديد و بلاتكليفي ، مشاهده صحنه هاي تاثر انگيز ، ارتكاب خطا و گناه ،عملكرد و سخنان نادرست ديگران را برطرف سازد و نقطه قوت جوانان براي رهايي از اين مشكلات باشد .
بنابرايننماز بهترين عمل اميدبخش زندگي است كه نتنها انسان رابسوي خدا نزديك و او را درسختيها و مشكلات صبورتر مي كند بلكه باعث جلوگيري از انحراف او و به ورطه افسردگي افتادن مي شود .[مهين شاطر آبادي ـ پريسا بيك زاده - دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه]
 

ویدا

عضو جدید
من اینو با تمام وجودم حس کردم که نماز چه قدر آرام بخشه.من کنکور داشتم ولی هیچ چی از استرس کنکور نفهمیدم.خدا رو شکر نتیجه ی عالی گرفتم و با خیال راحت هم انتخاب رشته کردم.قرآن حقیقتا معجزه ست و کافیست که اینو با تک تک سلول های بدنمون حس کنیم و واقعا بهش ایمان داشته باشیم چون خدا به وعده هاش عمل می کنه همیشه....
 

Saeed_askari

عضو جدید
کاربر ممتاز
موافقم با این مطلب

یادمه تو یه سایت سر اسلام بحث میکردن
یه نفر گفته بود حالم از اسلام به هم میخوره (!!!!) ولی نماز خوندنش رو قبول دارم
میگفت آدم سر حال میاد
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
فلسفه و اسرار نماز

فلسفه و اسرار نماز

1. هدف از نماز خواندن چيست و چرا بايد در زمان هاى خاصى آن را به جا آورد؟
ج1. در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته است و بدون آن كه نماز در قالب و زمان خاص انجام شود آن اهداف تأمين نمى‏شود.
الف. ياد و ذكر خدا؛ انسان موجود فراموش‏كارى است؛ بنابراين هر چند ساعت يك بار، با خواندن نماز، خداى سبحان را ياد كرده و متذكر وجود لايتناهاى او مى‏شود.
ب. وقتى انسان متذكر خدا بود و خدا را مراقب خويش ديد، قهراً از انجام گناه و منكرات شرم و حيا مى‏كند. بنابر اين يكى از اهداف نماز، جلوگيرى از فحشا و منكرات است:«ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر.»
پ. عبوديت و خشوع و خضوع در پيشگاه مقام ربوبيت؛ به طور مؤدب ايستادن، ركوع كردن، جبين بر خاك ساييدن، سجده و نشستنَّ دو زانو و... همه نشانه‏هاى خضوع است. و اين حقى است از سوى خداى سبحان كه هر انسانى موظف به اداى آن است. توجّه داشته باشيد كه همين خشوع و خضوع، به تدريج در روح و جان‏ها اثر گذاشته و انسان را در برابر ساير افراد متواضع مى‏كند. امام على(ع) مى‏فرمايد:«من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعاً؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پيشانى از روى تواضع به خاك ماليده شود»[نهج‏البلاغه]. حضرت فاطمه(س) نيز مى‏فرمايد:«جعل اللَّه الصلاة تنزيها لكم من الكبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از كبر و منيّت پاك گرداند.»[بحار الانوار ج29 ص223]
ت. تشكيل جماعت‏ها ؛ ويل دورانت مى‏نويسد: «بر هيچ انسان منصفى پوشيده نيست كه شركت مسلمانان در نمازهاى جماعت روزانه، چه اثر خوبى در وحدت و تشكّل آنها دارد. با كمى دقت مى‏توان دريافت كه در سايه همين جماعت‏ها و جمعه‏ها است كه انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ايجاد مى‏شود و در سايه آن بركات و ارزش‏هايى وجود دارد. از كارهاى عمرانى يك منطقه گرفته تا راه حل ساير مشكلات افراد و جامعه».
ث. شادابى روح انسان ؛ نماز در ساخت روح انسان، همان نقشى را ايفا مى‏كند كه نرمش و ورزش در ساخت جسم انسان ايفا مى‏نمايد. اگر كسى ورزش را براى مدت طولانى ترك كند، كم‏كم بدنش دچار يك نوع سستى و كسالت مى‏شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد. بنابر اين انسان بايد روزانه يا لااقل هفته‏اى چند ساعت، به راهپيمايى و ورزش بپردازد تا به تدريج جسم را سالم و شاداب سازد. روح انسان نيز چنين نيازى دارد، بايد هر روز اين نيايش و سرود مذهبى و اسلامى تكرار گردد تا به تدريج سلامت و شادابى روح انسان در سايه ياد حق احراز گردد. خلاصه آن كه اهداف نماز - كه داراى ابعاد مختلف اجتماعى، فرهنگى و سياسى است - بدون اين كه نماز در زمان معين و با نظم خاص انجام شود، تامين نمى‏گردد.
2. چرا در اسلام اين همه به نماز سفارش شده است؟
ج2. اهميت نماز در بين همه دستورهاى درخشان اسلام، بدين جهت است كه:
1. نماز روح انسان‏ها را به مبدأ هستى‏بخش مرتبط و متصل مى‏كند و با اين ارتباط، روح و جان آدمى را زنده، با نشاط و آرام مى‏سازد و او را براى انجام ساير تكاليف و وظايف فردى واجتماعى آماده مى‏كند. ازاين‏رو مى‏توان گفت: نماز موتور محركه ساير اعمال و دستورات اسلامى هم هست؛ زيرا كسى كه به نماز اهميت بدهد، به ساير تكاليف هم اهميت خواهد داد و آنها را با نيت صحيح و خالص به جا خواهد آورد. اما اگر كسى نماز را براى خدا نخواند، معلوم نيست عمل ديگرى را براى خدا انجام دهد. شايد بتوان گفت كه چنين فردى ساير اعمال را هم يا انجام نمى‏دهد و يا با نيت صحيح انجام نمى‏دهد و بهره‏اى از آنها نمى‏گيرد.
2. خواندن نماز علاوه بر آن كه انجام يك دستور و يك واجب الهى است، خود مانع از انجام زشتى‏ها، خلاف‏ها و گناهان ديگر است و يك نمازگزار واقعى از فحشا و منكرات به دور است و اين خاصيت بازدارندگى نماز را (ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر)، بقيه اعمال ودستورات اسلامى ندارند.
3. نماز، از بعد سياسى، مسلمين سراسر جهان را هر روز به سمت قبله و مردم هر شهر و روستا را در جماعات مساجد، متحد و منسجم مى‏كند و به جمعيت مسلمانان شكوه و عظمت و اقتدار مى‏بخشد. و اين خاصيت نماز، بدين صورت‏فراگير و روزانه، در هيچ عبادتى ديگر يافت نمى‏شود. البته در مراسم حج، مسلمانان گرد خانه طواف مى‏كنند و متحد و منسجم مى‏شوند؛ اما حج سالى يك بار و براى افرادى است كه استطاعت اين سفر را دارند ؛ ولى نماز هر روز و براى همه افراد است.
3. چرا بعضى از نمازها را بلند و بعضى را آهسته مى‏خوانيم؟
ج3. يكى از فلسفه‏هاى عبادت، اظهار خضوع و تسليم در مقابل امر پروردگار و ايجاد روح عبوديت و بندگى در انسان است؛ چنان كه امام سجاد (ع) مى‏فرمايد:«الهى كفى بى عزاً ان اَكون لك عبداً؛ خدايا! همين افتخارم بس كه بنده تو هستم.»[بحار الانوار ج74 ص402]
گاهى بعضى از دستورات، براى آزمودن و تلقين روح تسليم و بندگى است. فرمان خدا به حضرت ابراهيم (ع) براى قربانى كردن اسماعيل (ع)، نمونه‏اى از آن است. در دستورهاى عبادى و احكام الهى، گاهى هدف تسليم و پذيرش دستور و تمرين براى جلب رضايت خداوند و اطاعت محض از آفريدگار است و گاهى تمرين براى متابعت از سنت و روش پيامبر(ص) است. جهر و اخفات در نماز - چنان كه از بعضى از روايات استفاده مى‏شود - يكى از سنت‏هاى پيامبر اكرم(ص) است كه خداوند خواسته با اين سنت، امت را نسبت به پاى‏بندى به سيره و سنت پيامبرش آزمايش كند.
شخصى از امام (ع) پرسيد: «چرا نماز جمعه و مغرب و عشا بايد بلند و نماز ظهر و عصر آهسته خوانده شود؟ امام (ع) در جواب فرمودند: پيامبر اكرم (ص) وقتى به معراج رفتند، اولين نمازى كه بر او واجب شد، ظهر جمعه بود و خداوند به پاس احترام پيامبر(ص) ملائكه را به ميهمانى فرا خواند و همه نماز ظهر روز جمعه و مغرب و عشا را با پيامبر خواندند و خدا به پيامبرش دستور داد كه نماز را بلند بخواند تا برترى او را بر ملائكه آشكار گرداند، ولى نماز عصر را چون به تنهايى انجام داد، مأمور شد آهسته بخواند». (من لايحضر الفقيه، ج1، ص309)
از اين روايت مى‏توان فهميد كه به مقتضاى شرايط، بايد بعضى از عبادات يا كارهاى خير را آشكار انجام دهيم تا ديگران را به آن كار دعوت كنيم. علاوه بر اين كه بلند خواندن و آهسته خواندن يك نوع تعبد و تسليم در مقابل دستورات پروردگار و اقتدا به سنّت و روش پيامبر اكرم(ص) مى‏باشد.بدين منظور وقتى از امام (ع) سؤال كردند: چرا نماز مغرب و عشا بلند خوانده مى‏شود؟ امام (ع) فرمود: چون در وقت مغرب و عشا هوا تاريك است؛ بنابراين قرائت را بلند مى‏خوانند كه اگر كسى از آن نزديكى عبور كرد، بداند نماز جماعت برپا است و شركت كند ؛ ولى در نماز ظهر و عصر چنين نيازى نيست.
4. فلسفه اوقات نماز چيست؟
ج4. نماز براى به ياد خدا بودن ودورى از غفلت وپاكيزگى وطهارت جسم و روح انسان‏ها قرار داده شده است وبراى آن كه حالت «ذكر» و «ياد» دائمى باشد، در اوقات مختلف شبانه روز لازم وواجب گرديده است: هنگام طلوع، نماز «صبح»، وسط روز نماز «ظهر و عصر» و شب هنگام، نماز «مغرب و عشا» خوانده مى‏شود تا بندگان با اين نمازها در اوقات مختلف - همانند كسى كه در شبانه روز چندين بار جسم خود رإ؛ در چشمه زلال شست وشو مى‏دهد و دائماً آن را نظيف و پاكيزه نگه مى‏دارد - روح و روان خود را با مبدأ اعلى ارتباط دهند و از او نور و نيرو بگيرند.
گفتنى است كه تجربه نشان داده كه اگر مسائل تربيتى، تحت انضباط و شرايط معين قرار نگيرد، عده‏اى آنها را به دست فراموشى مى‏سپارند و اساس آن به كلى متزلزل مى‏گردد. اين گونه مسائل، حتماً بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد تا هيچ كس عذر وبهانه‏اى براى ترك آن نداشته باشد ؛ به خصوص اين كه انجام دادن اين عبادات در وقت معين - مخصوصاً اگر به صورت دسته جمعى (جماعت) باشد - داراى شكوه و تأثير وعظمت خاصى خواهد بود كه قابل انكار نيست و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسان سازى را اين وقت‏شناسى تشكيل مى‏دهد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
سر الصلاة؛امام خمينى
آداب الصلاة؛ ميرزا جواد ملكى تبريزى
5. فلسفه نماز قصر (شكسته) چيست؟ و اگر نماز ستون دين است چرا در سفر شكسته مى‏شود؟
ج5. شكسته بودن نماز مسافر و افطار روزه از احكام «امتنانى» اسلام است؛ زيرا نوعا سفر با يك سرى مشكلات، خستگى‏ها و... همراه است. ازاين‏رو خداوند متعال نوعى تخفيف در اعمال قائل شده است.
هم چنين درباره شكسته بودن نماز مسافر چند نكته را بايد توجه كرد:
الف. نماز ستون دين است؛ امّا به همان شكلى كه در نصوص دينى وضع شده، ستون دين است؛ يعنى، در اوضاع خاصى، نماز «قصر» ستون دين است و در اوضاع ديگرى نماز «تمام». به عبارت ديگر در متدلوژى فهم احكام دينى، اين مسأله روشن است كه احكام دينى را همان‏گونه كه خداوند از ما خواسته و از طريق نصوص معتبرى كه براى ما حجت قرار داده است (مانند قرآن و سنت)، بايد بكاويم و بدان تعبد بورزيم. اين مسأله در تمام احكام الهى جارى است؛ مثلاً مى‏بينيم كه نماز با آن همه اهميتى كه دارد و كليد قبولى اعمال است، از زنان در برخى شرايط ساقط مى‏باشد و حتى قضاى آن لازم نيست؛ ولى روزه - كه در رتبه فروترى مى‏باشد - بايد قضا شود. بنابراين در اين موارد تنها منبع و مرجع ما، نصوص و حجت‏هاى معتبر شرعى است. از طرف ديگر در برخى از نصوص آمده است: اصل نماز يك ركعت است و خداوند براى تضمين بيشتر حصول آن، يك ركعت ديگر افزوده است. سپس پيامبر به اذن الهى دو ركعت ديگر به نمازهاى ظهر و عصر و عشا براى كسانى كه در شهر خود حاضر هستند، اضافه نمود و يك ركعت به نماز مغرب براى مقيم و مسافر. (براى آگاهى‏بيشتر در اين‏زمينه ر.ك: وسائل الشيعه، ج 5 ، ب 13، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، ح 12).
ب. علاوه بر قرآن مجيد، روايات متواترى بر وجوب شكسته بودن نمازهاى چهار ركعتى وارد شده است. (براى آگاهى بيشتر در اين باره ر.ك: وسائل الشيعه، ج 5 ، ب 22 ، ابواب صلاة مسافر).
پ. بدون شك حكم نماز مسافر، از احكام تسهيلى و امتنانى خداوند است؛ ليكن در روايتى از امام صادق(ع) آمده است: «رد امتنان خداوند اهانت به او است. چون تكريم خداوند واجب است، بايد لطف او را پذيرا شد».
6. فلسفه وضو چيست؟
ج6. بنده‏اى كه آماده مناجات و راز و نياز با اول قدرتمند جهان هستى مى‏گردد، بايد از هر لحاظ خود را مهّيا سازد و با حالت مورد پسند و هيئتى نيكو در محضر او، حاضر شود. بدون طهارت از پليدى هاى ظاهرى و باطنى نمى‏توان به دستگاه قدسى آن عزيز راه يافت .
حال وضو و طهارت نيز، مقدمه و كليد براى ورود به گلستان سرسبز نماز و مناجات است و در نتيجه آغازى براى ورود به بهشت (الوضوء مفتاح الصلاة والصلاة مفتاح الجنة).(نهج الفصاحه، ح 1588)
امام هشتم (ع) در باره فلسفه و اسرار «وضو» مى‏فرمايد:
1. وضو، يك ادب در برابر خداوند است تا بنده هنگام نماز، وقتى در برابر او مى‏ايستد پاك باشد.
2. همچنين از آلودگى‏ها و پليدى‏ها، پاكيزه شود.
3. به علاوه [فايده] وضو، از بين رفتن كسالت و طرد خواب آلودگى (و ايجاد نشاط) است .
4. دل و روح را آماده ايستادن در برابر پروردگار مى‏سازد.
5. در وضو شستن صورت و مسح سر و پاها واجب است ؛ زيرا اينها عضوهايى است كه در نماز به كار گرفته مى‏شوند... (وسائل‏الشيعه ج 11، ص 257).
علاوه بر اين مى‏توان به فلسفه و حكمت‏هاى زير نيز اشاره كرد:
الف. وضو به معناى نظافت، شست و شو و پاكيزگى است. ما قسمت‏هايى از بدن را - كه معمولا بيرون است - پاكيزه مى‏كنيم.
صورت بيرون است و زودتر كثيف مى‏شود ؛ دست معمولا تا آرنج بيرون است و در مواقع معمولى بيشتر كثيف مى‏شود ؛ بعد هم قسمتى از جلوى سر و روى پاكه بيرون است همه را تميز مى‏كنيم .
البته پاكيزه كردن را بايد براى خدا و اطاعت از دستور او انجام داد.
آمادگى جسم و روان است وضو
مفتاح در باغ جنان است وضو
با آب حيات عشق، دل را شوييد
آئينه پاكى جهان است وضو
ب. شهيد بهشتى (ره) در باره فلسفه وضو افزوده است: «وضو، شست و شو كردن و آنگه به مسجد و محل نماز خراميدن است.
يك قدم به سمت پاكى معنوى بر داشتن است. لذا، اگر كسى همين حالا نيز به حمام رفته باشد، بايد براى خدا وضو بگيرد تا يك قدم به خلوص و خدايى بودن نزديك‏تر شده باشد»[سرود يكتا پرستى، ص 20].
پ. وضو؛ به عنوان مقدمه نماز نه تنهإ؛ موجب تطهير جسم از آلودگى‏ها مى‏شود؛ بلكه تطهير روح را در بر مى‏گيرد.
با وضو مؤمن احساس مى‏كند، جسم و روحش از آلودگى گناهان و لغزش‏ها پاك شده است .
اين احساس پاكى و طهارت جسمى و روحى، انسان را براى ارتباط معنوى با خدا و ورود به حالت آرام سازى جسمى و روحى از نماز آماده مى‏سازد[قرآن و روان‏شناسى، ص357].
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
7. با اين كه خداوند نيازى به نماز ما ندارد براى چه نماز مى‏خوانيم؟
ج7. خداوند بى نياز و غنى است و نيازى به عبادت و نماز ما ندارد اما خداوند رحيم و حكيم نماز را براى بهره مندى انسان‏ها قرار داده است؛ زيرا:
1. ما انسان‏ها فقير و محتاج هستيم و بايد با ارتباط با خداى بى نياز و مبدأ قدرت وكمال نياز خود را برطرف كنيم؛ چنانچه لامپ‏ها با ارتباط با منبع انرژى، نور مى‏گيرند و نورافشانى مى‏كنند.
2. غفلت و فراموشى ياد خدا، موجب انحراف ما در مسير زندگى دنيا و ارتكاب زشتى‏ها مى‏شود و «نماز» مانع اين غفلت و آن زشتى‏ها است:«اِنَّ الصلاةَ تنهى عن الفحشاء و المنكر».
به همين دليل حضرت على (ع) فرموده‏اند:«ذكر الله رأس مال كل مؤمن وربحه السلامة من الشيطان؛ ياد خدا سرمايه هر مؤمنى است و سود آن سلامت از شيطان است.»[غرر الحكم ح3621]
پس نماز يك وسيله دفاعى و يك مبارزه عملى با دشمن نفس و شيطان است.
3. و بالاخره روح و روان آدمى كه فطرتى الهى دارد با نماز و ياد خدا آرام، مى‏گيرد و در پرتو اين اطمينان و آرامش، زندگى با نشاط و سرور و آرامش خواهد داشت:«الا بذكر الله تطمئن القلوب»[سوره رعد، آيه 28].
آنگاه كسى كه نماز نخواند، در دنيا و آخرت خسارت «غفلت» و «بى‏توجهى» خود را خواهد ديد. در دنيا قلب پر اضطراب و ناآرام، و خداى ناكرده ارتكاب زشتى‏ها، ودر آخرت جزاى اين اعمال و آن نسيان ياد خدا.
8. چرا هنگام سجده بايد سر را بر روى زمين بگذاريم؟
ج8. سجده بر خاك و آنچه از زمين مى‏باشد، نهايت خضوع و خشوع است.
ثانياً اين حكم نوعى هماهنگى در عبادت براى همه ايجاد مى‏كند و از اين كه برخى بخواهند با سجده بر چيزهاى ديگر، نوعى امتياز خواهى را مطرح كنند، جلوگيرى مى‏كند؛ مثلاً سجده بر فرش‏هاى قيمتى و يا طلا و نقره و...
ثالثاً، انسان از خاك وزمين است و سجده وى علاوه بر خضوع در برابر خداوند، نشان آغاز آفرينش او از زمين و بازگشت او به خاك است و اين يادآورى جز با سجده بر خاك و زمين ميسر نيست.
9. فلسفه خواندن نماز به عربى چيست؟
ج9.
الف. شايد بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بيانگر روح اتحاد در ميان جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى يك قبله و با يك طريق و يك زبان با معبود خويش به راز و نياز مى‏پردازد و در هر ديار و كشورى كه انسان مسلمان وارد شود - هر چند زبان‏ها متفاوت است - و در هر مسجدى كه قدم بگذارد، شيوه نيايش با خداى سبحان يكى است و اين خود بهترين نوع اتحاد و همدلى را پديد مى‏آورد.
ب. عبارات نماز، ظاهر، باطن و آهنگى دارد كه با ترجمه نماز فقط به معناى ظاهرى نماز اكتفا نموده‏ايم.
پ. آشنايى با نماز و معناى بلند عبارات آن كار آسانى است كه فرد مسلمان بايد به آن اهميت بيشترى بدهد.
10. هدف از اذان گفتن چيست؟
ج10. اذان، اين سروش غيبى و اين نداى آسمانى، يك اعلان عمومى و معنوى جهت آمادگى براى نماز و انجام فريضه بزرگ الهى است.
اذان ارزش و جايگاه والايى در شريعت محمدى (ص) دارد.
اذان دعوت به سوى عبادت و بندگى خدا است و مؤذن با آهنگ رسا و روح بخش، امت اسلام را به نماز و مناجات فرا مى‏خواند.
امام رضا(ع) در باره فلسفه و حكمت اذان مى‏فرمايد:
1. آن كس را كه فراموش كار است، ياد آور باشد و آن كس را كه غافل است متنبه سازد.
2. فهماندن وقت نماز، براى كسى كه اشتغال دارد (مشغول به كار است).
3. دعوت مردم به پرستش خالق و ترغيب در آن است.
4. اذان گو، اقرار به توحيد دارد و ايمان را آشكار مى‏سازد و اسلام را اعلان مى‏كند و آن كس را كه فراموش كرده يادآورى مى‏نمايد.[وصال دوست، ص94]
علاوه بر مطالب بالا، در باره فلسفه اذان، مى‏توان به موارد زير هم اشاره كرد:
الف. اذان و اقامه، توجه و آمادگى براى نمازگزار است و در اثناى آن، زمينه و استعداد پيدا مى شود كه انسان، با ادب بيشتر، خشوع فزون‏تر و عرفان عميق‏تر در پيشگاه حضرت حق قرار گرفته و با معبود و محبوب حقيقى خويشتن سخن بگويد و دمساز گردد.
گل نغمه زيباى خدايى است اذان
پروانه باغ دلگشايى است اذان
محبوب تمام حق پرستان زمين
پيغام رسان روشنايى است اذان
ب. اذان موجب صفاى باطن و شادى و نشاط روح است. پيامبر (ص) هنگام فرا رسيدن وقت نماز، به بلال مى‏فرمود: «اى بلال! اذان بگو و ما را با آن روح ببخش («ارحنا يا بلال»)».
پ. زمانى كه صداى نيكوى اذان، فضا را معطر مى‏سازد، به نماز گزاران مژده مى‏دهد كه هنگام سخن گفتن با خدا فرا رسيده است.
پس آنان آماده نماز مى‏شوند و به سوى مساجد و نمازخانه ها حركت مى‏كنند. رسول خدا(ص)فرمود: «هرگاه مؤذن بگويد: «الله اكبر» ،خداوند مى‏فرمايد: اى امت محمد! مهياى نماز شويد و شغل دنيا را ترك كنيد».[مناهج الشارعين، ص 180]
ت. قبل از اسلام مسيحيان با ناقوس، يهوديان با دميدن در بوق‏ها، آتش پرستان با روشن كردن آتش، مردم را به عبادت دعوت مى‏كردند ؛ ولى اسلام آمد و به جاى اينها اذان را انتخاب كرد كه در آن مردم با كلمات خوب و دلنشينى به مسجدها فرا خوانده مى‏شوند و از طرفى با شنيدن و گفتن نام خدا، پيامبر و... آماده نماز خواندن مى‏گردند.
ث. اذان آدمى را به ياد خدا مى‏اندازد و با بزرگى و عظمت او آشنا مى‏سازد؛ با گفتن «الله اكبر» به بزرگى، جلالت شأن، عظمت و توانايى خدا اعتراف مى‏كنيم و با بيان «لا اله الا اله»، به يگانگى و بى شريكى او شهادت مى‏دهيم.
11. فلسفه حجاب زنان در نماز چيست؟ و چرا زنان بايد در نماز پوشش داشته باشند؟
ج11. حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‏هاى متعددى دارد؛ از جمله:
الف. اين خود نوعى تمرين مستمر و همه روزه براى حفظ حجاب مى‏باشد و يكى از عواملى است كه در پاسداشت دائمى پوشش اسلامى زن و جلوگيرى از آسيب‏پذيرى آن، نقش مهمى ايفا مى‏كند.
ب. وجود پوشش براى تمام بدن و داشتن پوششى مخصوص براى نماز، توجه و حضور قلب انسان را بيشتر مى‏كند و از التفات ذهن به تجملات و چيزهاى رنگارنگ مى‏كاهد و ارزش نماز را صد چندان مى‏كند.
پ. داشتن پوشش كامل در پيشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. ازاين‏رو براى مرد نيز دربر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است.
افزون بر آن، حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوت‏هايى دارد و با آن قابل مقايسه نيست؛ مثلاً پوشاندن روى پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولى در نماز - بدون حضور نامحرم - واجب نيست.
12. فرق بين مسافرت نه روزه و يازده روزه چيست كه در يكى نماز تمام و ديگرى شكسته است؟
ج12. كسى كه قصد دارد 10 روز در جايى بماند نوعى آرامش و تسكين دارد. ازاين‏رو تخفيف براى او نيست. حال چه فرقى بين 11 و 9 روز هست؟ اولاً 9 روز يك روز از 10 روز كمتر است و عدد 9 يك رقمى و 10 دو رقمى است. ثانياً قانون بايد تكليف فرد را روشن كند؛ حال اگر 9 روز هم ملاك قرار مى‏گرفت گفته مى‏شد كه چه فرقى با 8 روز دارد.
اين موضوع در بسيارى از قوانين مطرح است؛ مثلاً براى ثبت نام در دبستان بايد فرد 6 سال تمام داشته باشد، اگر يك روز هم كم باشد، ثبت نام نمى‏شود حال چه فرقى دارد 6 سال تمام يا از 6 سال يك روز كم؟
به هر تقدير 10 روز ماندن زمانى است كه نوعاً افراد آرامش پيدا مى‏كنند. از همين رو نماز نيز تمام است.
13. چرا تعداد ركعات نمازها متفاوت است؟
ج13. سرّ تفاوت ركعات نمازهاى يوميه از امورى است كه تاكنون انديشه‏هاى بشرى، نتوانسته به آن پى ببرد و در متون دينى نيز به اين موضوع پرداخته نشده است؛ مگر دو ، سه روايت كه تنها اشاره‏اى گذرا داشته‏اند. در اين گونه موارد توجه به چند نكته لازم است :
1. آنچه كه براى ما روشن مى‏باشد، اين است كه روح نماز، عبوديت و تسليم در برابر خداوند متعال است و تسليم بودن در برابر حق؛ يعنى اين كه بنده دستورات خدا را بدون چون و چرا انجام دهد و... اختلاف تعداد ركعات نماز و هم چنين تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات - علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاع كاملى نداريم - روحيه تسليم در برابر خدا و دستورات پيامبر را در ما تقويت و استوار مى‏كند.
2. در متون دينى (يعنى، قرآن كريم و روايات معصومين(ع)) در مواردى كه لازم و ضرورى بوده، بعضى از اسرار و فلسفه احكام مستقيماً مورد اشاره قرار گرفته است (مثل فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد و ...)؛ لكن در مورد جزئيات احكام، اولاً نياز و ضرورتى براى بيان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانياً همه مردم قدرت هضم بسيارى از اسرار را نداشتند و ائمه(ع) تنها در جواب افرادى كه چيزى در اين زمينه مى‏پرسيدند، مطالبى را كه مطابق با فكر و درك آنها بود، بيان مى‏كردند. بديهى است كه در اين گونه موارد، نمى‏شود حكم كرد كه فلسفه و اسرار آن احكام منحصر به چيزى است كه در آن روايت اشاره شده است؛ زيرا اگر پرسش كنندگان اسرار زيادترى را مى‏خواستند، پيشوايان دينى از جواب دريغ نكرده و مطالب زيادى مى‏گفتند. و ما از اين نمونه‏ها زياد داريم كه شخصى از امام چيزى را مى‏پرسيد و جوابى مى‏گرفت و دوباره كه سؤال مى‏كرد، امام مطلب عميق‏ترى را براى او بيان مى‏فرمود.
در مورد تعداد ركعات نمازها از بعضى روايات چنين استفاده مى‏شود كه نماز در ابتدا دو ركعتى بوده است؛ چنان كه فضيل گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: «خداوند نمازها را دو ركعتى قرار داد، سپس رسول خدا(ص) هفت ركعت به آنها افزود»[وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 31 ، ح 2 و ص 34 ، ح 12 و ص 35 ، ح 14 و ص 636 ، ح 19 و ص 638 ، ح 22]؛ ولى سرّ اين كه چرا پيامبر(ص) اين هفت ركعت را افزودند، بر ما درست معلوم نيست.
فضل بن شاذان از امام رضا(ع) روايت نموده كه آن حضرت فرمود: «نمازى را كه خداوند بر امّت واجب كرد، دو ركعتى بود؛ ولى رسول خدا(ص) چون مى‏دانست كه مردم اين دو ركعت را آن گونه كه شايسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند كرد به نمازهاى ظهر، عصر و عشا دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود تا نقص و كمبودى كه در مورد اداى اصل نماز از طرف نمازگزاران پديد مى‏آيد، جبران شود».[وسائل الشيعه، ج 3 ، ص 38 ، ح 22]؛ روى همين حساب نيز نمازهاى چهار ركعتى در سفر دو ركعت خوانده مى‏شود؛ چون اصل نماز هميشه و در همه حال محفوظ است و كم و زياد نمى‏شود.
سعيد بن مسيّب گويد: از امام سجاد(ع) پرسيدم: از چه هنگامى نمازها به اين صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازها افزود؛ ولى نماز صبح را به حال خود باقى گذاشت؛ زيرا وقت آن تنگ بود و چون ملائكه شب در حال عروج به آسمان و ملائكه روز نيز در حال نزول بر زمين هستند، براى اين كه هر دو گروه از ملائكه در هنگام نماز حضور داشته باشند، نماز صبح را به حال اول خود باقى گذاشت.
قرآن كريم نيز مى‏فرمايد:«و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهوداً؛ و نماز صبح را بجا آور كه آن نماز مشهود است»(وسائل الشيعه، ج 3، ص 36، ح19)
از اين روايت دو مطلب استفاده مى‏شود: يكم: افزايش هفت ركعت به نمازها، هم زمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود. دوم: نماز صبح براى اين كه مورد شهود همه ملائكه قرار گيرد به حالت اوليه خود باقى گذاشته شد. از روايت ديگرى نيز استفاده مى‏شود كه نمازهاى روزانه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شده‏اند بدين صورت كه: صبحگاهان وقتى كه انسان از خواب برمى‏خيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز با مسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مى‏شود و در وسط روز و پايان آن به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد؛ بلكه انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
 
  • Like
واکنش ها: cute

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
7. با اين كه خداوند نيازى به نماز ما ندارد براى چه نماز مى‏خوانيم؟
ج7. خداوند بى نياز و غنى است و نيازى به عبادت و نماز ما ندارد اما خداوند رحيم و حكيم نماز را براى بهره مندى انسان‏ها قرار داده است؛ زيرا:
1. ما انسان‏ها فقير و محتاج هستيم و بايد با ارتباط با خداى بى نياز و مبدأ قدرت وكمال نياز خود را برطرف كنيم؛ چنانچه لامپ‏ها با ارتباط با منبع انرژى، نور مى‏گيرند و نورافشانى مى‏كنند.
2. غفلت و فراموشى ياد خدا، موجب انحراف ما در مسير زندگى دنيا و ارتكاب زشتى‏ها مى‏شود و «نماز» مانع اين غفلت و آن زشتى‏ها است:«اِنَّ الصلاةَ تنهى عن الفحشاء و المنكر».
به همين دليل حضرت على (ع) فرموده‏اند:«ذكر الله رأس مال كل مؤمن وربحه السلامة من الشيطان؛ ياد خدا سرمايه هر مؤمنى است و سود آن سلامت از شيطان است.»[غرر الحكم ح3621]
پس نماز يك وسيله دفاعى و يك مبارزه عملى با دشمن نفس و شيطان است.
3. و بالاخره روح و روان آدمى كه فطرتى الهى دارد با نماز و ياد خدا آرام، مى‏گيرد و در پرتو اين اطمينان و آرامش، زندگى با نشاط و سرور و آرامش خواهد داشت:«الا بذكر الله تطمئن القلوب»[سوره رعد، آيه 28].
آنگاه كسى كه نماز نخواند، در دنيا و آخرت خسارت «غفلت» و «بى‏توجهى» خود را خواهد ديد. در دنيا قلب پر اضطراب و ناآرام، و خداى ناكرده ارتكاب زشتى‏ها، ودر آخرت جزاى اين اعمال و آن نسيان ياد خدا.
8. چرا هنگام سجده بايد سر را بر روى زمين بگذاريم؟
ج8. سجده بر خاك و آنچه از زمين مى‏باشد، نهايت خضوع و خشوع است.
ثانياً اين حكم نوعى هماهنگى در عبادت براى همه ايجاد مى‏كند و از اين كه برخى بخواهند با سجده بر چيزهاى ديگر، نوعى امتياز خواهى را مطرح كنند، جلوگيرى مى‏كند؛ مثلاً سجده بر فرش‏هاى قيمتى و يا طلا و نقره و...
ثالثاً، انسان از خاك وزمين است و سجده وى علاوه بر خضوع در برابر خداوند، نشان آغاز آفرينش او از زمين و بازگشت او به خاك است و اين يادآورى جز با سجده بر خاك و زمين ميسر نيست.
9. فلسفه خواندن نماز به عربى چيست؟
ج9.
الف. شايد بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بيانگر روح اتحاد در ميان جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى يك قبله و با يك طريق و يك زبان با معبود خويش به راز و نياز مى‏پردازد و در هر ديار و كشورى كه انسان مسلمان وارد شود - هر چند زبان‏ها متفاوت است - و در هر مسجدى كه قدم بگذارد، شيوه نيايش با خداى سبحان يكى است و اين خود بهترين نوع اتحاد و همدلى را پديد مى‏آورد.
ب. عبارات نماز، ظاهر، باطن و آهنگى دارد كه با ترجمه نماز فقط به معناى ظاهرى نماز اكتفا نموده‏ايم.
پ. آشنايى با نماز و معناى بلند عبارات آن كار آسانى است كه فرد مسلمان بايد به آن اهميت بيشترى بدهد.
10. هدف از اذان گفتن چيست؟
ج10. اذان، اين سروش غيبى و اين نداى آسمانى، يك اعلان عمومى و معنوى جهت آمادگى براى نماز و انجام فريضه بزرگ الهى است.
اذان ارزش و جايگاه والايى در شريعت محمدى (ص) دارد.
اذان دعوت به سوى عبادت و بندگى خدا است و مؤذن با آهنگ رسا و روح بخش، امت اسلام را به نماز و مناجات فرا مى‏خواند.
امام رضا(ع) در باره فلسفه و حكمت اذان مى‏فرمايد:
1. آن كس را كه فراموش كار است، ياد آور باشد و آن كس را كه غافل است متنبه سازد.
2. فهماندن وقت نماز، براى كسى كه اشتغال دارد (مشغول به كار است).
3. دعوت مردم به پرستش خالق و ترغيب در آن است.
4. اذان گو، اقرار به توحيد دارد و ايمان را آشكار مى‏سازد و اسلام را اعلان مى‏كند و آن كس را كه فراموش كرده يادآورى مى‏نمايد.[وصال دوست، ص94]
علاوه بر مطالب بالا، در باره فلسفه اذان، مى‏توان به موارد زير هم اشاره كرد:
الف. اذان و اقامه، توجه و آمادگى براى نمازگزار است و در اثناى آن، زمينه و استعداد پيدا مى شود كه انسان، با ادب بيشتر، خشوع فزون‏تر و عرفان عميق‏تر در پيشگاه حضرت حق قرار گرفته و با معبود و محبوب حقيقى خويشتن سخن بگويد و دمساز گردد.
گل نغمه زيباى خدايى است اذان
پروانه باغ دلگشايى است اذان
محبوب تمام حق پرستان زمين
پيغام رسان روشنايى است اذان
ب. اذان موجب صفاى باطن و شادى و نشاط روح است. پيامبر (ص) هنگام فرا رسيدن وقت نماز، به بلال مى‏فرمود: «اى بلال! اذان بگو و ما را با آن روح ببخش («ارحنا يا بلال»)».
پ. زمانى كه صداى نيكوى اذان، فضا را معطر مى‏سازد، به نماز گزاران مژده مى‏دهد كه هنگام سخن گفتن با خدا فرا رسيده است.
پس آنان آماده نماز مى‏شوند و به سوى مساجد و نمازخانه ها حركت مى‏كنند. رسول خدا(ص)فرمود: «هرگاه مؤذن بگويد: «الله اكبر» ،خداوند مى‏فرمايد: اى امت محمد! مهياى نماز شويد و شغل دنيا را ترك كنيد».[مناهج الشارعين، ص 180]
ت. قبل از اسلام مسيحيان با ناقوس، يهوديان با دميدن در بوق‏ها، آتش پرستان با روشن كردن آتش، مردم را به عبادت دعوت مى‏كردند ؛ ولى اسلام آمد و به جاى اينها اذان را انتخاب كرد كه در آن مردم با كلمات خوب و دلنشينى به مسجدها فرا خوانده مى‏شوند و از طرفى با شنيدن و گفتن نام خدا، پيامبر و... آماده نماز خواندن مى‏گردند.
ث. اذان آدمى را به ياد خدا مى‏اندازد و با بزرگى و عظمت او آشنا مى‏سازد؛ با گفتن «الله اكبر» به بزرگى، جلالت شأن، عظمت و توانايى خدا اعتراف مى‏كنيم و با بيان «لا اله الا اله»، به يگانگى و بى شريكى او شهادت مى‏دهيم.
11. فلسفه حجاب زنان در نماز چيست؟ و چرا زنان بايد در نماز پوشش داشته باشند؟
ج11. حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‏هاى متعددى دارد؛ از جمله:
الف. اين خود نوعى تمرين مستمر و همه روزه براى حفظ حجاب مى‏باشد و يكى از عواملى است كه در پاسداشت دائمى پوشش اسلامى زن و جلوگيرى از آسيب‏پذيرى آن، نقش مهمى ايفا مى‏كند.
ب. وجود پوشش براى تمام بدن و داشتن پوششى مخصوص براى نماز، توجه و حضور قلب انسان را بيشتر مى‏كند و از التفات ذهن به تجملات و چيزهاى رنگارنگ مى‏كاهد و ارزش نماز را صد چندان مى‏كند.
پ. داشتن پوشش كامل در پيشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. ازاين‏رو براى مرد نيز دربر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است.
افزون بر آن، حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوت‏هايى دارد و با آن قابل مقايسه نيست؛ مثلاً پوشاندن روى پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولى در نماز - بدون حضور نامحرم - واجب نيست.
12. فرق بين مسافرت نه روزه و يازده روزه چيست كه در يكى نماز تمام و ديگرى شكسته است؟
ج12. كسى كه قصد دارد 10 روز در جايى بماند نوعى آرامش و تسكين دارد. ازاين‏رو تخفيف براى او نيست. حال چه فرقى بين 11 و 9 روز هست؟ اولاً 9 روز يك روز از 10 روز كمتر است و عدد 9 يك رقمى و 10 دو رقمى است. ثانياً قانون بايد تكليف فرد را روشن كند؛ حال اگر 9 روز هم ملاك قرار مى‏گرفت گفته مى‏شد كه چه فرقى با 8 روز دارد.
اين موضوع در بسيارى از قوانين مطرح است؛ مثلاً براى ثبت نام در دبستان بايد فرد 6 سال تمام داشته باشد، اگر يك روز هم كم باشد، ثبت نام نمى‏شود حال چه فرقى دارد 6 سال تمام يا از 6 سال يك روز كم؟
به هر تقدير 10 روز ماندن زمانى است كه نوعاً افراد آرامش پيدا مى‏كنند. از همين رو نماز نيز تمام است.
13. چرا تعداد ركعات نمازها متفاوت است؟
ج13. سرّ تفاوت ركعات نمازهاى يوميه از امورى است كه تاكنون انديشه‏هاى بشرى، نتوانسته به آن پى ببرد و در متون دينى نيز به اين موضوع پرداخته نشده است؛ مگر دو ، سه روايت كه تنها اشاره‏اى گذرا داشته‏اند. در اين گونه موارد توجه به چند نكته لازم است :
1. آنچه كه براى ما روشن مى‏باشد، اين است كه روح نماز، عبوديت و تسليم در برابر خداوند متعال است و تسليم بودن در برابر حق؛ يعنى اين كه بنده دستورات خدا را بدون چون و چرا انجام دهد و... اختلاف تعداد ركعات نماز و هم چنين تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات - علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاع كاملى نداريم - روحيه تسليم در برابر خدا و دستورات پيامبر را در ما تقويت و استوار مى‏كند.
2. در متون دينى (يعنى، قرآن كريم و روايات معصومين(ع)) در مواردى كه لازم و ضرورى بوده، بعضى از اسرار و فلسفه احكام مستقيماً مورد اشاره قرار گرفته است (مثل فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد و ...)؛ لكن در مورد جزئيات احكام، اولاً نياز و ضرورتى براى بيان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانياً همه مردم قدرت هضم بسيارى از اسرار را نداشتند و ائمه(ع) تنها در جواب افرادى كه چيزى در اين زمينه مى‏پرسيدند، مطالبى را كه مطابق با فكر و درك آنها بود، بيان مى‏كردند. بديهى است كه در اين گونه موارد، نمى‏شود حكم كرد كه فلسفه و اسرار آن احكام منحصر به چيزى است كه در آن روايت اشاره شده است؛ زيرا اگر پرسش كنندگان اسرار زيادترى را مى‏خواستند، پيشوايان دينى از جواب دريغ نكرده و مطالب زيادى مى‏گفتند. و ما از اين نمونه‏ها زياد داريم كه شخصى از امام چيزى را مى‏پرسيد و جوابى مى‏گرفت و دوباره كه سؤال مى‏كرد، امام مطلب عميق‏ترى را براى او بيان مى‏فرمود.
در مورد تعداد ركعات نمازها از بعضى روايات چنين استفاده مى‏شود كه نماز در ابتدا دو ركعتى بوده است؛ چنان كه فضيل گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: «خداوند نمازها را دو ركعتى قرار داد، سپس رسول خدا(ص) هفت ركعت به آنها افزود»[وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 31 ، ح 2 و ص 34 ، ح 12 و ص 35 ، ح 14 و ص 636 ، ح 19 و ص 638 ، ح 22]؛ ولى سرّ اين كه چرا پيامبر(ص) اين هفت ركعت را افزودند، بر ما درست معلوم نيست.
فضل بن شاذان از امام رضا(ع) روايت نموده كه آن حضرت فرمود: «نمازى را كه خداوند بر امّت واجب كرد، دو ركعتى بود؛ ولى رسول خدا(ص) چون مى‏دانست كه مردم اين دو ركعت را آن گونه كه شايسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند كرد به نمازهاى ظهر، عصر و عشا دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود تا نقص و كمبودى كه در مورد اداى اصل نماز از طرف نمازگزاران پديد مى‏آيد، جبران شود».[وسائل الشيعه، ج 3 ، ص 38 ، ح 22]؛ روى همين حساب نيز نمازهاى چهار ركعتى در سفر دو ركعت خوانده مى‏شود؛ چون اصل نماز هميشه و در همه حال محفوظ است و كم و زياد نمى‏شود.
سعيد بن مسيّب گويد: از امام سجاد(ع) پرسيدم: از چه هنگامى نمازها به اين صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازها افزود؛ ولى نماز صبح را به حال خود باقى گذاشت؛ زيرا وقت آن تنگ بود و چون ملائكه شب در حال عروج به آسمان و ملائكه روز نيز در حال نزول بر زمين هستند، براى اين كه هر دو گروه از ملائكه در هنگام نماز حضور داشته باشند، نماز صبح را به حال اول خود باقى گذاشت.
قرآن كريم نيز مى‏فرمايد:«و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهوداً؛ و نماز صبح را بجا آور كه آن نماز مشهود است»(وسائل الشيعه، ج 3، ص 36، ح19)
از اين روايت دو مطلب استفاده مى‏شود: يكم: افزايش هفت ركعت به نمازها، هم زمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود. دوم: نماز صبح براى اين كه مورد شهود همه ملائكه قرار گيرد به حالت اوليه خود باقى گذاشته شد. از روايت ديگرى نيز استفاده مى‏شود كه نمازهاى روزانه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شده‏اند بدين صورت كه: صبحگاهان وقتى كه انسان از خواب برمى‏خيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز با مسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مى‏شود و در وسط روز و پايان آن به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد؛ بلكه انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
 
  • Like
واکنش ها: cute

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
راستش من با دليل آوردن و به دنبال دليل گشتن براي واجبات "تعبدي" مشکل دارم. من معتقدم انسان با "دليل" و تفکر، خدا و دينش را بر مي‌گزيند، اما بعد از ايجاد اعتماد و تسليم(اسلام) براي تکاليف تعبدي خداوند، به دنبال دليل نمي‌گردد. و تا جايي که مي‌دانم، ما به اندکي از دلايل واجبات تعبدي مي‌توانيم برسيم نه همه‌ي آن.
موارد مورد نظرم مثل:‌ تعداد رکعات نماز، آهسته يا بلند خواندن بعضي از نمازها و يا شکسته خواندن نماز در سفر...
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
جناب استاد بهتاش، مطالبتان را مطالعه کردم. اين که گفتم مشکل دارم، يک پيش‌فرض است برايم. اما از باب احترام خاصي که براي‌تان قائلم، از پيش‌فرضم کوتاه آمدم. راستش دلايل‌تان دل‌نشين و منابع‌اش نيز معتبر و قابل توجه است.
با اين حال مي‌پذيريد: اين موارد مي‌تواند "بخشي" از دلايل واجبات تعبدي باشد نه همه‌ي آن؟
:gol:
 
آخرین ویرایش:

استقلالی

عضو جدید
فقط برای اینکه بعداً نگند «نیومده» می‌اومد. این بار هم مثل دفعه‌های قبل دیرتر از موقع اومده بود. نکرده بود یه شونه به موهاش بزنه. از عطر و اودکلن هم خبری نبود. جورابهاشم که ماشالله! خدا قرار بود قرض بگیره برا عذاب جهنّمیا! سلام و علیک و احوالپرسیش انقدر خشک بود که راحت می‌تونستی بفهمی از ته دل نیست. از بازی کردنش با دکمه‌های پیراهن و نگاه کردن به ساعتش هم معلوم بود که حواسش یه جای دیگه‌س. خیلی براش سخت بود که چند دقیقه مؤدب بشینه و با دوستش صحبت کنه... «السلام علیکم» نماز رو که گفت نفس راحتی کشید و بلند شد.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
سجده از لختگي عروق جلوگيري مي كند

سجده از لختگي عروق جلوگيري مي كند

سجده از لختگي عروق جلوگيري مي كند

دكتر محمد الزهار، جراح قلب و عروق پس از انجام تحقيقاتي درباره سجده نماز، گفت: سجده باعث كاهش ‏فشار خون مي شود و اگر مدت سجده طولاني تر شود، فشار خون كاهش بيشتري مي يابد كه اين امر از لختگي در عروق جلوگيري مي ‏كند.‏
الزهار ادامه داد: در طول روز كلسترول و چربي از راه خوردن غذا وارد بدن مي كند كه اين چربي ها با دستگاه عصب مركزي در ارتباط ‏است و به ناچار بايد رها شد؛ زيرا اين چربي ها باعث خستگي ها، سردرد، گرفتگي عضله و دردهاي گردن مي شود.‏
وي تأكيد كرد: انسان در زمان سجده مي تواند از اين چربي ها رها شود، زيرا در هنگام سجده، حالت جسم انسان به شکلی است که باعث ‏از بين رفتن چربي مي شود.‏

استاد قلب و عروق خاطرنشان كرد: هنگام سجده خون رساني به مغز افزايش مي يابد و مواد غذايي و اكسيژن به اندازه کافی به آن مي ‏رسد و در اين زمان مغز به بهترين صورت ممكن وظيفه خود را انجام مي دهد.‏

وي همچنين يادآور شد: وضعيت انسان در سجده به كاهش تراكم خون در رگ و پيشگيري از ابتلا به بيماري بواسیر كمك مي كند.‏

بنا به گزارش محيط، در هنگام نماز تمامي عضلات حركت مي كند و اين اقدام به حفظ و تمريني براي تقويت عضلات كمك مي كند. ‏همچنين مداومت در نماز براي تمامي بيماري هاي روحي شفا است، زيرا نماز و یاد خداوند از بروز اين بيماري ها جلوگيري مي كند.
 

solaris

عضو جدید
تاثیر نماز بر انزوا (گوشه نشینی)

تاثیر نماز بر انزوا (گوشه نشینی)

: اسکیزوئید
برخی روان پزشكان ایرانی" شخصیت منزوی" را به عنوان بهترین ترجمه، به جای"شخصیت"اسكیزوئید"(Schizoid) پیشنهاد كرده اند، چرا كه مبتلایان به این اختلال، عمری را در كناره گیری از اجتماع گذرانده اند و در نظر دیگران آدم هایی مردم گریز، منزوی و تنها هستند.(1) مطالعات آماری در ایالات متحده آمریكا، احتمال این كه از هر 100 آمریكایی، حدود 7 نفر مبتلا به این اختلال باشند را مطرح كرده است كه دلالت بر شیوع بالای آن دارد.

مبتلایان به این حالت بیشتر مشاغل انفرادی كه حداقل تماس با دیگران را ایجاب می كند، انتخاب می كنند و حتی برخی كار شبانه را به كار روزانه ترجیح می دهند تا مجبور به مدارا با افراد بیشتری نباشند.

این افراد آرام، مردم گریز، درون گرا و غیر اجتماعی هستند و ضمن كناره گیری و عدم دخالت در امور روزمره، به دیگران چنان اهمیتی نمی دهند و شاید اگر مختصر ذوق ادبی هم داشته باشند، با برداشتی سطحی از این بیت مشهور عارفانه، پیوسته زمزمه می كنند:

دلا خوكن به تنهایی كه از تن ها بلا خیزد سعادت آن كسی دارد كه از تن ها بپرهیزد

همین وضعیت آنهاست كه باعث می شود، غیر از بستگان درجه یك، دوستان نزدیك یا محرم خاصی نداشته باشند و علاوه بر آن هیچ میلی نیز برای ایجاد روابط نزدیك با دیگران در خود احساس نكنند.

روش های مورد استفاده در روان پزشكی امروز، برای درمان این عارضه اعم از روان درمانی، گروه درمانی و یا حتی دارو درمانی، به خصوص در شرایط و امكانات كشور ما چندان عملی و كاربردی نمی باشند. اما چنانچه در پیشگیری یا درمان این اختلال شخصیتی، روش عملی بی نظیری را جویا باشیم، كلمه درخشان" نماز" باز هم راه گشا خواهد بود.

توصیه مؤكد اسلام مبنی بر اقامه نمازهای واجب یومیه به جماعت و علاوه بر آن، بانگ روح افزای نماز جمعه در فرا خواندن به یك اجتماع شكوهمند و پر شور هفتگی به عنوان سمبل بزرگی از اصالت "اجتماعی بودن" و ترك رهبانیت در همه تعالیم اسلامی مطرح اند و گویی همه این قبیل تعالیم، خود به خود نمازگزار را از گوشه نشینی و تنهایی، به بطن اجتماع می كشاند.

به علاوه، نكته مهم دیگری كه در آموزش های متعالی نماز در زدودن روحیه انزوا و مردم گریزی در انسان، خودنمایی می كند، این مطلب است كه فعل های موجود در سوره مباركه" حمد" (به عنوان"ام الكتاب" و هسته اصلی نماز و تعالیم اسلامی)، همه به صورت جمع ادا می شوند:(ایاك نعبد و ایاك نستعین، اهدنا صراط المستقیم)

به قول استاد ارجمند، جناب آقای" دكتر حسن توانایان فرد" در كتاب ارزشمند "بهره وری در آموزش های نماز": این كه "نعبد" می گوییم و نه "اعبد" و این كه "نستعین" می گوییم و نه "استعین"، به عبارت دیگر این كه می گوییم "می پرستیم" و نه "می پرستم" و می گوییم "كمك می جوییم" و نه "كمك می جویم"، یعنی ضمیر جمع به كار رفته و نه ضمیر متكلم وحده، به این دلیل است كه به ما بیاموزد، در اسلام، جمع مقدم بر فرد است.(2)

این مطلب، یعنی وجود ضمایر جمع و تكرار"ما بودن" و نه "من بودن" در جای جای نماز عمومیت دارد و در اساسی ترین اذكار نماز به چشم می خورد؛ مثلا در سلام دوم نماز می گوییم:(السلام علینا و علی عباد الله الصالحین) و یا حتی در معروف ترین دعاهای مستحب در قنوت، دعا می كنیم:( ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار)

نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسكیزوئید پیشگیری می كند، بلكه توانایی آن را دارد كه مبتلایان به این عارضه را برای همیشه از كنج عزلت، به قلب جامعه بكشاند.

پی نوشت ها:

(1) مطالب علمی این مقاله از ترجمه فارسی كاپلان ـ سادوك جلد سوم صفحات 275- 278 گرفته شده است.

(2) بهره وری در آموزش های نماز، صفحه 162
نویسنده : دكتر مجید ملك محمدی - تبیان
 

solaris

عضو جدید
اثرات سجده بر بیماریهای روحی و جسمی

اثرات سجده بر بیماریهای روحی و جسمی

: اثرات سجده بر بیماریهای روحی و جسمی
: یافته های جدید محققان درباره سجده
بر اساس تازه‌ترین پژوهش‌های علمی، سجده کردن انسان را از بیماری‌های روحی، جسمی و هم‌چنین سرطان حفظ می‌کند.

سجده کردن در نماز
به گزارش شیعه نیوز به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پروفسور محمد ضیاءالدین حامد از اساتید علوم بیولوژیک و از مسوولان پژوهشگاه مرکز تکنولوژی قاهره با اعلام این خبر اظهار داشت: در قرن حاضر که انسان از هر جهت در معرض الکترومغناطیس‌ها قرار دارد و هم‌چنین نیاز انسان به تخلیه اشعه‌های زائد وجود دارد، دریافتیم که تخلیه این اشعه‌ها از طریق سجده کردن صورت می‌گیرد.

وی ادامه داد: بر اساس یافته‌های موجود، هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان در معرض اشعه‌های الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم می‌شود.

در زمان سجده کردن هم محور طولی انسان و هم به دنبال آن میزان تاثیرگذاری الکتریسیته‌ها کم می‌شود و سپس عمل تخلیه از طریق تماس پیشانی با زمین صورت می‌گیرد، البته در زمان سجده به دلیل آنکه دیگر نقاط بدن هم با زمین ارتباط می‌یابند، عمل تخلیه آسان تر انجام می‌شود و انسان از بیماری‌های روحی، جسمی و حتی سرطان در امان می‌ماند.

وی افزود: شیوه درست تخلیه الکتریسیته‌ی بدن به همان شیوه‌ای است که انسان در زمان نماز گزاردن دارد و به سوی مکه نماز می‌خواند، چرا که این حالت بهترین حالت است و شخص احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهد داشت.

منبع : ایسنا
 

solaris

عضو جدید
تاثیر نماز بر اختلالات هیستریک

تاثیر نماز بر اختلالات هیستریک

تاثیر نماز بر اختلالات هیستریک
: "اذكرونی اذكركم" ( سوره مباركه بقره، آیه شریفه 152)

مرا یاد كنید و به سوی من توجه نمایید تا شما را یاری كنم و به سویتان توجه نمایم.

" اختلالات تجزیه ای و تبدیلی" كه برای سهولت بیان در این مقاله(1) مانند منابع قدیمی تر علمی، با اصطلاح كلی "هیستری"(
hysteria) خوانده می شوند، دلالت بر طیف گسترده ای از انواع بیماری های جسمی و روانی دارد كه در ارتباط با مفهوم "تلقین" هستند.

منفعت طلبی، جلب توجه اطرافیان، نیازمندی عمیق به مهر و محبت، حذف خاطرات بد و مقابله با تجربه های نامطلوب و تلخ زندگی و مسائل بسیار دیگری از این قبیل سبب می شوند شخص به صورت "ناخود آگاه" (یعنی بدون آن كه خودش متوجه باشد) علائم بیماری های مختلف جسمی و روانی را تقلید كند و در واقع به یك حالت هیستریك مبتلا گردد؛ به عنوان مثال شخصی كه در یك محیط بسیار پر سر و صدا و شلوغ ، كار یا زندگی می كند ممكن است به طور ناگهانی دچار ناشنوایی كامل(كری عصبی) گردد، حال آن كه دستگاه شنوایی او كاملا طبیعی و سالم است و هیچ اشكالی در آن دیده نمی شود. یا كودكی را در نظر بگیرید كه از ورود به مدرسه، متنفر است، اما هنگامی كه مجبور به رفتن مدرسه می شود، هر صبح قبل از حركت، دچار دردهای شدیدی می شود كه با معاینات پزشكی، مشکلی دیده نمی شود. یا زن جوانی كه دوست ندارد همسرش او را در خانه تنها بگذارد، به همین دلیل به طور ناخودآگاه، دچار حملات شدید تهوع و استفراغ و ... می گردد.

البته لازم به توجه است كه حالات هیستریك معمولا در افرادی به وقوع می پیوندد كه دارای شخصیت های خاص و به شدت تلقین پذیر(هیستریونیك) هستند.
ضمنا باید توجه داشت كه مفهوم هیستری با مفهوم تمارض(تظاهر به بیماری كردن) به كلی متفاوت است، چرا كه شخص هیستریك واقعا و بدون آن كه خود بخواهد، علائم بیماری ها را تقلید می كند، اما شخص تمارض كننده، خود به خوبی می داند كه بیمار نیست، اما به دلایلی تظاهر به بیماری می كند.

مبتلایان به اختلالات هیستریك، ممكن است علائم هر بیماری جسمی و روانی را تقلید نمایند، مثلا دچار فلج شوند، به حملات صرع مبتلا گردند، كور شوند، هویت خود را فراموش كنند و علائم بیماری های روانی مختلف را نشان دهند و ... .

لازم به توضیح است كه این اختلال به شكل كم و بیش طبیعی، در افراد كاملا سالم نیز ممكن است به چشم بخورد؛ به عنوان مثال یكی از شایع ترین جلوه های آن در میان برخی از دانشجویان پزشكی دیده می شود كه ضمن ورود به هر بخش آموزشی جدید در بیمارستان، علائم بیماران آن بخش را در خود می یابند! مثلا در ورود به بخش قلب، احساس می كنند كه صدای قلبشان غیر طبیعی است، یا در ورود به بخش روماتولوژی(بیماری های روماتیسمی) احساس درد شدیدی در زانو و سایر مفاصل خود می كنند و یا در ورود به بخش روانپزشكی، گمان می كنند كه دچار یك بیماری شدید روانی ، مثلا اسكیزوفرنی(جنون جوانی) هستند!

البته همانطور كه گفته شد ارتباط ظریف حالات هیستریك با پدیده نیرومند تلقین، توجیه كننده قضیه در تمام موارد است.

صرف نظر از مشكلات مختلفی كه اشخاص مبتلا به هیستریك برای خود و اطرافیانشان ایجاد می كنند، پیوسته هزینه های كلان و سرسام آوری از بودجه خانواده ها، بیمارستان ها و مراكز بهداشتی صرف آزمایشات تشخیصی و درمان بیهوده و بی نتیجه ی بیماری های ساختگی افراد هیستریك می گردد. لذا چنانچه روش های موثری، برای پرهیز از این قبیل اختلالات و پیشگیری از آنها پیدا شود، نتایج بسیار مطلوبی حاصل خواهد شد.

زیر بنای بروز اختلالات هیستریك این است که مبتلایان به این اختلال، نیاز مفرطی به جلب توجه اطرافیان دارند و حتی می خواهند مركز همه توجهات قرار بگیرند. این افراد نیاز مبرمی به محبت و تایید اطرافیان در خود احساس می كنند كه البته ارضای این نیاز برای اطرافیان بسیار دشوار است و احیانا هم اگر این توجه و محبت به وسیله كسی به آن ها داده شود ، آن وقت شروع به امتحان آن فرد می كنند، تا حدی كه اغلب منجر به بازگرفتن محبت(توسط شخص محبت كننده) می شوند.(2)

بر این اساس چنانچه انسان، پیوسته كسی را در دسترس داشته باشد كه آن شخص را قدرتمندترین قدرتمندان و در عین حال مهربان ترین مهربانان بداند و متوجه باشد كه آن قدرتمند مهربان پیوسته به او نگاه می کند و به امور او بیش از هركسی آگاه است و از هیچ نعمت و محبتی نسبت به او دریغ نمی كند، دیگر هرگز محبت و عشقی را از غیر او، انتظار نخواهد داشت، در نتیجه احتمال ابتلا به هیستری در مورد او بسیار كم خواهد بود و این صفت (انتظار نداشتن عشق و محبت جز از خدا) صفت بندگان خالص خدا و نمازگزاران حقیقی است. آنان كه معنی "اذكرونی اذكركم" را به خوبی دریافته اند و می دانند كه در مقابل لبیك آنها به پروردگار عالم(در اقامه نماز و ذكر روزانه پروردگار)، خدای تبارك و تعالی نیز به آنان توجهی فوق حد تصور می كند.

پس از نظر پیشگیری می توان گفت، امكان ابتلای نمازگزار واقعی به این قبیل اختلالات كه ناشی از نیاز به توجه اطرافیان و غیر خدا می باشد، چیزی در حد صفر خواهد بود. اما از نظر درمان باید به خاطر داشت كه بیماران هیستریك، تلقین پذیرند و به همان سهولت كه به تلقین های مضر جواب می دهند، به تلقین های مفید نیز پاسخ می دهند.(3)

به این ترتیب تلقین های سازنده روانی توأم با نماز، به خصوص تلقینی كه بوسیله نماز انسان در مقابل مهربان ترین، دلسوزترین و متوجه ترین و در عین حال تواناترین و موثرترین و قدرتمندترین موجود هستی به وجود می آید، می توانند به عنوان درمانگر این قبیل اختلالات مطرح باشند، زیرا با تكرار نمازهای یومیه، نمازگزار می آموزد برای آن كه بتواند رحمت بیكران خالق آفرینش را به سمت خود متوجه سازد، چاره ای ندارد جز آن كه دستورات سعادت بخش او را اجرا كند و در صدر این دستورات این است که پیوسته به اقامه نماز بپردازد. به قول حافظ شیرین سخن:

گرت هواست كه معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

هر چند كه ادامه همین سیر و سلوك عاشقانه و تبادل عشق و محبت میان عابد و معبود در نماز سبب می شود، انسان به جایی برسد كه حد آن برای ذهن ها و اندیشه های حقیر و كوچك ما گنهكاران، غیر قابل تصور است.

جایی كه پیشوای سوم شیعیان، حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، در دعای شریف عرفه آن را این گونه ترسیم می كنند:

انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائك حتی لم یحبوا سواك و لم یلجئوا الی غیرك (4)

بار پروردگار! تو همان كسی هستی كه اغیار و نامحرمان را از صحنه دل عاشقانت، چنان دور نمودی كه آنان به جز تو دیگری را دوست نداشته باشند و به غیر تو پناه نبرند.
دکتر مجید ملک محمدی - تبیان
 
  • Like
واکنش ها: abfa

tvbea

عضو جدید
فلق جان مطمئنا هر دینی برای خودش بهترینه البته از نظر خودش... ببین اگه من و شما بخوایم همش تکرار کنیم که نماز بهترینه من بهترینم و دینم بهترینه (با این که هست) خیلی جالب نیست.توی دید دیگران حالا چه ادیان دیگه چه حتی کسایی که دین ندارن این طرز بیان ها خیلی تاثیر منفی داره... ببین من هم منکر ارزش نماز نیستم... من هم نماز میخونم اما نمیتونم بیام همه چیزو منحصر کنم به خوندن نماز و همه ی ارزشهارو توی اون خلاصه کنم. البته باز هم تکرار میکنم مسلم اسلام و به دنبال اون عبادت هاش طبق گفته های خود خدا از همه ادیان بالاتره اما خب گفتن این هم راه داره....
هر دینی برای خودش بهترینه!
...اسلام و به دنبال اون عبادت هاش طبق گفته های خود خدا از همه ادیان بالاتره ...
سخنو طوری گفتین که کسی از شما ناراحت نمیشه!
 

Similar threads

بالا