مشاعرۀ سنّتی

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند!!!

دست سپید ونرم تو میخواست با نیاز
تا عاشقانه دست درآرم به گردنت
چشمان کامجوی تو میگفت با نگاه
تا من به شوق ،سر بگذارم به دامنت
 

مهندکس

عضو جدید
دست سپید ونرم تو میخواست با نیاز
تا عاشقانه دست درآرم به گردنت
چشمان کامجوی تو میگفت با نگاه
تا من به شوق ،سر بگذارم به دامنت

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟؟!!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟؟!!

تو ای بی بها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی

عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید ماوا گرفتی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو ای بی بها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی

عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید ماوا گرفتی

یعقوب وار وا اسفا ها همی زنم
دیدارِ خوبِ یوسفِ کنعانم آرزوست
 

mr.doctor

عضو جدید
(خسته نباشی خودت میگی خودتم جواب میدی)

من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
تو چرا ز من گریزی؟ که وفایم آزمودی

حواسم نبود@@معذرت!!چرا این قدر خشمگینید!!!
یک شبی پروانگان جمع امدند در مضیفی طالب شمع امدند!!!!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حواسم نبود@@معذرت!!چرا این قدر خشمگینید!!!
یک شبی پروانگان جمع امدند در مضیفی طالب شمع امدند!!!!

در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
بازآ که چون خیال شدم از خیال تو

(کار خداست چه میشه کرد....)
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا