آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جویی خوشه پروین به دو جو
وه که گر من باز بینم چهر مهر افزای او
تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جویی خوشه پروین به دو جو
وه که گر من باز بینم چهر مهر افزای او
تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم؟
تورا من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند درشاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی راما را دلی بود که ز دنیای دیگر است
ماییم جای دیگر او جای دیگر است
تورا من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند درشاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی را
وزان دلخسته گانت راست اندوهی !تورامن چشم در راهم!
مبین به چشم حقارت به خون دیده ی ما
که آبروی صراحی به اشک خونین است
مبین به چشم حقارت به خون دیده ی ما
که آبروی صراحی به اشک خونین است
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است!!!
تو را چو نکهت گل تاب آرمیدن نیست
نسیم غیر ندانم چه گفت در گوشت؟
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
شدم به یاد تو خاموش آن چنان که دگر
فغان هم از دل سنگم به در نمی آید
دیشب که خفته بودی در بستر خیالم
می سوخت از تمنا پا تا سر خیالم
دیشب که خفته بودی در بستر خیالم
می سوخت از تمنا پا تا سر خیالم
من و حسرت با تو ما شدن
توئی و بدون من رها شدن!
من و حسرت با تو ما شدن
توئی و بدون من رها شدن!
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
اخ!!یاده یکی از دوستام افتادم!!!!
در عشق نباید لغزیر
در ره جنگ بباید جنگ
حال دانی که چرا میجنگم
منم همان عاشق جنگم!!!
درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
اخ!!یاده یکی از دوستام افتادم!!!!
در عشق نباید لغزیر
در ره جنگ بباید جنگ
حال دانی که چرا میجنگم
منم همان عاشق جنگم!!!
میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
ماییم و سینه ای که بود آشیان آه
ماییم و دیده ای که بود آشنای اشک
خب بد نیست!!همیشه به من میگه ناز پرورده تنعم!!!به خودش میگه عاشق بلاکش!!اامیدوارم خاطرش شیرین باشه!
من اگر کامرا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند!!
خب بد نیست!!همیشه به من میگه ناز پرورده تنعم!!!به خودش میگه عاشق بلاکش!!ا![]()
عجب .......
دکتر از شما بعیده!!! ن!!!
دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خخراب دادی
چی بعیده؟؟؟دکتر از شما بعیده!!! ن!!!
دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خخراب دادی
خب بد نیست!!همیشه به من میگه ناز پرورده تنعم!!!به خودش میگه عاشق بلاکش!!ا![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |