ترا از دور مي بينم كه مي آيي
ترا از دور مي بينم كه ميخندي
ترااز دورمي بينم كه مي خندي و مي آيي
نگاهم باز حيران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خويش خواهم ديد
سرشك اشتياقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم رااز شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برايت شعر خواهم خواند
برايم شعر خواهي خواند
تبسم هاي شيرين ترا با بوسه خواهم چيد
وگر بختم كند ياري
در آغوش تو
اي افسوس
سياهي تار مي بندد
ترا از دور مي بينم كه ميخندي
ترااز دورمي بينم كه مي خندي و مي آيي
نگاهم باز حيران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خويش خواهم ديد
سرشك اشتياقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم رااز شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برايت شعر خواهم خواند
برايم شعر خواهي خواند
تبسم هاي شيرين ترا با بوسه خواهم چيد
وگر بختم كند ياري
در آغوش تو
اي افسوس
سياهي تار مي بندد
آخرین ویرایش: