وفای شمع را نازم که بعد از سوختنمـن گـریبان چاکم از یکروزه هجران وای اگر
تــا ابــد کــوتــه بــمــانــد دســتــم از دامـان او
ابیات قشنگی بود
به صد خاکستری در دامن پروانه می ریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم
گل عشقش درون دامن بیگانه می ریزد
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
به صد خاکستری در دامن پروانه می ریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم
گل عشقش درون دامن بیگانه می ریزد
دگر از درد تنهايي، به جانم ، يار مي بايد
دگر تلخ است کامم، شربت ديدار مي بايد
[FONT=times new roman,times,serif]دلبرم گر به تبسّم لب خود باز کند[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=times new roman,times,serif]کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟[/FONT]
دل تمنا می کند تا من بسازم خانه اى **** عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟دلبرم گر به تبسّم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟
مطرب عشق عجب ساز و نوایی داردمن حرف،غیرِ حرفِ زلیخا نمی زنمیوسف نیم که چاک گریبان کنم گواه
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
ماجرای دل سرگشته نگویم با کسدلم از پرده بشد حافظ خوش گوي کجاست؟
تا به قول و غزلش ساز نوايي بکنيم
زآنکه جز تیغ غمت نیست کسی دمسازم
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکردملکا : ذکرتو گويم که توپاکي و خدايي
نروم جز به همان ره که توام راهنمايي
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
در مرام ما نيست هرگز ترک دوست
چونکه با او عهد بستيم جان ما همراه اوست
[FONT=times new roman,times,serif]ترک شهرآشوب من زین سان که شد صحرانشین[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=times new roman,times,serif]خواهم از شوقش به صحرا رو نهادن بعد از این[/FONT]
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
در مرام ما نيست هرگز ترک دوست
چونکه با او عهد بستيم جان ما همراه اوست
هر دم اید غمی از نو به مبارک بادم
[FONT=times new roman,times,serif]مبر از پینه‌ی پیشانی من
گمان بر رتبه‌ی عرفانی من[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=times new roman,times,serif]ز خاطر بردن ذکر سجود است
دلیل سجده‌ی طولانی من[/FONT]
ترک شهرآشوب من زین سان که شد صحرانشین
خواهم از شوقش به صحرا رو نهادن بعد از این
نيست شدم از شررش هست شدم در قدمش
آه که خون ميچکد از جاي نگاه دلکشش
آه که خون ميچکد از جاي نگاه دلکشش
نيست شدم از شررش هست شدم در قدمش
آه که خون ميچکد از جاي نگاه دلکشش
تصویر و بیت زیبایی بود
[FONT=times new roman,times,serif]شـهـیـد خـنـده زخـمـم که تیغ همدم اوست[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]کـبـاب گـلـشن داغم که شعله شبنم اوست[/FONT]
مبر از پینه‌ی پیشانی من
گمان بر رتبه‌ی عرفانی من
ز خاطر بردن ذکر سجود است
دلیل سجده‌ی طولانی من
نيست در کس کـرم و وقت طـرب مي گذرد
چـاره آنست که سجاده به مـي بفروشيم
نيست در کس کـرم و وقت طـرب مي گذرد
چـاره آنست که سجاده به مـي بفروشيم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]منم آن آذرين مرغي که في‌الحال[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بسوزم عالم ار برهم زنم بال[/FONT]
منم آن آذرين مرغي که في‌الحال
بسوزم عالم ار برهم زنم بال
لب گشـــــائي به تبــــــسـّم چو كشم آه ، بلي
ز نســـــيم ســــحري باز كند غُنـــچه دهن
ز نســـــيم ســــحري باز كند غُنـــچه دهن
تو نوشين لب ، ميان جمع خاموشي ولي چشـمم
ز ِ هـــــر مـوج نگاه دلكِشـت پيغــام مي گيـــرد
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* ** * * * * * * * *
نه جراغیست در ان پایانلب گشـــــائي به تبــــــسـّم چو كشم آه ، بلي
ز نســـــيم ســــحري باز كند غُنـــچه دهن
هر چه از دور نمایانست
شاید ان نقطه ی نورانی
چشم گرگان بیابانست
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشتتو نوشين لب ، ميان جمع خاموشي ولي چشـمم
ز ِ هـــــر مـوج نگاه دلكِشـت پيغــام مي گيـــرد
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* ** * * * * * * * ** * * ** * * * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
نه جراغیست در ان پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید ان نقطه ی نورانی
چشم گرگان بیابانست
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ…... ()......`’•,(
),•’ ......(
).....Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
تو بودي آن دم صبح اميد كز سر مهر
بر آمدي و سر آمد شبان ظلماني
شنيده ام كه ز من ياد مي كني گه گه
ولي به مجلس خاص خودم نمي خواني
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * * * ** * * * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
داد ميخواهم خدايا دادخواهي ساده نيست
عاشقي در اوج بايد کار هر افتاده نيست
ميزند ساق دلم را حزن کمبود شراب
داد من جز دست ساقي و کباب و باده نيست
بزم ما را ساقيا روشن کن امشب تا سحر
آنکه در بندت نباشد اي خدا آزاده نيست
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * * * *
تا مقصد عشق رهی دور و دراز استداد ميخواهم خدايا دادخواهي ساده نيست
عاشقي در اوج بايد کار هر افتاده نيست
ميزند ساق دلم را حزن کمبود شراب
داد من جز دست ساقي و کباب و باده نيست
بزم ما را ساقيا روشن کن امشب تا سحر
آنکه در بندت نباشد اي خدا آزاده نيست
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * * * ** * * * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
یک منزل از آن بادیه ی عشق مجاز است
در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست
آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد
..Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ….... (
در اين محفل نباشد خاطري جز خاطر يار
به مهرش من گرفتارم همه گلگون رخسار
بياد خنده اش نديدم در جهان دلبرتر از او
چرارفته ..؟ ندارم من نشاني از بر او
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * *
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ….... ()......`’•,(),•’ ......…().....Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
در اين محفل نباشد خاطري جز خاطر يار
به مهرش من گرفتارم همه گلگون رخسار
بياد خنده اش نديدم در جهان دلبرتر از او
چرارفته ..؟ ندارم من نشاني از بر او
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * ** * * * ** * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
و درون دردناک من ز دیگر گونه زخم من می آید پر!
هیچ آوایی نمی آید از آن مردی که در آن پنجره هر روز
چشم در راه شبی مانند امشب بود بارانی
آخرین ویرایش:
اي ساربان عاشقان رحمي به اين دلخسته کن
توبار جانان مي بري من بار هجـران ميبـرم
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ* * * * ** * * * *
* * * * ** * * *Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
توبار جانان مي بري من بار هجـران ميبـرم
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ* * * * ** * * * *
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |