مشاعرۀ سنّتی

[امالیا]

دلم به بهانه همیشگی گریست
بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست

تو ستم کش نئی ستم کیشی
تو ستم گستری نه رنج گسار

 

[901010]

در رهش شمع وفا افروختم
در وفا چون شمع محفل سوختم

من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را

 

[اورابانی]

من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را

ای عشق تو معنی حیات ابدی
ر پیش تو نیست مهر عالم عددی

 

[امالیا]

ای عشق تو معنی حیات ابدی
ر پیش تو نیست مهر عالم عددی

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

 

[اورابانی]

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

 

[امالیا]

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

ای پری روی پرنیان رخسار
نازنین خوی و نازنین دیدار

 

[اورابانی]

ای پری روی پرنیان رخسار
نازنین خوی و نازنین دیدار

روزها فکر من این است همه شب این سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

 

[امالیا]

روزها فکر من این است همه شب این سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

من بنالم که عاشقم عاشق
تو که معشوقی از چه نالی زار؟

 

[aynaz.m]

من بنالم که عاشقم عاشق
تو که معشوقی از چه نالی زار؟

سکوت میکنم در برابر نگاهت
اخر میدانی نگاهت مرا محصور خود میکند
نمیدانی
چقدر برایم عزیزی و دوستت دارم

 

[zizigolu91]

سکوت میکنم در برابر نگاهت
اخر میدانی نگاهت مرا محصور خود میکند
نمیدانی
چقدر برایم عزیزی و دوستت دارم

می برم منزل به منزل چوب دار خویش را
تاکجا پایان دهم آغاز کار خویش را

 

[امالیا]

سکوت میکنم در برابر نگاهت
اخر میدانی نگاهت مرا محصور خود میکند
نمیدانی
چقدر برایم عزیزی و دوستت دارم

می سوزم و لب نمی گشایم که مباد
آهی کشم و دلی به درد آید از او

 

[امالیا]

می برم منزل به منزل چوب دار خویش را
تاکجا پایان دهم آغاز کار خویش را

آن دوست که ناکامی ما خواسته است
کام دل دشمنان روا خواسته است

 

[Ghazal_joon]

تا به گریبان نرسد دست مرگ

دست ز دامن نکنیمت رها

 

[امالیا]

تا به گریبان نرسد دست مرگ

دست ز دامن نکنیمت رها

از خنده ی دیروز حکایت چه کنی؟
بازآ و ببین گریه ی امروز مرا

 

[مهندکس]

از خنده ی دیروز حکایت چه کنی؟
بازآ و ببین گریه ی امروز مرا

از تو که حرف میزنم تمام فعلهایم "ماضی"اند

کمی نزدیکتر بنشین،دلم برای یک"حال ساده"تنگ شده است

 

[zizigolu91]

از تو که حرف میزنم تمام فعلهایم "ماضی"اند

کمی نزدیکتر بنشین،دلم برای یک"حال ساده"تنگ شده است

تو که از محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت دهند آدمی

 

[اورابانی]

تو که از محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت دهند آدمی

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

 

[مهندکس]

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی...

 

[اورابانی]

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی...

یا رب کاش آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود

 

[901010]

یا رب کاش آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

 

[zizigolu91]

یا رب کاش آشنایی ها نبود
یا به دنبالش جدایی ها نبود

دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیـــــــــــــم

 

[zizigolu91]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز می فروشان کایشان
به زان که فروشند چه خواهند خرید

 

[901010]

تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز می فروشان کایشان
به زان که فروشند چه خواهند خرید

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

 

[اورابانی]

دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیـــــــــــــم

محبت ره به دل دادن صفای سینه میخواهد
به یاد یکدگر ماندن دل بی کینه می خواهد

 

[مهندکس]

تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز می فروشان کایشان
به زان که فروشند چه خواهند خرید

داری هوس که غیر،جان دهد برای تو

آه این چه آرزوست؟؟مگر مرده ایم ما؟؟

 

[اورابانی]

داری هوس که غیر،جان دهد برای تو

آه این چه آرزوست؟؟مگر مرده ایم ما؟؟

آسمانی ها کمی آهسته تر
یک کبوتر یک کبوتر مانده است

 

[zizigolu91]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
ترا من چشم در راهم شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند

 

[zizigolu91]

آسمانی ها کمی آهسته تر
یک کبوتر یک کبوتر مانده است

تورا در دل درخت مهربانی
به چه ماند به گلزار خزانی

 

[901010]

تورا در دل درخت مهربانی
به چه ماند به گلزار خزانی

یعقوب وار وا اسفاها همی زنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

 

[اورابانی]

تورا در دل درخت مهربانی
به چه ماند به گلزار خزانی

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور