مشاعرۀ سنّتی

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی دل سودایی میرفت به بستان ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها

اینجا کسی سیت پنهان دامان من گرفته
خود را سپس کشیده پیشان من گرفته
اینجا کسی ست پنهان چون جان و خوش تر ار جان
باغی به من نموده ایوان من گرفته
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا کسی سیت پنهان دامان من گرفته
خود را سپس کشیده پیشان من گرفته
اینجا کسی ست پنهان چون جان و خوش تر ار جان
باغی به من نموده ایوان من گرفته
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
 

(Omid(M

عضو جدید
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند /واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند/ بی خود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند/ باده از جام تجلی صفاتم دادند.

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است/خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
 

Sima.N

عضو جدید
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است/خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

یارب مددی کن که به سامان برسیم /چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم/ یا من برسم به یار یا یار به من /یا هردو بمیریم و به پایان برسیم.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا