(✿◠‿◠)خط خطی های یک دختر خط خورده(✿◠‿◠)

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز






از گوش هایم شکوفه های گیلاس آویزان کردم

تا لحظه ی ورودت راتکرار کنان برایم بنوازند






نگاهم اما بی قرار
از انتظار








تیک تاک ها آمدند
و رفتند
صدایی نپیچید









گل های یاس و کوکب در دستانم خشکید











سیاهی و سکوت
هاله ای را بر اندامم چید








شب بود

بوی یاس های خشکیده در اتاق پیچید

ضربه ای به در نواخته شد

قلم از دستانم رها گشت

شب در چشمانم سپیـــــــــد آمد








غرقم در زمان و مکان
و
خیالی بیش نبود

صدای دری که هیچ وقت کوبیده نشد














طلوع روز بعد

موسیقی آمدنت را

بر پیانوی خاک خورده تنم نواخت














شوق تمنای دیدارت
وجودم را سراسر خواهش کرد






دوان دوان

به سوی باغ ها روانه ام

تا گل های بهاری را

برایت گل چین کنم










و به موهایی آویز کنم

که تو دوستشان داشتی...












سنگینی گل ها بر موهایم
گردنم را تاب ایستادن نیست









مردمکانی که رهسپار خیابان اند
انتظار را در سیاهی چشمانم یافتند








تیک تاک ها سپری می شوند
و من
هم چنان
راهی گلزارهای بهاری ام ....






شکوفه های گیلاس

شوق آمدنت را بر لباس های سپیدم
.
.
.
.
.

گلکاری می کنند





تا بهار هست و گل ها بهاری
برگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد....









برگرد....

بی تو رنگ و بوی شهر ناآشناست...


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای انیسم فدای احساس قشنگتتتتتتتت.هم خوب نوشتی هم خوب تایپ کردی هم عکسای قشنگی انتخاب کردی.کلا عاشقتمممممممممم:love:

:redface::redface::redface:ووووووی اولین بارم بود تاپیک شعرم رو گذاشتم
تو بشین یاس گلم من خودم دورت بگردم:heart::heart::heart::love:
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

:redface::redface::redface:ووووووی اولین بارم بود تاپیک شعرم رو گذاشتم
تو بشین یاس گلم من خودم دورت بگردم:heart::heart::heart::love:

فدا عشقم بشم.از هر انگشتت یه هنر میریزه.:w40::w40: [URL="http://www.smilies.4-user.de"][IMG]http://www.smilies.4-user.de/include/Girls/smilie_girl_183.gif[/URL][/IMG]
 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
بانو انیسسسسسسس خیلی خشنگ بود.

مگذار كه ياد ما را طعم تلخ اين حقيقت ببرد
اين حقيقت است كه از دل برود هر آنكه از ديده رود
اين حقيقت است كه از دل برود هر آنكه از ديده رود

بيا برگرد تا خونه از عادتت سير نشده
تا نگام با يك نگاه تازه درگير نشده
بيا تا اومدنت دير نشده دلها دلگير نشده
تا هنوز فاصله‌مون جوونه و پير نشده
آخه شبها جاي خواب تو چشام درياي آبه
ساعت ديواري از وقتي كه رفتي توي خوابه
هنوزم عكس من و تو روي ديوار توي قابه
نامه‌اي كه گفته بودي من نخوندم هنوزم لاي كتابه


ولی افسوس که دیگه راه برگشتی نیست...
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
تو بیا این زمزمه را ترسیــم کن .. // // //
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
خط خطیات منو کشته
هاع هاع اصن نوشتم برا قتل تو گلی


خعلــی شیک و مجلسی شده

وووووووووووی:redface:شیک باشه هم مجلسی؟مگه میشه؟:D
من و این همه خوشبختی....


بعضی نوشته ها آنقدر زیبایند که فراموش می کنی باید لابلایشان گاهی نفسی کشید و در پایان نوشته تازه می فهمی چقدر هوا برای نفس کشیدن کم است.
واااااااااااای یه دنیا مقسی گلم:w38::w38:
بانو انیسسسسسسس خیلی خشنگ بود.

مگذار كه ياد ما را طعم تلخ اين حقيقت ببرد
اين حقيقت است كه از دل برود هر آنكه از ديده رود
اين حقيقت است كه از دل برود هر آنكه از ديده رود

بيا برگرد تا خونه از عادتت سير نشده
تا نگام با يك نگاه تازه درگير نشده
بيا تا اومدنت دير نشده دلها دلگير نشده
تا هنوز فاصله‌مون جوونه و پير نشده
آخه شبها جاي خواب تو چشام درياي آبه
ساعت ديواري از وقتي كه رفتي توي خوابه
هنوزم عكس من و تو روي ديوار توي قابه
نامه‌اي كه گفته بودي من نخوندم هنوزم لاي كتابه


ولی افسوس که دیگه راه برگشتی نیست...


خواهش میکنم حمید خان....:D
توجه نمودی رنگی شد؟

خیلی قشنگ بود عسیسم .. موفق باشی . . .



چیشات قشنگ میبینه گلم:redface:
تو بیا این زمزمه را ترسیــم کن .. // // //
:redface:مقسیااااات
چه رمانتیک ..........تنکس..
گلم باشی:D
مقسییات
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاد این شعر افتادم ....


اگر میگفتی می آمدم با طرحی از روزهای شکسته و شبه های مه آلود





اگر میگفتی می آمدم و پرده را کنار میکشیم و در پس یک بوسه دنیا رو به تو میدادم

اینک زنی که با گیسوان تلخ کنار پنجره نشسته و من که در خطوط شکسته ی نگاها گم میشوم

به من بگو روزها رو به چه قیمتی فروختی ؟

تا سپیده صبح دوباره با شعری متولد شوی

اینک در پس هر آواز تلخ ترانه ی روشنی بیدار میشود

برگرد

تا بهار فاصله ی نمانده است
















 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد این شعر افتادم ....


اگر میگفتی می آمدم با طرحی از روزهای شکسته و شبه های مه آلود





اگر میگفتی می آمدم و پرده را کنار میکشیم و در پس یک بوسه دنیا رو به تو میدادم

اینک زنی که با گیسوان تلخ کنار پنجره نشسته و من که در خطوط شکسته ی نگاها گم میشوم

به من بگو روزها رو به چه قیمتی فروختی ؟

تا سپیده صبح دوباره با شعری متولد شوی

اینک در پس هر آواز تلخ ترانه ی روشنی بیدار میشود

برگرد

تا بهار فاصله ی نمانده است

















این از کیه؟متن قشنگی است
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیزم
خواهری بااحساس من ...خیلی خوشگل بود
افرین:heart:
 

Similar threads

بالا