اگر قرار باشه خدا رو نقاشي كني چي مي كشي ؟!

[melika]

ديروز نازنين كوچولوي ما ازم خواست براش خدا رو نقاشي كنم تا اون رنگ كنه.خيلي فكر كردم چي بكشم ولي در نهايت يه صفحه سفيد تحويلش دادم و بهش گفتم رنگش كن.

متعجب نگاهم كرد و بهم گفت چه جوري رنگ كنم؟! بعد توي احساس بچه گانه اش هر چي مداد خوش رنگ داشت برداشت و رنگهاي زيبايي رو نقاشي كرد كه دارن لبخند مي زنن.

تو چي مي كشي اگه يه نازنين كوچولو ازت بخواد براش اوني رو نقاشي كني كه تا حالا جز ياد و نشانه هاش چيزي ازش نديدي.

 

[پرندیس]

یه مداد رنگی می گیرم و حسمو از خدا اینجور نمایش می دم:سبز:زنده بودنش و پایداریش........آبی:آسمانی و بیرنگ و بی ریاییش..........سفید مطلق:نور خالص.........و.....

 

[atiyeh]

یه مداد رنگی می گیرم و حسمو از خدا اینجور نمایش می دم:سبز:زنده بودنش و پایداریش........آبی:آسمانی و بیرنگ و بی ریاییش..........سفید مطلق:نور خالص.........و.....

من یه گل می کشم یه گل سرخ زیبا ....گل سرخ...یه گل رنگ عشق...

 

[atiyeh]

خدا مثل نور می مونه. نمی شه تصویری ازش کشید.ولی اگه بخوام عکسشو بکشم یه قلب می کشم چون خدا عشقه .نماد عشقم قلبه.

 

[melika]

خدا هست، همه جا، توي هر چيز قشنگي كه بهش نگاه مي كني حضورش موج مي زنه.
پس هرچيز قشنگي كه بكشي مي تونه نشوني از خدا باشه.
قشنگ ترين چيزي كه به ذهنت مي رسه چيه؟!
شايد يه نواي موسيقي زيبا.

 

[mahdi.adelinasab]

رنگین کمان رو دیدی؟
رنگی نیست ولی دیده می شه...
همش نوره
ولی زیباست و دیده می شه
خدا نور نیست که دیده بشه
هر چند نور فقط گهگاهی دیده می شه
من خدا رو می کشم
نه بر کاغذ در تو...

 

[farahani-m]

کاغذم هنوز سفیده!! آخه نمی تونم بکشم!
دنبال یه رنگ تازه ام که صفای همه رنگها رو داشته باشه و خالی از هر رنگ و ریایی باشه!
می دونم اگه اونچه که ازش می دونم بکشم، نمیتونم 20 بگیرم !
پس هنوز می گردم! دنبال یک رنگ و یه شناحت تازه تر...
من وقتی خدا رو دیدم، یه نقاشی ازش می کشم!!!!

 

[melika]

رنگین کمان رو دیدی؟
رنگی نیست ولی دیده می شه...
همش نوره
ولی زیباست و دیده می شه
خدا نور نیست که دیده بشه
هر چند نور فقط گهگاهی دیده می شه
من خدا رو می کشم
نه بر کاغذ در تو...

رنگين كمان رو مي بيني چون بعد بارون دنبالش مي گردي.
خدا رو هم مي بيني اگه بعد بارش نگاهت و پاك شدن دلت دنبالش بگردي.

 

[mahdi.adelinasab]

رنگين كمان رو مي بيني چون بعد بارون دنبالش مي گردي.
خدا رو هم مي بيني اگه بعد بارش نگاهت و پاك شدن دلت دنبالش بگردي.

بعد بارش نگاهم تنها خداست که مرا می بینه....
بارش نگاهم دیگه روزه هامو باطل نمی کنه...
از ناله شبگیر رحیم دیگه کسی بیدار نمی شه...
و من در اشکم رنگ دوستی با خدا را دیده ام
خدا اوج رنگ هاست
کاش همه بی رنگمی شدیم!

 

[mahdi.adelinasab]

کاغذم هنوز سفیده!! آخه نمی تونم بکشم!
دنبال یه رنگ تازه ام که صفای همه رنگها رو داشته باشه و خالی از هر رنگ و ریایی باشه!
می دونم اگه اونچه که ازش می دونم بکشم، نمیتونم 20 بگیرم !
پس هنوز می گردم! دنبال یک رنگ و یه شناحت تازه تر...
من وقتی خدا رو دیدم، یه نقاشی ازش می کشم!!!!

من اشکهای دم غروبم رو بهت میدم تا بتونی با اون هرچی که می خوای بکشی...
مثلا نونی رو که کودکی تو خیالش تو دستای خودش می بینه ولی حدودا دقایقی بعد از گرسنگی جان می ده...
براشون شکلک نمی ذارم
می تونی خدا رو اونجا ببینی که چقدر عاشقانه اون کودک رو در آغوش خودش گرفته...
بدون که ....
یاد پسرک افتادم که دخترک دستشو....

 

[farahani-m]

من اشکهای دم غروبم رو بهت میدم تا بتونی با اون هرچی که می خوای بکشی...
مثلا نونی رو که کودکی تو خیالش تو دستای خودش می بینه ولی حدودا دقایقی بعد از گرسنگی جان می ده...
می تونی خدا رو اونجا ببینی که چقدر عاشقانه اون کودک رو در آغوش خودش گرفته...
بدون که ....
یاد پسرک افتادم که دخترک دستشو....

خیلی به چشمهامون اعتماد داریم و دوست داریم با دیدن به اوج باور برسیم...نقاشی هم نمودی از همین تمایل هست، انسان می خواد اونچه که در ذهنش هست رو روی بوم بیاره تا از دیدن افکار و ذهنیات خودش لذت ببره و سایرین هم بگه باورش چیه! مهمترین دغدغه ی انسان، شناخت خداست، نیروی عجیبی که همیشه کمک و یاورش بوده و به بودنش یقین داره، با تمام وجود حسش کرده و شاید سعی کنه که برای آرامش افکارش بکشه نقشی از خدا رو...
شاید خیلی ها خواستن...




اشکها فریادی هست از گفتن درد دل به خدا، دوست من! اشکهای تو رو برای رنگی از شناخت دوست، از خدا می پذیرم اما هنوز دنبال رنگی از جنس مهربانی خدایم هستم!
شاید همون رنگی باشه که دخترک در سایه اش آرامش یافت و دست پسرک رو....

 

[rasarayaneh]

فكر ميكني واقعاً ميشه اين كار رو كرد ؟

 

[mahdi.adelinasab]

خیلی به چشمهامون اعتماد داریم و دوست داریم با دیدن به اوج باور برسیم...نقاشی هم نمودی از همین تمایل هست، انسان می خواد اونچه که در ذهنش هست رو روی بوم بیاره تا از دیدن افکار و ذهنیات خودش لذت ببره و سایرین هم بگه باورش چیه! مهمترین دغدغه ی انسان، شناخت خداست، نیروی عجیبی که همیشه کمک و یاورش بوده و به بودنش یقین داره، با تمام وجود حسش کرده و شاید سعی کنه که برای آرامش افکارش بکشه نقشی از خدا رو...
شاید خیلی ها خواستن...




اشکها فریادی هست از گفتن درد دل به خدا، دوست من! اشکهای تو رو برای رنگی از شناخت دوست، از خدا می پذیرم اما هنوز دنبال رنگی از جنس مهربانی خدایم هستم!
شاید همون رنگی باشه که دخترک در سایه اش آرامش یافت و دست پسرک رو....

و تنها چيزي كه مرهم دردهاي تنهايي دلخراش انسان هاست اشك است...
و تنها دردي كه سالهاست چشمم را از من دور مي كند اشك است...
و اشك تنها نعمتي است كه در آن رنگ خدا را ديده ام.

دخترك سالهاست كه در اشكهاي پسرك بود ولي در دنيايي كه محاط به محيطش واقف نيست وچه آزادانه پسرك را .....

 

[melika]

فكر ميكني واقعاً ميشه اين كار رو كرد ؟

اگه فكر مي كردم كار راحتيه اينهمه توش نمي موندم ولي مي دونم كه هر انساني اگر بخواد مي تونه اونو جوري لمس كنه كه از هر ديدني برتر باشه.
شايد نشه نقشي رو به تصوير كشيد كه گوياي همه ي مهربوني هاش باشه ولي مي شه جوري نقش زد كه باورت بشه دوسش داري و دوست داره.

 

[melika]

و تنها چيزي كه مرهم دردهاي تنهايي دلخراش انسان هاست اشك است...
و تنها دردي كه سالهاست چشمم را از من دور مي كند اشك است...
و اشك تنها نعمتي است كه در آن رنگ خدا را ديده ام.

دخترك سالهاست كه در اشكهاي پسرك بود ولي در دنيايي كه محاط به محيطش واقف نيست وچه آزادانه پسرك را .....

آدمي قادره هر چيزي رو كه ملكه ذهنش كنه بدست بياره پس تو هم مي توني . به خودت مطمئن باش من كه بهت مطمئنم...

بذار آفتاب بر نگاهي بتابد كه در جستجوي روشنايي تمام شب را سفر كرده است.

 

[FAMINE RIAN]

عشق ....

 

[melika]

مي شه خدا رو توي دستاي ترك خورده ي كودكي نقاشي كشيد كه با هر زخم جديد خداوند را به گونه اي نو ستايش مي كند.
چيزي كه من ديروز در ميان چشمان كوچكش خواندم جز مهرباني نبود.

 

[naeim-kosha-2007]

درون همه آدما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[mahdi.adelinasab]

مي شه خدا رو توي دستاي ترك خورده ي كودكي نقاشي كشيد كه با هر زخم جديد خداوند را به گونه اي نو ستايش مي كند.
چيزي كه من ديروز در ميان چشمان كوچكش خواندم جز مهرباني نبود.

و من عشق را فهميدم
آنچنان كه عاشق بود....
و من اميد را دوباره يافتم
آنچنان كه اميدوار بود...
و دوستش دارم
آنچنان كه دوستم دارد
و خدا دوستمان دارد...
خستگي اي ديگر نيست
و بالهاي پرندگان، روز هاست كه باز است
راستي...

 

[melika]

كاش مي شد نقش محبتش را در ديداري خلاصه كرد كه حقت نيست ولي به تو تعلق مي گيرد.
در محبتي كه ...

 

[taravat_tree]

من ازش یه انیمیشن درست می کنم :
خدا اون بالا نشسته و داره به آدما نگاه می کنه و از خنده به خودش می پیچه !
اوهوم !

 

[mrsplym007]

یه ورق سفید سفید

 

[emeli_amn]

یه کاغذ بزرگ ،بهترین مدادرنگیام،وبعد یه جای باصفا می شینم می کشمش اما هیچی به ذهنم نمی رسه

 

[امیر Amir]

خداهمه نور هست و رنگ...

کنتراست رنگی و تنوع رنگی زیادی در دستان خالی من نیست که بتونم خدا رو بکشم....

و نشانه وجود خدا رو میتونم عکشو بگیرم که خودم هستم...
شما هستین...
مناظرش هست...

حالا که اینجوری یه سری به لینک من بزنید.

 

[مبینا]

یک کاغذ سفید برمی دارم و به آبی آسمان کاغذ را آبی آبی می کنم چراکه زیبایی خلقت خداوند به رنگ آبی است. سبزمثل طبیعت و دریای بیکران و بزرگی وبخشندگی خداوندوحتی نگاه پروردگار به انسان.ولی نمی دونم زیبایی دوست داشتنم به خدا چه رنگیه...

 

[PersiaN_PulsE]

خدا رو مثله اسمون بزرگ و ابی مثله زمین سبز و مثل خورشید نورانی می کشم...همه اینها باهم نشانه خدا هستند ..

 

[مژگان قاسمي]

انا الحق
من خودم را مي‌كشم
من نمادي از خدا هستم بر زمين

 

[امیر Amir]

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

 

[shabnam777]

من که اول یه تصویر از خودم می کشم و بعدشم یه نمای روبه رویی کاملا سفید
تا بینهایت

 

[رنگ خدا]

من عشق رو می کشم با رنگهائی از رویا و ارزو وستایش.