دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

belfi_mnm

عضو جدید
هرلحظه حرفی درما زاده می شود
هرلحظه دردی سربرمی دارد
وهرلحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان ورنجور ماجوش می کند
اینها برسینه می ریزندوراه فراری نمی یابند
مگراین قفس کوچک استخوانی گنجایش اش چه اندازه است..

:gol::gol::gol::gol::gol::gol:
چقدرحقیرندمردمانی که نه جرات دوست داشتن دارند، نه اراده ی دوست نداشتن، نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن
با این حال مدام ادعای عشق می کنند!!!!

:gol::gol::gol::gol::gol::gol:

سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی،دستهای نویسندگان می نویسند واگر بدانی خود می توانی نوشت.

:gol::gol::gol::gol::gol::gol:

مذهب اگرپیش ازمرگ به کار نیایدپس از مرگ به هیچ کارنخواهد امد.

دکترعلی شریعتی
 

arash30375

عضو جدید
متاسفانه امروزه يه مشت ابله اومدن دارن سخنان مسخره اي رو به دكتر شريعتي نسبت ميدن وتو دنياي اسمس واسمس بازي رواج ميدن ميخوام به اين افراد بگم متاسفم براتون چون هنوز كه هنوزه دكتر رو نشناختيد
 

A.N.M

عضو جدید
عشق خوابگاه است و در آنجا محراب است
عشق بستر است و در آنجا دریاست
عشق فراز بام است و در آنجا آسمان است
عشق آسمان است و در آنجا ملکوت است
عشق گرم شدن است و در آنجا گداختن است
...عشق خواستن است و در آنجا ... نمی دانم چیست ؟ نمی دانم چه بگویم ؟ کلمات را آنجا راه نمی دهند که بروند و ببینند وبرگردند و برایت حکایت کنند ... ای انسان ! ای که جز با پیام وحی , جز با کلمه الله به آن خلوت زیبای غیبی راه نداری !

دکتر علی شریعتی / گفت و گوهای تنهائی صفحه 88
 

kiana -m

عضو جدید
متاسفانه امروزه يه مشت ابله اومدن دارن سخنان مسخره اي رو به دكتر شريعتي نسبت ميدن وتو دنياي اسمس واسمس بازي رواج ميدن ميخوام به اين افراد بگم متاسفم براتون چون هنوز كه هنوزه دكتر رو نشناختيد

واقعا کار درستی نیست با شخصیت مهمی مثل دکتر شریعتی اینکار و بکنن.
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شريعتي چه اسطوره باشد و اين پيامك‌ها به قصد شكستش ارسال مي‌شود، چه دست‌هاي پنهان دست‌اندركار توطئه‌اي به قصد تخريب آدم محبوب و معتبري باشند، هر دو مبارك است. در شق اول بايد خوشحال بود كه بار ديگر شريعتي بهانه‌اي شده است براي برداشتن گامي به سوي گسترش فرهنگ تساهل و بردباري. در شق دوم معلوم مي‌شود كه شريعتي تهديدي است جدي و بايد بدلش ساخت به موضوع خنده. شريعتي در اين ميان، اگر اسطوره نباشد كه خب با اين طنزها نمي‌شكند و اگر هم اسطوره باشد كه با اين توطئه‌ها اسطوره را نمي‌شود، سرنگون كرد. بگذاريد حالشان را بكنند: نسل جوان باشد يا دست‌هاي پنهان
 

ensan1

عضو جدید
شريعتي چه اسطوره باشد و اين پيامك‌ها به قصد شكستش ارسال مي‌شود، چه دست‌هاي پنهان دست‌اندركار توطئه‌اي به قصد تخريب آدم محبوب و معتبري باشند، هر دو مبارك است. در شق اول بايد خوشحال بود كه بار ديگر شريعتي بهانه‌اي شده است براي برداشتن گامي به سوي گسترش فرهنگ تساهل و بردباري. در شق دوم معلوم مي‌شود كه شريعتي تهديدي است جدي و بايد بدلش ساخت به موضوع خنده. شريعتي در اين ميان، اگر اسطوره نباشد كه خب با اين طنزها نمي‌شكند و اگر هم اسطوره باشد كه با اين توطئه‌ها اسطوره را نمي‌شود، سرنگون كرد. بگذاريد حالشان را بكنند: نسل جوان باشد يا دست‌هاي پنهان

چند بار گفتم هنوز هم میگم و از گفتنش هم هیچ ابایی ندارم یه عده افراد جاهل در ایران هستن که متاسفانه مسلمانن و فکر میکنند که اسلام همونی هست که به عقل ناقصشون رسیده به خاطر همین جلوی این تخریب ها رو نمیگیرن اگه همین پیامک ها برای افراد دیگه ای بود به حتم تا الان سازمان اطلاعات کشور منهدمشون کرده بود اما اکثرا گذشته خودشون رو فراموش کردن و شناختی نسبت به دین اسلام ندارن....
 

A.N.M

عضو جدید
بر روی آخرین نیمکت یک کلیسای خلوت یک روستایی پیر نشسته بود
به وی گفتند:شما منتظر چه هستید؟
گفت:من او را مینگرم و او مرا مینگرد.
دلنشین‌ترین قسمت کتاب نیایش دکترشریعتی از زبان کارل
 

گیلان(فومن)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوست داشتن كسی كه لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است ( دكتر علی شریعتی)

خدایا تو خود دانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشاراست(دکترعلی شریعتی)

خدایا من درکلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم که تودر عرش کبریایی خود نداری ومن چون تویی دارم وتو چون خود نداری(دکترشریعتی)
 

A.N.M

عضو جدید
تنهایی یعنی بی کسی،جدایی یعنی بی اویی،بی او ماندن.بی او ماندن یعنی او را داشتن و به او عشق ورزیدن.
 

گیلان(فومن)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرسی مفید بود مهدی

وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغ ها می كند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود ( دكتر علی شریعتی)

دوست داشتن كسی كه لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است ( دكتر علی شریعتی)
بگذار شیطنت عشق چشمان تورا به عریانی خویش بگشاید هرچند آنجا جزرنج وپریشانی نباشد اما کوری رابه خاطر آرامش تحمل مکن(دکترشریعتی)

 

گیلان(فومن)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دنیا رابدساخته اند کسی که دوستش داری،تورا دوست ندارد.
کسی که تورادوست داردتو اورادوست نداری
اما
کسی که تو را دوست داری واو هم تورا به رسم وآیین زندگانی به هم نمیرسید واین رنج است زندگی یعنی ای.
(دکترشریعتی)
 

گیلان(فومن)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگرتنهاترین تنهایان شوم باز خدا است
او جانشین همه ی نداشتن های من است
نفرین وآفرین ها بی ثمراست
اگرتمامی خلق گرگ های هار شوند
واز آسمان هول وکینه برسرم بارد
تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی تو میتوانی جانشین همه ی بی پناهی های من شوی.
 

shamoh

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه شما خوب هستيد و همه شما رو دوست دارم.
شاید فردا دیر باشد

به دنبال خدا نگرد خدا در بيابان هاي خالي از انسان نيست
خدا در جاده هاي تنهاي بي انتها نيست
به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسي است که به دنبال خبري از توست
خدا در قلبي است که براي تو مي تپد
خدا در لبخندي است که با نگاه مهربان تو جاني دوباره مي گيرد

خدا آن جاست
در جمع عزيزترين هايت
خدا در دستي است که به ياري مي گيري
در قلبي است که شاد مي کني
در لبخندي است که به لب مي نشاني
خدا در بتکده و مسجد نيست
گشتنت زمان را هدر مي دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروري است که به پا مي کني
خدا را در کوچه پس کوچه هاي درويشي و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نيست

او جايي است که همه شادند
و جايي است که قلب شکسته اي نمانده
در نگاه پرافتخار مادري است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زني است به همسرش
بايد از فرصت هاي کوتاه زندگي جاودانگي را جست
زندگي چالشي بزرگ است
مخاطره اي عظيم
فرصت يکه و يکتاي زندگي را
نبايد صرف چيزهاي کم بها کرد
چيزهاي اندک که مرگ آن ها را از ما مي گيرد
زندگي را بايد صرف اموري کرد که مرگ نمي تواند آن ها را از ما بگيرد
زندگي کاروان سرايي است که شب هنگام در آن اتراق مي کنيم
و سپيده دمان از آن بيرون مي رويم
فقط چيزهايي اهميت دارند
چيزهايي که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر خدا و به خود آيي

دنيا چيزي نيست که آن را واگذاريم
دنيا چيزي است که بايد آن را برداريم و با خود همراه کنيم
سالکان حقيقي مي دانند که همه آن زندگي باشکوه هديه اي از طرف خداوند و بهره خود را از دنيا فراموش نمي کنند
کساني که از دنيا روي برمي گردانند
نگاهي تيره و يأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگي و شادماني اند

خداوند زندگي را به ما نبخشيده است تا از آن روي برگردانيم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسيد: آيا «زندگي» را «زندگي کرده اي»؟
 

A.N.M

عضو جدید
الان اگر خدا و شیطان بیایند و یک نگاهی به این بچه های حضرت قابیل بیندازند شیطان سرش را بالا نمیگرد و سینه اش را جلو نمیدهد؟
آن رجز ( فتبارک الله احسن الخالقین) برای همین ها بود؟

 

shamoh

عضو جدید
کاربر ممتاز
الان اگر خدا و شیطان بیایند و یک نگاهی به این بچه های حضرت قابیل بیندازند شیطان سرش را بالا نمیگرد و سینه اش را جلو نمیدهد؟
آن رجز ( فتبارک الله احسن الخالقین) برای همین ها بود؟


شیطان که کارش رو به درستی انجام میده ، منظورتون چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

A.N.M

عضو جدید
شیطان که کارش رو به درستی انجام میده ، منظورتون چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من جوابتون رو با سخن خود دکتر جواب میدم:
بهترین فرشته ها همین شیطان بود مرد و مردانه ایستاد و گفت: نه سجده نمیکنم تو را سجده میکنم اما این آدمک های کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای این موجود ضعیف و نکبتی که برای شکم‌چرانیش خدا و بهشت و پرستش و عظمت و بزرگواری و آخرت و حق‌شناسی و محبت و همه چیز و همه کس را فراموش میکند برای یک شکم انگور یا خرما یا گندم گوسفندبار پوزه‌اش را به زمین فرو میبرد و چشمش را بر آسمان و بر تو می بندد سجده نمیکنم این چرند بدچشم شکم‌چران پول‌دوست کاسبکار پست را سجده کنم؟کسی که به خاطر تو برای نشان دادن ایمان و اخلاصش به تو یک دسته گندم زرد و پوسیده را به قربانگاه می‌آورد؟او را که به خاطر خوشگلی خواهرش حرف تو را زیر پا میگذارد پدرش را لجن‌مال میکند؟ برادرش را میکشد...؟نمیبینی اینها چه میکنند؟زمین را به چه کثافتی کشانده اند؟
 

sahar alone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه عاشقانه نوشت :که من تورا دوست دارم وتو دیگری ودیگری دیگری را ودر این میان همه تنهایم (دکتر شریعتی)
 

yasamin19

عضو جدید
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد،نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت،ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد،گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بی پروا و بازیگوش،و او یکریزو پی در پی ،دم گرم و خمودش را در گلویم سخت بفشارد، و خواب خفته گان خفته را آشفته تر سازد،بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را.
 

kiana -m

عضو جدید
سخنان دکتر خیلی درسته ، ولی آدم می خوام که به این حرفا یکم فکر کنه ...
 

shamoh

عضو جدید
کاربر ممتاز
می گویند مثل بچه ی آدم رفتار کن و من هنوز نمیدونم هابیل را می گویند یا قابیل را .
سخن دکتر شریعتی نیست معذرت .
فتبارک الله احسن الخالقون.
 

sahar alone

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشیم (دکتر علی شریعتی)"
 

sahar alone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی
طنین آوای من
اگر دیگر نگذاشتند زندگی را ببینم ،گفته ام که نثرهایم را به چاپخانه بدهند تا چاپ کننداما شعرهایم راکه از دستبرد هر چشمی پنهان کرده ام،بردارند و بی آن که بخوانند ،همه را ببرند و در شکافته ی کوه ساکت تنهایی امصومعه ای هست کوچک و زیباو روحانی و مجهول ،به آن جا بسپارند .چه در همین صومعه است که مناز وحشت تنهایی در انبوه دیگران می گریختمو به درون آن پناه می بردم.همین جا بود که شب ها و روزهای سیاه و خفه و دردناک را به نیایش می گذراندمدر برابر سر در آن که به رنگ دعاست ،گرم ترین و پرخلوص ترین سروهاهای عاشقانه ام راخاموش زمزمه می کردم.و نغمه ی مناجات من ،از چشم های پر اسرار مناره ای باریک و بلند آندر آستانه ی هر سحرگاه و در دل هر شامگاهو در بهت غمگین و اندوهبار هر غروبدر آن کوهستان خلوت و ساکت و مغرور تنهایی من می پیچید.و همواره انعکاس طنین آن در این دره ،گرداگرد دیوارهای بلند و سنگی و عظیم کوهستان ، می گردد و می پیچد و می خواند.حتی اگر برای همیشه خاموش شوم،حتی دیگر نگذارند فردا برگردم ،و باز آوای محزون تنهایی سنگین و رنج آلود روح تنهایم رادر زیر رواق بلند و زیبای صومعه ام زمزمه کنم ،آریحتی اگر فردا دیگر نگذاشتند که برگردم ،حتی اگر دیگر نتوانستم آواز بخوانم ،طنین آوای من که از درون صومعه بر می خاست ،همواره در این کوهستان خواهد پیچید !
 

sahar alone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی
نه مرد بازگشتماما بازگشتم ،به بیراهه هم نرفتمکه من نه مرد بازگشتم !استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتندین من استدینی که پیروانش بسیار کم اند.مردم همه زادگان روزند و پاسداران شب
 

sahar alone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه آتشی !اگر آب اقیانوس های عالم را بر آن می ریختند ،زبانه هایش آرام نمی گرفت.خیلی پیش رفتم …خیلی …مرگ و قدرت ،شانه به شانه ام می آمدند
 

Similar threads

بالا