دل نامه یا نامه دل

[fbarani67]

چشمانت و لب هایت مانند آتش جهنمی است…

که مرا در شعله هایش می سوزاند…

و رازی در آن نهفته است که مرا به دیوانگی و ویرانی می کشاند.

 

[آیدا..]

گاهی وقتها دلم میخوادـ . . /

برمـ بـالا بـالا ها. . .

یقـه خــدا رو بگیرمـ زل بزنمـ تو چشمـش . . .

بگمـ : حال میکنـی چـه پوستــ کلفتــ شدمـ؟؟ :|


خدایــــــا یه چیزی بگم خجالت بکشی؟!؟

شکرتــ از ایـن زندگی . . /

 

[آیدا..]

هرگز معنای نغمه ی پرندگان را پس از باران نفهمیدم ...
تا تو آمدی و عشق بارانی ات را نثار لحظه های ابری ام کردی، و من ...
هنوز که هنوز است به شوق هوایت، با قناری ها آواز عشق سر می دهم ...

 

[دکتر مهدیه]

وقتی یادت برود قول دادی ایستاده بمیری ...و نادانسته زیر قولت میزنی و دوس داری یکی حواسش ب تو باشد وقتی قرار است فردا تا دم مرگ بروی و برگردی خیال میکنی اگر کسی بدروغ بگوید مراقب خودت باش همه چیز برایت اسان میشود
خیال میکنی اگر کسی بگوید تو مال منی یعنی نمیگذارد کسی ب در هم شکستنت فکر کند
.....

 

[mani24]

تو نیستی که ببینی

چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است

چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست

چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

هنوز پنجره باز است

تو از بلندی ایوان به باغ می نگری

درخت ها و چمن هاو شمعدانی ها

به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند

تمام گنجشکان

که درنبودن تو

مرا به باد ملامت گرفته اند

ترابه نام صدا می کنند

هنوز نقش ترا از قراز گنبد کاج

کنار باغچه

زیر درختها لب حوض

درون اینه پاک آب می نگرند

تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است

طنین شعر تو مگاه تو درترانه من

تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد

نسیمروح تو در باغ بی جوانه من

چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید

به روی لوح سپهر

ترا چنا نکه دلم خواسته است ساخته ام

چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر

هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر

به چشم همزدنی

میان آن همه صورت تراشناخته ام

به خواب می ماند

تنها به خواب می ماند

چراغ

اینه

دیوار

بیتو غمگینند

تو نیستی که ببینی

چگونه با دیوار

به مهربانی یک دوست ازتو می گویم

تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار

جواب می شنوم

 

[MAHDI.VALVE]

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند

ولی خوش به
حالشان که لنگه ی همند...

 

[seabride]

[h=6]دختر: ازت شکایت می‌کنم
پسر : هاها , چرا ؟
دختر :توی دزد ,قلب من رو دزدیدی ♥
پسر : خوب تو هم فامیلی منو بدزد, حسابمون صاف بشه ♥
[/h]

 

[shamira]

من یاد گرفته ام خوش آهنگ شوم،
با اهل صفا و عشق همرنگ شوم،
ای کاش که دل کندن من آسان بود،
تنها بلدم همیشه دلتنگ شوم.

 

[shamira]

شربتی تلخ تر از زهر فراغت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا

 

[shamira]

چی بگم از نگفته ها،
از گریه های بی صدا،
بی کسی عادت شده و خنده نمونده رو لبا،
نگفته ها بهتر از اون گفته ناشنیده ام
من که حضور غصه رو به جون دل خریده ام.

 

[shamira]

تو به افتادن من در خیابان خندیدی و من همه ی حواسم به چشم های مردم بود که عاشق خنده ات نشوند.

 

[shamira]

ما افسرده دلان ساکن کوی غم و دردیم، در عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم.

 

[shamira]

دلم جرائش قطره ایی بیش نیست، تو ای عشق او را به دریا ببر

 

[mani24]

بوی باران بوی سبزه بوی خاک

شاخه های شسته باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگهای سبز بید

عطر نرگس رقص باد

نغمه شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها

خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی پوشی به کام

باده رنگین نمی نوشی ز جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکویی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

 

[shamira]

هیچ کس ندانست، کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد.

 

[DOZI]

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا

 

[DOZI]

به من نخند یه روز دلت دل به کسی میبنده اون روز میبینی عاشقی گریه داره نه خنده!!

​

​

من هم یه روز میخندیدم به اشک سرد عاشق باور نمیکرد دل من ناله و درد عاشق...!!!​

​

 

[MAHDI.VALVE]

زخمی ام کردی.......

میبخشمت......

یادم نبود کاکتوس را نوازش نمیکنند.../

 

[mani24]

هرروز می پوشانم دلتـنگی ام را با بستری از کلمات ...

اما باز کسی در دلم ..

" تــــــو "

را صــدا می زنـــد ...

 

[MAHDI.VALVE]

مرد... مردها هم قلب دارن فقط صدای قلبشان، یواش تر از صدای قلب یک زن است! مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند! شاید ندیده باشی اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگی شان قاب میکنند! هر وقت زن بودنت را می بینند سینه شان را به جلو میدهند،صدایشان را کلفت تر میکنند تا مبادا...لرزش دست هایشان را ببینی ! مرد که باشی... دوست داری ... از نگاه یک زن...مرد باشی..! نه به خاطر زور بازو....!

 

[MAHDI.VALVE]

مواظب خودت
باش






گاهی ، وقت خداحافظی از کسی ..
خواسته یا ناخواسته میگیم :

«مواظب خودت باش ! »

مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !

مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی !

مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !

مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !

مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت !

مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده!

مواظب خودت باش یعنی… واقعاً مواظب خودت باش

 

[آیدا..]

میگویند... نباید به زنان توجه زیاد کرد.. خودشان را گم میکنند.


اما زنان وقتی گم میشوند....که عشقشان.....بی توجهی کند.

__________________________

✔ گفــــتم كــــه در جــــریــــان باشــــیــــد

 

[DOZI]

ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت .

بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .

آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ... و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ...

بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .

مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...

جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز... آرام تر بگذر ...

وداع طوفان می آفریند... اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟! باران هنگام طوفان را که می بینی ! آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری ...

من چه کنم ؟ تو پرواز می کنی و من پایم به زمین بسته است ...

ای پرنده ! دست خدا به همراهت ...

اما نمی دانی ... نمی دانی که بی تو به جای خون اشک در رگهایم جاریست ...

از خود تهی شده ام ... نمی دانم تا باز گردی مرا خواهی دید ؟؟؟

 

[امالیا]

چه دیر به دیر به خواب زندگی‌ام می‌آیي!
نمی‌دانی که من دلواپسی‌هایم را
با رویاهای تو رنگ می‌زنم؟!
نمی‌دانی که اندوهم
با خیال تو می‌آمیزد...
تا غزل غزل ترانه شود؟!
تو خوب می‌دانی
که در اندوه فاصله
پنجره‌ی اتاقم باز نمی‌شود
حتی،
تا هوای تازه بنوشم...!

 

[DOZI]

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است

و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد

و تو به حال خود رها می شوی

چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

 

[آیدا..]

خــــــــدایا

من اینجا دلم سخـــــت معجزه میخواهد

و تو انگار

معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مـــــــــــبادا ....!!

 

[DOZI]

​

​

یادمان باشد، فردا ،حتما، ناز گل را بکشیم...حق به شب بو بدهیم...
و نخندیم دیگر، به ترکهای دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ...​

 

[fbarani67]

زندگی همین است
جایی معطل همین یک آغوش بی منت
یک بوسیده شدن بی عادت
یک دوســـ♥ـــتت دارم بی علت

باور کن
زندگی همین دوست داشتن است.​

 

[DOZI]

همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار
امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست
امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست​

 

[Esprit watch]

زندگی همین است
جایی معطل همین یک آغوش بی منت
یک بوسیده شدن بی عادت
یک دوســـ♥ـــتت دارم بی علت

باور کن
زندگی همین دوست داشتن است.​

ایـــن جایـــم

بر تلی از خــــاکستر

پــا بر تیـــغ می کشــم

و به فــــریبــــ هر صـــدای دور

دستمال ســـرخ دلــم را تکــان می
دهــم..!