زندگی نامه ننی کوچلو 4

[alikia]

سلام این منم سهرابم..

این داداش شهرامه...

من باید میفکریدم برای کاری آخه بابامون مارو ول کرده بود

با پسر بنگاه دار محله حرفیدم تا پول بده بهم دستی..

ولی گفت همه پولشو خرج نامزدش کرده

 

[alikia]

رفتم پیش دوست دختر قبلیم ولی محلی بهم نزاشت...

مونده بودم چه کار کنم که به ذهنم یه چیزی اومدش..

خواننده شدمو سی دی دادم بیرون اهنگ های قدیمی کوچه بازاری میخوندم...

اونجا بود که دیدم با شعرام گریه شنودهام جاری میشه...

 

[alikia]

بخاطر اینکه صدامو حفظ کنم تو حموم میخوندم

نوه هایده رو رفتم گرفتم...

ولی ناگهان دکترم گفت سرطان حنجره دارمو رفتنیم..

دوستام بهم دلداری میدادن

ولی میدونستم رفتنیم...
داستان ادامه دارد

 

[mahtab n]

 

[sana100]

آخی خدا بهش صبر بده.دی

 

[* ziba *]

مرسی

البته بیشتر عکسا باز نمیشه

 

[pesare Ab]

مرسی

البته بیشتر عکسا باز نمیشه

واسه من باز شدن همگي.

 

[sevda66]

خوبه چه تخیلی

 

[کفش من]

آخی ...

 

[fateme_003]

مرسی

البته بیشتر عکسا باز نمیشه

واس منم کامل باز نشدن
جالب بود سپاس

 

[میراندا]

برای من که کامل باز شد چرا...
قشنگ بود داستانتون مرسی

 

[حسام راهی]

آخی چه زندگی سختی داره.دی

 

[onia$]

وااااااای خدا سخد غمگین

 

[الهه غم]

مسی....

 

[سمیرا+]

خدا به خانوادش صبر بده.دی

 

[صندلی خالی]

چه نازن.....

 

[ati3254]

الهیییییییییییییییی......................

 

[من...]

مرسی عالی بود کلی خندیدیم

 

[*tasnim*]

مونده بودم چه کار کنم که به ذهنم یه چیزی اومدش..

اینو میشه من بخورم؟؟:|

ممنون استارتر !

 

[parmehr]

ممنون از دعوتت عالی بود

 

[old friend]

مرسی جالب بود

 

[alikia]

ممنون از دعوتت عالی بود

خواهش میشودددد

 

[shima.power]

آخی...چقد بامزه بود

 

[etnn]

 

[alikia]

آخی...چقد بامزه بود

........

 

[eti68]

.....

 

[mohadeseh.anzali]

.....

 

[بوگاتی رنسانس]

هههه با حال بود آورین

 

[abyss ocean]

...

 

[alikia]

هههه با حال بود آورین

.........