مشاعرۀ سنّتی

[self.f_t_m990]

من به تنهایی این پیله قناعت دارم
هر چه کرم است که پروانه نباید بشود

در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
همین دمی که رفت و بازدم شد
نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست

 

[kachal63]

تا ابد یاد عزیزان ز دل وجان نرود
جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود

 

[*zahedan]

تا ابد یاد عزیزان ز دل وجان نرود
جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود

دلم خونه گرفته مثل ابري در بهاران
چو بارد جمله ها سازد فراوان
تراوش ميکند از مغز پوکم
دو بيتي ها چو ضرب باد و باران
هر آنچه در دل تنگم نشيند
کنم تقسيم با انبوه ياران
هر آنچه بر دلت آمد بيـان کن
که بر دل مينشيند لطف يـاران

 

[دختر شرقی]

نسيم از من هزاران بوسه بگرفت
هزاران بوسه بخشيدم به خورشيد
در آن زندان كه زندانبان تو بودي
شبي بنيادم از يك بوسه لرزيد

فروغ

 

[عطار]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای تو شده جان نیز هم ...

 

[دختر شرقی]

ما مثل مرده هاي هزاران هزار ساله به هم ميرسيم و آنگاه
خورشيد بر تباهي اجاد ما قضاوت خواهد کرد

فروغ

 

[عطار]

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمی‌رسد که بگیرم عنان دوست

 

[nasim_shsh]

تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه مه الوده ی دیدگانت

 

[mx_2000]

تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه مه الوده ی دیدگانت

تو در یاد منی هرجا که هستم
تو را هرجا که هستی می پرستم

 

[nasim_shsh]

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره ی مخموری کرد

 

[zahra.71]

مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره ی مخموری کرد

دیشب شبم بناله و اه وفغان گذشت
یعنی چنانکه میل تو بود انچنان گذشت

 

[baran72]

دیشب شبم بناله و اه وفغان گذشت
یعنی چنانکه میل تو بود انچنان گذشت

تا شمع تو افروخته پروانه شدم
با صبر ز ديدن تو بيگانه شدم

در روي تو بي‌قرار شد مردم چشم
يعني که پري ديدم و ديوانه شدم!​

 

[امالیا]

تا شمع تو افروخته پروانه شدم
با صبر ز ديدن تو بيگانه شدم

در روي تو بي‌قرار شد مردم چشم
يعني که پري ديدم و ديوانه شدم!​

مرا بدست تو خوشتر هلاك جان گرامي
هزار باره كه رفتن بديگري بحمايت

 

[baran72]

مرا بدست تو خوشتر هلاك جان گرامي
هزار باره كه رفتن بديگري بحمايت

تحصيل عشق و رندي آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در كسب اين فضائل

 

[یاووش]

تحصيل عشق و رندي آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در كسب اين فضائل

لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

 

[self.f_t_m990]

لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران
منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالودم به بد دیدن

 

[nasim_shsh]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالودم به بد دیدن

نشان یار سفر کرده از که بپرسم باز*** که هرچه گفت بر ید صبا پریشان گفت

 

[self.f_t_m990]

تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی ، که شور هستی از توست
شراب ِ جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از توست

 

[fatimakhanom]

تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی ، که شور هستی از توست
شراب ِ جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از توست

تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی؟

 

[self.f_t_m990]

تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی؟

یا رب! این شمعِ دلْ افروز زِ کاشانه‌ کیست؟ / جان ما سوخت؛ بپرسید که جانانه کیست؟

 

[mani24]

یا رب! این شمعِ دلْ افروز زِ کاشانه‌ کیست؟ / جان ما سوخت؛ بپرسید که جانانه کیست؟

تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید​

تبارک الله از این ره که نیست پایانش​

جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد​

که جان زنده دلان سوخت در بیابانش​

 

[self.f_t_m990]

تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید​

تبارک الله از این ره که نیست پایانش​

جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد​

که جان زنده دلان سوخت در بیابانش​

شاعر از کوچه مهتاب گذشت؛لیک شعری نسرود
نه که معشوق نداشت،نه که سرگشته نبود
سالها بود دگر...
کوچه مهتاب...خیابان شده بود!!!
​

 

[یاووش]

شاعر از کوچه مهتاب گذشت؛لیک شعری نسرود
نه که معشوق نداشت،نه که سرگشته نبود
سالها بود دگر...
کوچه مهتاب...خیابان شده بود!!!
​

در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

 

[self.f_t_m990]

در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم / لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم

 

[یاووش]

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم / لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم

من که دارم در گدائی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

 

[لیمویی]

مرا ببخش اگر گریه می‌کنم وقتی
نوشته‌ای که غزل جای گریه‌کردن نیست

زنی که فال مرا می‌گرفت امشب گفت:
پرنده فکر عبور است، فکرِ ماندن ....

*انتهاش با .... تموم میشه شعر بعدی یعنی با ... شروع میشه؟؟

 

[*zahedan]

مرا ببخش اگر گریه می‌کنم وقتی
نوشته‌ای که غزل جای گریه‌کردن نیست

زنی که فال مرا می‌گرفت امشب گفت:
پرنده فکر عبور است، فکرِ ماندن ....نيست
*انتهاش با .... تموم میشه شعر بعدی یعنی با ... شروع میشه؟؟

تو رو سوگند به جام مِي و ساز
به دوچشم سيه و عشوه و ناز
کمي از شادي و لبخند بگو
از شکر از عسل و قند بگو

 

[mani24]

مرا ببخش اگر گریه می‌کنم وقتی
نوشته‌ای که غزل جای گریه‌کردن نیست

زنی که فال مرا می‌گرفت امشب گفت:
پرنده فکر عبور است، فکرِ ماندن ....

*انتهاش با .... تموم میشه شعر بعدی یعنی با ... شروع میشه؟؟

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است​

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید​

 

[mani24]

تو رو سوگند به جام مِي و ساز
به دوچشم سيه و عشوه و ناز
کمي از شادي و لبخند بگو
از شکر از عسل و قند بگو

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ​

حوالتش به لب یار دلنواز کنید​

 

[self.f_t_m990]

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ​

حوالتش به لب یار دلنواز کنید​

دل اگر از من گریزد وای من / غم اگر از دل گریزد وای دل