کوچه های تنهایی
- شروع کننده موضوع @ RESPINA @
- تاریخ شروع
- وضعیت
تنهایی گاهی بوی سیگار می دهد!
تنهایی گاهی بوی جوراب یک هفته نشسته می دهد!
تنهایی گاهی بوی سوسیس تخم مرغ می دهد!
تنهایی گاهی بوی ظروف یکبار مصرف می دهد!
تنهایی گاهی بوی دوش آب سرد می دهد!
تنهایی گاهی بوی شکلات 90% می دهد!
تنهای گاهی بوی چای جوشیده می دهد!
تنهایی گاهی بوی سیگار در ته مانده چای می دهد!
تنهایی گاهی بوی باران در تراس خانه می دهد!
تنهایی گاهی بوی ماکارانی همسایه بالایی می دهد!
تنهایی گاهی بوی نان کپک زده در جا نانی می دهد!
تنهایی گاهی بوی بیسکوییت مانده در جا نانی می دهد!
تنهایی گاهی بوی داغ کردن کیس رایانه می دهد!
تنهایی گاهی بوی بطری آب از شب مانده می دهد!
تنهایی گاهی بوی خیار پلاسیده 4 روز در یخچال مانده می دهد!
تنهایی گاهی بوی کرم موبر می دهد!
تنهایی گاهی بوی قرص برنج می دهد!
.
.
.
یک روز بوی گند جسدم را هم به اینها اضافه می کنید!
تنهایی گاهی بوی جوراب یک هفته نشسته می دهد!
تنهایی گاهی بوی سوسیس تخم مرغ می دهد!
تنهایی گاهی بوی ظروف یکبار مصرف می دهد!
تنهایی گاهی بوی دوش آب سرد می دهد!
تنهایی گاهی بوی شکلات 90% می دهد!
تنهای گاهی بوی چای جوشیده می دهد!
تنهایی گاهی بوی سیگار در ته مانده چای می دهد!
تنهایی گاهی بوی باران در تراس خانه می دهد!
تنهایی گاهی بوی ماکارانی همسایه بالایی می دهد!
تنهایی گاهی بوی نان کپک زده در جا نانی می دهد!
تنهایی گاهی بوی بیسکوییت مانده در جا نانی می دهد!
تنهایی گاهی بوی داغ کردن کیس رایانه می دهد!
تنهایی گاهی بوی بطری آب از شب مانده می دهد!
تنهایی گاهی بوی خیار پلاسیده 4 روز در یخچال مانده می دهد!
تنهایی گاهی بوی کرم موبر می دهد!
تنهایی گاهی بوی قرص برنج می دهد!
.
.
.
یک روز بوی گند جسدم را هم به اینها اضافه می کنید!
هر صدا و هر سکوتی ، اونو یاد من میاره
میشکنه بغض ترانه ، غم رو گونه هام میباره
ازهمون نگاه اول ، آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون ، عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت ، اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار ، اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول ، آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون ، عاشقونه باورم شد
میشکنه بغض ترانه ، غم رو گونه هام میباره
ازهمون نگاه اول ، آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون ، عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت ، اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار ، اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول ، آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون ، عاشقونه باورم شد
sherly
عضو جدید
[FONT="]از شوكت فرمانرواييها سرم خالي است[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]
من پادشاه كشتگانم، كشورم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چابك‌سواري، نامه‌اي خونين به دستم داد
با او چه بايد گفت وقتي لشگرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خون‌گريه‌هاي امپراتوري پشيمانم
در آستين ترس، جاي خنجرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟
تا چند از زهر نديمان ساغرم خالي است؟ [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اي كاش سنگي در كنار سنگها بودم
آوخ كه من كوهم ولي دور و برم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]فرمانروايي خانه بر دوشم، محبت كن
اي مرگ! تابوتي كه با خود مي‌برم خالي است [/FONT]
من پادشاه كشتگانم، كشورم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چابك‌سواري، نامه‌اي خونين به دستم داد
با او چه بايد گفت وقتي لشگرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خون‌گريه‌هاي امپراتوري پشيمانم
در آستين ترس، جاي خنجرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟
تا چند از زهر نديمان ساغرم خالي است؟ [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اي كاش سنگي در كنار سنگها بودم
آوخ كه من كوهم ولي دور و برم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]فرمانروايي خانه بر دوشم، محبت كن
اي مرگ! تابوتي كه با خود مي‌برم خالي است [/FONT]
sherly
عضو جدید
[FONT="]از شوكت فرمانرواييها سرم خالي است[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]
من پادشاه كشتگانم، كشورم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چابك‌سواري، نامه‌اي خونين به دستم داد
با او چه بايد گفت وقتي لشگرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خون‌گريه‌هاي امپراتوري پشيمانم
در آستين ترس، جاي خنجرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟
تا چند از زهر نديمان ساغرم خالي است؟ [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اي كاش سنگي در كنار سنگها بودم
آوخ كه من كوهم ولي دور و برم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]فرمانروايي خانه بر دوشم، محبت كن
اي مرگ! تابوتي كه با خود مي‌برم خالي است [/FONT]
من پادشاه كشتگانم، كشورم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چابك‌سواري، نامه‌اي خونين به دستم داد
با او چه بايد گفت وقتي لشگرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خون‌گريه‌هاي امپراتوري پشيمانم
در آستين ترس، جاي خنجرم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟
تا چند از زهر نديمان ساغرم خالي است؟ [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اي كاش سنگي در كنار سنگها بودم
آوخ كه من كوهم ولي دور و برم خالي است [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]فرمانروايي خانه بر دوشم، محبت كن
اي مرگ! تابوتي كه با خود مي‌برم خالي است [/FONT]
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
آخرین ویرایش:
بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین اشکامو پاک کنه !
دستمو بگیره بگه : آدما اذیتت می کنن .؟!
بیا بریم پیش خودم . . .
دستمو بگیره بگه : آدما اذیتت می کنن .؟!
بیا بریم پیش خودم . . .
چه ساده بودم...
آن هنگام که میپنداشتم ترکیدن بادکنک آبی ام
ناگوار ترین حادثه
عالم است . . . اما....
آن هنگام که میپنداشتم ترکیدن بادکنک آبی ام
ناگوار ترین حادثه
عالم است . . . اما....
- وضعیت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
گفتگوهای تنهایی | ادبیات | 11193 | |
|
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | |
|
((**++ تشکر از تنهایی کاربری که شایسته تشکر است ++**)) | ادبیات | 52 |
Similar threads
-
-
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم)
- شروع شده توسط حمید...HaMiD
- پاسخ ها: 122
-