افطار با شهدا ...

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلا اتفاقی نیست ،
تاریخ تولدش با ولادت امیرالمومنین یکی شده بود (13 رجب)
و
تاریخ شهادتش 21 رمضان همراه با شهادت مولایش در عملیات رمضان. (شهید حمید عارف)
ان شاالله خاطرات ایشان را بعد از ویرایش نهایی در این تاپیک قرار می دهم.

********************************

عملیات رمضان، 21 رمضان (تیرماه 61) با رمز " یا مهدی ادرکنی " آغاز و دو هفته بعد در 7مرداد 61 پایان گرفت.

تصویر میدان مین در عملیات رمضان






بعد از رفتن شما سخت تنها شدیم، همه حرفهایمان رنگ و بوی دلتنگی به خود گرفت،ای فرشته های خفته بر میدان مین، ای خدایان شجاعت و عشق، این درد فراق را تنها می توانم به آسمان در دل شب بگویم و در میان ستاره ها به جستجوی شما بر خیزم، این روزها از هجر فراغ شما،تنها می توانم دلتنگی هایم را به چهار دیواری گلزار شهدا بگویم.
-----------------------------

زیادی نوشت ِ من : اگر دوستان مطالب و خاطراتی از شهدای عملیات رمضان شهر و استان شان دارند ، می توانند در این تاپیک قرار دهند.
می تونیم یه عهد هم ببندیم.

موقع اذان دعا برای ظهور امام زمان (عج) ، سلامتی و توفیق روز افزون رهبرمان امام خامنه ای ، سلامتی و شفای جانبازان و بیماران ، مسلمانان و شیعیان جهان و در آخر شهدای انقلاب و دفاع مقدس مخصوصا شهدایی که در ماه رمضان به شهادت رسیده اند فراموش نشود .

:gol:

التماس دعای خیر
 
آخرین ویرایش:

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
موقع اذان به نیت ظهور امام زمان (عج) ، سلامتی و توفیق رهبرمان امام خامنه ای ، سلامتی و شفای جانبازان و بیماران ، در آخر شهدای انقلاب و دفاع مقدس مخصوصا شهدایی که در ماه رمضان به شهادت رسیده اند افطار کنیم.:smile:
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز


[h=4]عملیات رمضان؛ ورود به خاک عراق[/h]
صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانه‌ای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود.

این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی می‌شد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید.

سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار می‌کردند.

در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقی‌ها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونه‌ای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علی‌رغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقی‌ها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند.

در این مرحله از عملیات 85 دستاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد. مرحله دوم نیز در محور میانی ـ جنوب پاسگاه زید ـ و با همان یگانها و با تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت، که چندان موفقیت‌آمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد‌ آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند.

در مرحله سوم احتمال می‌رفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی و آرایش وسیع آنان قصد پاتک دارد، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرف‌نظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانکها و نفربرها بپردازند. بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی بطور خیره‌کننده‌ای به درهم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند. رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه آن از نوع پیشرفته «تی 72» بود را به غنیمت بگیرند.

مرحله چهارم عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل هوشیاری و آمادگی عراقی‌ها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود، راهی از خط نخست دشمن، به روی رزمندگان اسلام باز نشد.

مرحله پنجم و پایانی که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی ـ نظامی بود، در تاریخ 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد. در بدو درگیری و نبرد، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش می‌رفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی بسازند. ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن بکار نرفت، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند. در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند.

بنابراین آمار کل تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق در عملیات رمضان عبارت بود از:

1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده، 50 تانک و نفربر به غنیمت نیروهای اسلام در آمد و 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند.
جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی ـ نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواسته‌های به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید.


نام عملیات‌: رمضان

زمان اجرا‌: 23/4/1361

تلفات دشمن (کشته، زخمی یا اسیر)‌: 8715

رمز عملیات‌: یا صاحب الزمان ادرکنی

مکان اجرا: منطقه عملیاتی شلمچه ـ شمال غربی خرمشهر و شرق بصره

ارگانهای عمل کننده‌: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی

اهداف عملیات: فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله ـ طی 5 مرحله
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
احمد معماری


عمليات رمضان با همكارى مشترك سپاه و ارتش براى تعيين سرنوشت جنگ در ۲۳ تير ۱۳۶۱ مصادف با ۲۱ رمضان (۱۴۰۲ه. ق) انجام شد.پس از فتح خرمشهر و برترى سياسى- نظامى ايران، رژيم بعث عراق درحالى مسئله صلح را مطرح كرد كه هيچ تغييرى در ماهيت رفتار سران اين رژيم شاهده نمى شد.
پافشارى عراق بر ادعاى قبلى عدم پذيرش قرارداد ۱۹۷۵الجزاير، حضور در بخشى از خاك ايران و ادامه حملات، تاييد اين مسئله بود و تلاش عراق و مجامع بين المللى وكشورهاى حامى آن در منطقه براى طرح صلح نه از روى اعتقاد بلكه به دليل شرايط حادى بود كه آنان را در موضع ضعف قرار داده بود و منافعشان را تهديد مى كرد. علاوه بر آن تصميم گيرندگان سياسى و فرماندهان نظامى ايران با توجه به برترى مطلق جمهورى اسلامى در اين زمان حاضر نبودند بدون دستيابى به حداقل امتياز ( تنبيه متجاوز وگرفتن غرامت ) قرارداد پايان جنگ را امضاء كنند.
از اين رو هدف اصلى ايران از ورود به خاك عراق و ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر وادار كردن جامعه بين المللى به تنبيه متجاوز بود تا از اين رهگذر به ماهيت انقلاب اسلامى خدشه وارد نشود.
پس از پيروزى در عمليات بيت المقدس كه به آزاد سازى بخش اعظمى از مناطق اشغالى منجر شد، ايران براى اجراى عملياتى كه سرنوشت
جنگ را مشخص كند چاره اى جز ورود به خاك عراق نداشت كه با اذن حضرت امام خمينى(ره) مبنى بر ورود به خاك عراق، فرماندهان، منطقه شلمچه و بصره را براى حمله نهايى خود برگزيدند كه بر اساس پيش بينى هاى صورت گرفته با رسيدن نيروهاى ايرانى به بصره يا نزديكى آن، كار رژيم صدام تمام بود، اما در اين ميان مسئله حمله گسترده اسرائيل از زمين و هوا به لبنان به اوج خود رسيد.
در اين زمان در جلسه شوراى عالى دفاع كه با حضور شهيد سپهبد صياد شيرازى و محسن رضايى برگزار شد، بعد از چندين ساعت بحث و تبادل نظر تصميم گرفته شد ايران به جنوب لبنان نيرو اعزام كند ،اما شهيد صياد شيرازى كه در آن مقطع به سوريه سفر كرده بود از قراين و شواهد متوجه اين مطلب شد كه پرداختن به لبنان و غفلت از عراق دامى براى ايران است و نظر خود را در اين خصوص در بازگشت به محضر امام (ره) رساند و ايشان فرمان بازگشت نيروها را از لبنان صادر كردند. هرچند ايران از اين دام رهيد اما صدام از يك ماه غفلت، نهايت استفاده را كرد و ضمن اماندهى ارتش خود به سرعت بر استحكامات شرق بصره افزود.
عمليات رمضان با مشاركت و فرماندهى ارتش و سپاه، نخستين عملياتى بود كه با هدف حضور قواى نظامى ايران در پشت شط العرب و تسلط بر معابر وصولى بصره و با اين اميد كه در صورت موفقيت امكان پايان پيروزمندانه جنگ فراهم شود، در خاك عراق انجام شد. اين عمليات در چهار مرحله انجام گرفت كه در مرحله اول و دوم نيروهاى ايران توانستند به مواضع دشمن حمله كرده و به رغم تصرفات قابل توجه و تلفات و خسارات سنگينى كه بر دشمن وارد كردند، ناچار به عقب نشينى شدند.
در مرحله سوم اين عمليات كه بامداد روز ۳۰تيرماه ۶۱ آغاز شد، با وجود وارد كردن تلفات بسيارى بر نيروها و ادوات دشمن و دست يافتن به
برخى اهداف از پيش تعيين شده، به علت شدت مقاومت دشمن يگانها پس از پيشروى اوليه ناچار به بازگشت به مواضع قبلى شدند.
مرحله چهارم در شامگاه اول مرداد ماه ۶۱ با حركت گردان هاى خط شكن سپاه آغاز شد و نيروهاى خودى موفق به شكستن خط اول دشمن شدند، ولى محدود بودن زمين منطقه، وجود انواع موانع از قبيل سيم خاردار و ميدان مين و تمركز انبوه آتش توپخانه و فشار رده هاى بعدى ارتش عراق در منطقه، مانع پيشروى يگانها شد.
هرچند عمليات رمضان برابر طرح هاى تهيه شده به اهداف نهايى خود دست نيافت اما رزمندگان اسلام به هدف اصلى كه تنبيه متجاوز و انهدام هر
چه بيشتر نيروهاى بعثى و مقابله با تمامى فشارهاى سياسى- تبليغاتى دنياى استكبار بود، دست يافتند.كارشناسان سياسى، بى اعتنايى به شرايط و حقوق جمهورى اسلامى (شناسايى و تنبيه متجاوز، پرداخت غرامت، عقب نشينى از مناطق اشغالى و به رسميت شناختن حاكميت ارضى در قلمرو جغرافيايى) ، تاكيد بر پذيرش آتش بس و نه صلح (برخى از اين پيشنهادهاى آتش بس در زمانى ارائه مى شد كه عراق قسمت هاى عمده اى از خاك ايران را در اشغال خود داشت و چنانچه ايران آتش بس رامى پذيرفت، برترى هاى نظامى موجود به مثابه تضمين هايى بود براى عراق تا اراده سياسى و سلطه جويانه خود را در خصوص ادعاهاى ارضى بر ايران تحميل كند) و عملكرد مغرضانه شوراى امنيت را از جمله عوامل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و ورود به خاك عراق در عمليات رمضان عنوان مى كنند.
با وجود مسائل ياد شده، حضرت امام خمينى (ره) در ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ قبل از شروع عمليات رمضان در يك سخنرانى درباره اعزام هيئت صلح به ايران وعراق فرمودند: «... اشخاصى بيايند كه طرفين قبول دارند و بنشينند و ببينند كه ما به عراق حمله كرديم يا عراق به ما.
خرابى هايى را كه آنها وارد كردند ببينند و بروند شهرهاى آنها را هم ببينند.» اما هيئت مزبور به جاى اقدام عملى در جهت شناسايى متجاوز، مذاكره با طرف متجاوز را توصيه مى كند و مشخص است كه در مذاكراتى از اين قبيل، طرف متجاوز هيچگاه به آنچه كه دست يازيده است، اعتراف نخواهد كرد. خصوصا آن كه كمك هاى مختلف سياسى، نظامى و اقتصادى نيز وى را پشتيبانى مى كرد. »
نيروهاى عمل كننده ايران در عمليات رمضان، با وجود استحكامات متعدد عراق خط را شكستند و حدود ۱۸ كيلومتر پيش رفتند و حتى در يكى از محورها، به نزديكى شهر بصره رسيدند اما با روشن شدن هوا و حملات سنگين زرهى عراق كار مشكل تر شد و سرانجام بعد از چند روز جنگ سنگين، ايران به آن چه كه مى خواست دست نيافت.
متخصصان و تحليل گران نظامى مستقر در قرارگاه ها قدرت زرهى برتر، تشكيل يگان هاى دفاع متحرك،عدم ارزيابى صحيح از امكانات دشمن و تاخير در شروع عمليات را از جمله عوامل اين ناكامى ذكر كردند، اما از نظر شهيد صياد شيرازى ضعف بنيه معنوى رزمندگان و غرور ناشى از پيروزى در عمليات بيت المقدس و نيز خود محورى ارتش و سپاه درعدم موفقيت در اين عمليات را نبايد از ياد برد.
ذكر اين نكته لازم است كه پس از فتح خرمشهر، با وجود مشكلات نظامى كه در حفظ متصرفات گريبانگيرعراق شده بود، صدام در صدد بود تا با عقب نشينى از برخى اراضى ايران، نبرد از ميدان هاى جنگ را به عرصه هاى سياسى بكشاند و بدون آن كه شرايط ايران براى صلح در نظر گرفته شود، با به دست آوردن وجهه صلح طلبى، هم ايران را وادار به پذيرفتن شرايط جديد خود بكند و هم با نگاهى به چندماه آينده كه قرار بود ميزبانى «كنفرانس سران كشورهاى غير متعهد» و رياست آن را به مدت ۸ سال عهده دار شود، شرايط دلخواه را به ايران تحميل نمايد. ازطرف ديگر، ايران براى برگزارى كنفرانس غيرمتعهدها در بغداد دو راه بيشتر نداشت يا در كنفرانس شركت نمى كرد كه ضررهاى آن براى سياست خارجى ايران جدى بود و يا اگر شركت مى كرد، با توجه به زمينه هاى مناسبى كه در اين كنفرانس وجود داشت بعيد نبود كه با اقدامات برخى كشورهاى موجه و متنفذ به نوعى شرايط عراق بر ايران تحميل شود.
اما در اين زمان عراق نه تنها به اين اهداف نرسيد بلكه ايران با اتخاذ روشى مبنى بر تداوم نبرد تا تحقق شرايط خود و نا امن كردن عراق براى كنفرانس غير متعهدها و دركنار آن، تلاشهاى موثر ديپلماتيك عراق را از ميزبانى «هفتمين كنفرانس سران جنبش عدم تعهد» محروم ساخت.
شهيد سرلشكر خلبان عباس دوران در سى ام تيرماه ۱۳۶۱ در حين بازگشت ازعمليات بمباران پالايشگاه «الدوره» در ضلع جنوبى بغداد مورد حمله شديد پدافند هوايى و زمينى دشمن قرار گرفت و زمانى كه ديد هواپيما در حال سقوط است، تصميم گرفت تا آنجا كه مى تواند حداكثر ضربه را به دشمن بزند و طى يك عمليات استشهادى از كمك خلبان خواست تا هواپيما را ترك كند و خود با هدايت هواپيما به سمت هتل محل برگزارى «اجلاس سران غير متعهدها» به استقبال شهادت رفت و سرانجام پيكر پاكش پس از ۲۰ سال به همراه ۵۷۰ شهيد ديگر دوم مرداد ماه ۱۳۸۱ به خاك پاك ميهن بازگشت.
 
آخرین ویرایش:

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
رمضان بود. هوا شرجی می‌زد. رزمنده‌ها دل در دلشان نبود؛ زمان، زمان انتقام بود.شامگاه بیست و یکم ماه رمضان بود و عملیات رمضان کلید خورد و «یا صاحب الزمان(عج) ادركنی» ذکر لب‌هایی شد که دیدار محبوب را تمنا کردند.

رمضان بود. عطش بود. بوی پیکرهای سوخته از میدان مین می آمد و آنان که از دیدار حق محروم ماندند با آب كانال پرورش ماهی و نهر كیتبان و ... وضو گرفتند










در عكس شیرمردی از قافله عشق مسافر
این دیار را در آغوش گرفته است؛ انگار ملائك بال‌ خود را زیر پیكر پاك شهید
گسترده‌اند و همگی آمده‌اند تا سبك‌بالی عاشق را در لیلة القدر عملیات رمضان به‌دست
قافله‌سالار و امام شهدا برسانند

23تیرماه 1361 مردم ایران در حال راز و نیاز و دعا و شب زنده‌داری بودند که
رزمندگان اسلام برای تنبیه متجاوز به معشوق لبیک گفتند و مقابل چشمان حیرت زده
دشمن،به 27 كیلومتری خاک دشمن رسیدند. رمضان بود.عطش بود.بوی پیکرهای سوخته از
میدان مین می آمد و آنان که از دیدار حق محروم ماندند با آب كانال پرورش ماهی و نهر
كیتبان و ... وضو گرفتند.7400 نفر از نیرویهای دشمن را کشتند و یا زخمی کردند و
1315 اسیر گرفتند .
 
آخرین ویرایش:

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سید مسعود شجاعی طباطبایی


محور عملیاتی پاسگاه زید، تیر ماه 1361، در عملیات رمضان و در گرمای شدید شلمچه، رزمنده‎ پیكر پاک یک شهید را در آغوش گرفته و برای انتقال به پشت جبهه می‌برد. در عكس شیرمردی از قافله عشق مسافر این دیار را در آغوش گرفته است؛ انگار ملائك بال‌ خود را زیر پیكر پاك شهید گسترده‌اند و همگی آمده‌اند تا سبك‌بالی عاشق را در لیلة القدر عملیات رمضان به‌دست قافله‌سالار و امام شهدا برسانند.
این جاذبه عشق است كه قطرات خون امام خود را در گذر زمان همچون ستارگان در دل كهكشان پاشیده است و ره‎جویان عشق، چه زیبا این مسیر را دریافتند و راه قبله نور را با كلمات امام راحل فهمیدند و قدم در وادی شهادت گذاشتند. ای هم‎سفران معراج حسین، شما برگزیدگان تاریخ خدایید و از این روست كه حسین شما را در معراج عشق پذیرفته است. راز این انتخاب را كسی خواهد فهمید تا بال در بال كبوتران حرم اُنس بیفكند و چه زیبا توانستید در این معنا غوطه‎ور شوید. كلام برای درك این معنا عاجز است و بازكننده این راز، تنها سكوت است و نه كلام.





امیر سرتیپ غلامعلی جانگداز:


ما در عملیات رمضان یک ابتکار هم به خرج دادیم و صدای لودر و بولدوزر را ضبط کردیم. در منطقه‌ای که مهندسی ما کار نمی‌کرد این صدا را پخش کردیم تا دشمن گمراه شود؛ به این خاطر که به شدت روی بچه‌های مهندسی ما شلیک می‌کردند.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار جعفر جهروتی


مرحله دوم عملیات رمضان که شد، ما نبودیم. یعنی تیپ در سوریه و لبنان بود. وقتی برگشتیم، شهید همت مسوولیت تیم را برعهده گرفت. من در مرحلة پنجم عملیات مسوولیت مهندسی رزمی را بر عهده داشتم و مسوولیت گردان تخریب هم به عهده من بود. ماموریت ما جوری بود که روز و شب باید کار می‌کردیم.گردان تخریب باید جلوی گردان‌های عمل‌کننده راه می‌افتاد و معبر باز می‌کرد و برای مهندسی هم باید 17کیلومتر خاکریز می‌زدیم تا کاری کنیم که دشمن از پهلو نتواند سمت ما بیاید و مجبور شود نیرو‌ها را دور بزند. روبه‌روی ما مثلثی‌ها و کانال پرورش ماهی قرار داشت و سمت راست ما خالی بود.
ما در این عملیات با حاج همت مشورت کردیم که بیاییم با وجود طولانی بودن خاکریز، شب قبل از عملیات یک مقدار از خاکریز را به سمت خاکریز دشمن بزنیم. این کار را شروع کردیم و همین باعث شد دشمن از عملیات ما مطلع شود. ولی چاره دیگری نداشتیم. این خاکریز باید بین خط ما و خط عراقی‌ها زده می‌شد؛ یعنی میان مرز و کانال پرورش ماهی و مثلثی‌ها. شب قبل از آن مقداری خاکریز زده بودیم و آن شب باید برای ادامه خاکریز قبلی، خاکریز عراقی‌ها را رد می‌کردیم و می‌رفتیم سمت مثلثی سوم.

آن شب من خودم جلوی بولدوزرها راه افتادم. تصور کنید دشمن از عملیات ما کاملا مطلع بود و نمی‌خواست ما به مقصد خودمان برسیم. خاکریز عراق را که رد کردیم، من برای اولین بار در جبهه جنگ، دیدم که هواپیمای عراقی در شب می‌آمد و با ریختن منور تمام منطقه را مثل روز روشن می‌کرد. از آن طرف هم عراق آتش سنگینی می‌ریخت و این
آتش آنقدر زیاد بود که وقتی ما به پشت میدان مین رسیدیم، اصلا جرات تکان خوردن نداشتیم. باز همانجا بود که ما برای اولین بار دیدیم دشمن در آن عملیات از گلوله‌های آتش‌زا استفاده می‌کند؛ گلوله‌هایی که وقتی به بچه‌ها می‌خورد، بچه‌ها آتش می‌گرفتند و می‌سوختند.

حالا رسیده بودیم به میدان مین. آتش دشمن به قدری زیاد بود که بچه‌های تیپ علی ابن‌ابی‌طالب (ع) نتوانستند از میدان مین رد شوند و چیزی حدود 450 نفر از بچه‌ها آنجا شهید شدند. دیگر از بچه‌های تخریب هم خبری نبود. همه‌شان یا شهید شده بودند یا مجروح. همه چیز آنجا حسابی به هم ریخته بود. من راه افتادم وسط میدان مین. چون هیچ کسی آنجا نبود. باید سیم تله‌ها را برای خنثی کردن مین‌ها قطع می‌کردم، اما سیم‌چین همراهم نبود. مجبور شدم با دندان سیم تله‌ها را باز کنم و هر طور که شده مین‌ها را خنثی کنم.
هوا دیگر داشت روشن می‌شد. ما یکدفعه دیدیم از پشت سر چند گلولة تانک به سمت خاکریز آمد. فهمیدیم که پشت سرمان نا امن است. آنجا حدود 30 لودر و بولدوزر داشتیم که دو تا از بولدوزرهایمان از بین رفته بود و یک لودرمان را هم زده بودند. راننده لودرها همه خسته بودند و دیگر توان کار کردن نداشتند. آنجا شهید «محسن حیات‌پور» همراه تیپ بی‌سیم به کمک من آمد. من هم قطب‌نما را به دست او دادم و گفتم او به جای من جلوی بولدوزرها حرکت کند. خودم هم چند گونی کمپوت از ماشین تیپ بی‌سیم برداشتم و یکی یکی باز می‌کردم و به راننده‌های بولدوزر می‌دادم تا بخورند و به کارشان ادامه بدهند.راننده ها خسته شده بودند.در میان همه آنها یک جوان 16، 17 ساله بسیجی که راننده لودر بود ایستاد و گفت من حاضرم خاکریز را ادامه بدهم. این در حالی بود که لودرها را چون زیاد بالا می‌آمدند عراقی‌ها می‌زدند و باید قبل از لودر، بولدوزر منطقه را دپو می‌کرد . اما این جوان که اصفهانی هم بود مصرانه می‌خواست کار کند و سرسختی او غیرت بقیه راننده‌ها را هم تحریک کرد و همه بعد از او آماده شدند تا کار کنند. تا دو کیلومتر خاکریز دوجداره را ادامه دادیم که یک‌دفعه لودر نوجوان 16 ساله را زدند و او همانجا شهید شد.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار عباس سرخیلی:

عملیات رمضان دارای قرارگاه‌های «قدس، فجر، فتح و نصر» بود و من به عنوان مسئول تیپ زرهی قرارگاه قدس مشغول به كار شدم. قرارگاه قدس در عملیات رمضان دارای دو تیپ بعثت به فرماندهی شهید امینی و تیپ 41 ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمان بود.
عملیات رمضان برخلاف عقب‌نشینی‌هایش موفق بود، چرا كه توانستیم از دژ مرزی ایران تا پاسگاه «زید» به فاصله 10 كیلومتر وارد خاك عراق شویم و تا پشت دیوارهای شهر بصره و كانال پرورش ماهی پیشروی كنیم. عراق دارای جدید‌ترین استحكامات مثلثی شكل بود كه به صورت مثلثی و كیلومتری آنها را ایجاد كرده بود. مثلث‌های زرهی دشمن به شكلی طراحی شده بود كه ضلع دوم آن نامعلوم بود و این نكته را می‌رساند كه توان نظامی روس‌ها و اسرائیلی‌ها، عراقی‌ها را در این عملیات مورد حمایت قرار داده است. كانال پرورش ماهی با داشتن 30 كیلومتر طول و یك كیلومتر عرض در نزدیكی «تنومه و بصره» به عنوان بزرگترین مانع برای پیشروی ما محسوب شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان خاطراتی از شهید «ناهیدی» در عملیات رمضان خاطرنشان كرد: شهید ناهیدی، اهل تهران بود و علاوه بر اینكه در دانشگاه درس می‌خواند با لباس بسیجی به جبهه می‌آمد و با ابتكارات خودش توانست خدمات زیادی را انجام دهد. زمانی كه در قرارگاه نصر با حسن باقری كار می‌كردم شهید ناهیدی با نامه‌ای كه از رحیم صفوی در دست داشت به ما ملحق شد و با كوچكترین امكانات و به تنهایی توانست 2 عدد توپ را با ماشین كشنده در «دار خوئین» به دست ما برساند تا در عملیات مورد استفاده قرار دهیم و انگیزه بالای او به همراه شهید یزدانی برای سایر نیروها مثال‌زدنی بود.




امیر بازنشسته تراب ذاكری، افسر اطلاعات قرارگاه كربلا در عملیات رمضان:


ما سرمست پیروزی‌های گذشته بودیم و دشمن را به درستی احصا نكردیم در حالی كه رژیم بعث با انجام تغییرات عمده پس از عملیات بیت‌المقدس، زمین را به كلی مسلح كرده و به بازسازی توان تحلیل رفته خود پرداخت.هماهنگی در این عملیات به درستی وجود نداشت و فرماندهان عملیات دچار اشكالاتی مانند وحدت فرماندهی شدند و این امر در ستادها نیز به چشم می‌خورد. عملیات رمضان در سه مرحله طراحی شده بود اما در 5 مرحله اجرا شد.
در این عملیات توانستیم دستاوردهای بزرگی از جمله انهدام بخش عمده‌ای از تجهیزات زرهی دشمن، نفوذ به عمق خاک عراق و نشان دادن عزم جمهوری اسلامی ایران برای تنبیه متجاوز را به دست آوردیم، اما نتوانستیم هدف اصلی این عملیات یعنی تصرف شهر بصره را محقق كنیم.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
منطقة عملیات
عملیات آفندی رمضان در منطقه غرب جاده اهواز- خرمشهر و در شمال شرق بصره، در فضایی با آرایش‌های مثلثی شکل به وسعت 900 کیلومتر مربع قرار داشت. ناحیة کوشک، جناح راست منطقه عملیات و نقطه مرزی شلمچه، منطقه چپ عملیات را تشکیل می‌داد. این فاصله حدود 60 کیلومتر است. منطقه نهایی طرح ریزی شده برای اجرای عملیات، حدود چهار هزار کیلومتر مربع وسعت داشت و از کوشک تا شلمچه و از شط العرب تا هور را در بر می‌گرفت.در این منطقه از سوی عراق، کانالی برای پرورش ماهی به طول 20 کیلومتر و به عرض یک کیلومتر و عمق 2 متر به موازات شط العرب احداث گردیده بود. این کانال از قسمت انتهایی نهر جاسم در سه کیلومتری غرب مرز بین‌المللی آغاز و تا نهر کتیان در داخل خاک عراق، ادامه می‌یافت. این کانال با کمک چند پمپ از نهر کتیان تغذیه می‌شد و آب آن از طریق شهرک دوعیجی دوباره به شط العرب می‌ریخت. این کانال به عنوان یک مانع طبیعی برای جلوگیری از عبور رزمندگان اسلام نقش مهمی ایفا می‌کرد. در جبهه عملیات رمضان، ارتش عراق از خطوط پدافندی مثلثی شکل برای استقرار واحدهای زرهی خود استفاده می‌کرد. با کمک این خاکریزها، تانکهای ارتش عراق از آسیب پذیری مصون بوده و در موقعیت خوب دفاعی در برابر هرگونه تهاجم، بخصوص در برابر واحدهای پیاده قرار می‌گرفتند. ‏

نام گذاری و هدف عملیات

عملیات رمضان در مرحله طرح ریزی، به‌نام کربلای 4 خوانده می‌شد ولی از آنجا که این عملیات در ماه مبارک رمضان و در ایام مبارک شب‌های قدر به مرحله اجرا در آمد، بنابراین اسم رمضان را به‌خود گرفت. ‏

هدف اصلی از طرح ریزی عملیات رمضان، رسیدن رزمندگان اسلام به شرق بصره و ساحل شط‌العرب بود که به عنوان عملیاتی تعیین کننده در سرنوشت جنگ تلقی می‌شد. نیل به این هدف مهم، قبلاً در طرح عملیاتی بیت المقدس پیش بینی شده بود. انتظار آن بود تا با انجام موفقیت‌آمیز این عملیات، ایران دست بالا را به عنوان پشتوانه مذاکرات سیاسی، پیدا کند و بتواند دولت عراق را نسبت به پذیرش شرایط ایران به منظور خاتمه دادن به جنگ، وادار سازد.از سوی دیگر ایران در تلاش بود تا با انهدام بخشی از قوای ارتش عراق از تهدید آینده آن جلوگیری کرده و به نقطه بازدارندگی برسد، به گونه‌ای که دشمن دیگر هوس حمله به ایران را نکند. در چنین شرایطی ایران می‌توانست به مراجع بین‌المللی فشار آورد تا دولت عراق به عنوان رژیم متجاوز، شناخته شده و امکان حقوقی برای تنبیه و مجازات متجاوز فراهم آمده و راهی برای دریافت خسارات جنگ بیابد.از سوی دیگر چنانچه از سوی مخالفین رژیم بعثی، اقداماتی صورت می‌گرفت ایران می‌توانست به مردم عراق برای سرنگونی صدام حسین و رژیم بعثی، کمک کند همچنین رسیدن قوای ایران به ساحل شط العرب امکان آماده شدن قوای ایران را برای تصرف کامل بصره به عنوان هدفی استراتژیک، فراهم می‌آورد.طبیعی است که تصرف شهر بصره به عنوان دومین شهر بزرگ عراق که عمده منابع نفتی درآن منطقه قرار داشت، می‌توانست فشار زیادی را به رژیم صدام حسین وارد آورد و راه را برای رسیدن به وضع خاتمه جنگ، باز کند. همچنین فشار نظامی وارده به رژیم عراق در این منطقه می‌توانست به اندازه‌ای باشد که ارتش بعثی را قانع کند که سایر نقاط اشغالی خاک ایران را تخلیه کند و دولت عراق قرار داد 1975 را بپذیرد. این اقدام می‌توانست موجب ایجاد فشار برای جلوگیری از ادامه حملات ارتش بعثی از طریق هوا و دریا به مناطق اقتصادی و مراکز نفتی ایران شود. ‏
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
‏طرح مانور و استعداد نیروهای خودی
عملیات رمضان در چهار محور و در پنج مرحله به شرح ذیل به اجرا درآمد. سه قرارگاه فجر، فتح و نصر در این عملیات زیر نظر قرارگاه مرکزی مشترک کربلا، آماده اجرای عملیات شدند. رسیدن قوای ایران به کانال ماهیگیری و عبور از نهر کتیان و تصرف منطقه نشوه و تنومه تا پل بصره و تصرف حدود 2 هزار کیلومتر مربع از سرزمین دشمن، در طرح مانور برنامه ریزی شده بود.مأموریت قرارگاه فجر؛ در سمت راست منطقه عملیات از کوشک تا زید پیش بینی شده بود. مأموریت قرارگاه فتح؛ در وسط و از منطقه زید بود. مأموریت قرارگاه نصر؛ در سمت چپ و از شلمچه که دارای موانع و استحکامات زیادی بود، قرار داشت. سرهنگ حسنی سعدی و شهید حسن باقری فرماندهان این قرارگاه بودند. در این عملیات حدود 150 گردان از نیروهای سپاه و ارتش در قالب یگان‌های مختلف شرکت کردند. تیپ 7 ولی عصر(عج) نیز به عنوان احتیاط قرارگاه نصر عمل می‌کرد.

‏شرح عملیات
قرارگاه فتح در شب اول عملیات با 15 کیلومتر پیشروی در عمق و در عرض 12 کیلومتر از محور زید، خط اول قوای دشمن را شکسته و یگان‌های آن به کانال ماهیگیری رسیدند. این محور، طولانی‌ترین مسیر پیشروی رزمندگان اسلام در عملیات‌ خود در داخل خاک دشمن نسبت به سایر عملیات‌ بوده است. نیروهای تیپ 8 نجف به فرماندهی شهید احمد کاظمی و تیپ 14 امام حسین(ع) به فرماندهی شهید حسین خرازی و تیپ 1 زرهی از لشکر 92 به فرماندهی شهید صفوی خود را به نهر کتیان رسانده بودند.این نهر دو کیلومتر با شط العرب فاصله دارد و نزدیک بصره است. نیروهای تیپ 25 کربلا هم توانستند تا کانال ماهی جلو بروند و هدف خود راتأمین کنند. نیروهای قرارگاه نصر با موانع سخت شلمچه برخورد کرده و با دادن تلفات سنگین نتوانستند پیشروی کنند. قرارگاه فجر توانست با شکستن دو رده از خط دفاعی دشمن تا حدود چهار پنج کیلومتر در مواضع دشمن، پیشروی کند.قرار شد این قرارگاه برای تثبیت مواضع تصرف شده خود، خاکریزی بسازد تا جناح سمت راست جبهه وسط تأمین شود. در آن شرایط دستگاه‌های مهندسی کم بود و خدمه آنها نیز دارای آموزش و تجربه کافی نبوده و بر کار خود، مسلط نبودند. بنابراین خاکریز مورد نظر درست و در محل تعیین شده زده نشد. با عدم امکان پیشروی یگان‌های قرارگاه نصر، قرار شد نیروهای این قرارگاه، از محور منطقه زید عبور کرده و جناح راست قرارگاه فتح را تأمین کنند. تا نیروهای این قرارگاه خواستند خود را به منطقه موردنظر برسانند، یگان‌های احتیاط ارتش بعثی، هجوم خود را به مواضع رزمندگان اسلام آغاز کردند.این اولین بار نبود که دشمن از چنین نیروهایی و از چنین شیوه‌ای برای پاتک، استفاده می‌کرد. در عملیات طریق‌القدس در پل سابله، در عملیات فتح‌المبین در دشت عباس و در عملیات بیت‌المقدس در سرتاسر جادة اهواز ـ خرمشهر، ارتش عراق با همین شیوه نیروهای احتیاط را برای پاتک به کار گرفته بود. با حمله تیپ 10 زرهی ارتش بعثی، نیروهای لشکر 8 نجف و تیپ زرهی لشکر 92 خوزستان متلاشی شدند. شب دوم دوباره از سوی قرارگاه فتح حمله جدیدی علیه مواضع دشمن صورت گرفت و رزمندگان اسلام موفق شدند تا اهداف قبلی را پس بگیرند و به کانال ماهیگیری برسند.در این شرایط قرارگاه فجر در جناح راست عملیات باز هم نتوانست جلو برود و جناح راست قرارگاه فتح را تأمین کند و خاکریز مورد نیاز را بزند. بنابراین صبح روز عملیات نیروهای این قرارگاه به خط زید بازگشتند. نیروهای قرارگاه فتح شب سوم دوباره حمله‌ای را انجام دادند و موفق شدند تا یک بار دیگر خود را به کانال ماهیگیری رسانده و بازگردند. با توجه به قفل شدن محور منطقه میانی عملیات، تصمیم گرفته شد تا به‌جای حمله از محور زید، از محور کوشک و از منطقه قرارگاه فجر تک ادامه یابد. در این منطقه نیروهای رزمنده با خاکریزهای مثلثی شکل دشمن برخورد کردند.



 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

ممنون eng shimi . خاطرات و مطالب پر محتوایی گذاشته بودید. مخصوصا معرفی شهدا.
در خاطرات تون از کانال پرورش ماهی نوشته بودید.
من یه توضیح مختصر برای دوستان بدهم.

کانال پرورش ماهی فقط اسمش پرورش ماهی بود ! در واقع هدف رزمندگان ما در عملیات رمضان تنبیه و تعقیب عراق متجاوز بود و یکی از اهداف عملیات رسیدن و تصرف بصره بود.
عراق هم میاد کانالی مابین مرز ایرن و عراق (فکر کنم پاسگاه زید) و بصره می زند و در این کانال برق می گذارد و شب عملیات بچه ها وقتی می خواستن از کانال عبور کنند چون نمی دانستند می روند در آب و با برق گرفتگی شهید می شوند.

ببینید تجهیزات و امکانات عراق تا چه حد بود که در عرض کمتر از دو ماه کانالی با اون وسعت و خاکریزهای مثلثی رو ایجاد می کند. بنا به گفته ی فرماندهان و رزمندگانی که در این عملیات بودن می گفتن وقتی به خاکریز های مثلثی رسیدند واقعا تا حالا توی عمرشون همچنین سنگرهایی ندیده بودند!!!

و خاکریز های مثلثی رو از طرف کوشک می زند که یکی از افتخارات رزمندگان استان فارس عبور از این سنگرهای مثلثی مانند است. که اینا هم خودش قضیه داره!

بازم از مطالب مفید تون تشکر.
 
آخرین ویرایش:

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد

این نامرادی شیوه مردم نمی شد
.................
من ماندم و متن وصیت نامه پیر جماران

من ماندم و شرمندگی از روی یاران
( شهید علمدار)


...........

ممنون از تاپیک خوبتون

شرمنده ی شهدا هستم
موقع اذان دعا برای ظهور امام زمان (عج) ، سلامتی و توفیق روز افزون رهبرمان امام خامنه ای ، سلامتی و شفای جانبازان و بیماران ، مسلمانان و شیعیان جهان و در آخر شهدای انقلاب و دفاع مقدس مخصوصا شهدایی که در ماه رمضان به شهادت رسیده اند فراموش نمیشود
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار سپاه اسلام شهید جواد عنایتی




61-4-14

چندروزی است که از پایگاه شهید مدنی اهواز آمده ایم به منطقه شلمچه و در خط مقدم جبهه مستقر شده ایم . هوای گرم و سنگرهای کوچک و فشرده عجب حالی می دهد . اگر یخ به خط نمی رسد بازهم خدا را شکر آبی که با تانکر می آورند نزدیک نقطه جوش است و آماده چائی دم کردن . گرد و غبار وقتی با گرمای شرجی هوا با هم مخلوط می شوند سر و شکل بچه ها دیدن دارد . در این مواقع همه قیافه ها استتار شده و رنگ زمین می شود . زیر پوش ها را هر چند وقت از بدن می کنیم و با چلاندن آن عرق بدنمان را مثل لباس شسته ای که از آن آب می ریزد از آن می گیریم . برادران عراقی مان هم برای کامل شدن سور و ساتمان ، هرچی دم دستشان است ، از خمپاره 60 و گلوله مستقیم تانک و کاتیوشا ، از ما دریغ نمی کنند .
عراقی ها که تا حدودی از این منطقه احساس خطر کرده اند ، خطوط خود را دارند محکم می کنند و آب مابین خودشان و ما رها کرده اند و چون امروز آب به خاکریز ما و سنگرها رسیده قرار است امروز و فردا ما را از اینجا منتقل کنند . آخر قرار بود ما از اینجا حمله کنیم ، ولی با این آبگرفتگی دیگر ماندن ما اینجا نتیجه ای ندارد . هر لحظه ممکن است اعلام کنند که آماده رفتن از اینجا شویم ولی کجا نمی دانم .



10تیر 1361 - جبهه شلمچه
ایستاده از راست تصویر : جواد صدیقیان - شهید جواد عنایتی - غلامحسین سمبکی - شهید سید محمد یاجدی
نشسته از سمت راست تصویر : شهید احمد جندقیان - ماشاالله جندقیان - محمد بابائی
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار سپاه اسلام شهید جواد عنایتی
[h=2][/h][h=2]اعزام عملیات رمضان - پایگاه شهید مدنی و دوستان[/h]



61-4-6
فعلا که در اهواز و پایگاه شهید مدنی هستیم . این مقر در داخل دانشگاه اهواز که جندی شاپور نام دارد قرار دارد . یک ساختمان گرد و بزرگ چند طبقه نیمه کاره سیمانی است که به ترتیب
طبقات که بالا می رود از بزرگی آن هم کم می شود و شکل هرمی به خود می گیرد. نیروها در چند طبقه این ساختمان مستقر هستند . هوای شهر اهواز خیلی گرم است ولی بچه ها نه
ناراضی هستند و نه معترض و خسته . هر چه سختی بیشتر می شود بچه ها هم از خود مقاومت و روحیه بهتری نشان می دهند . جمع با صفای نیروهای اعزامی روحیه بخش هستند . همه
آمده اند و آماده هستند که ادامه عملیات آزادی خرمشهر را به پیش ببرند و روز و شب در انتظار وقت حمله هستند . فعلا نیروهای اعزامی از آران و بیدگل و کاشان در گردان 5 سازماندهی شده ایم و انشاالله با همین تیپ نجف اشرف و همین گردان خواهیم رفت و راه کربلا را باز خواهیم کرد . ارشد ما آقای علی صالحی آرانی است که با ما آمده است .
بردارانی که با هم هستیم ، ابوالفضل جویبار - حسن بوته کن - حسین مختصی - جواد مرغابی - عباس رزاقیان - جواد صدیقیان - ماشاالله جندقیان - احمد جندقیان - ناصر حاجی زاده - علی صالحی - ماشاالله خلیفه - جواد کویری - حسین دادخواه - اصغر زاهدی - غلامرضا رحیمی نسب - علی طالبی - حسین مشتعل - سید محمد یاجدی - محمد بابائی - حسین سمبکی و تعدادی دیگر



تیرماه
1361 - اهواز - پایگاه شهید مدنی - تیپ نجف اشرف - تعدادی از نیروهای اعزامی
شهرستان آران و بیدگل برای عملیات رمضان


آموزش و
سازماندهی و دعا و نمازهای جماعت فعالیت روزانه ما در پایگاه است و اگر فرصتی هم دست داد برای هواخوری و احیانا تلفن و تلگرافی به بیدگل ، مرخصی شهری می گیریم و در اهواز گشتی می زنیم .



تیرماه 1361 - اهواز رودخانه و
پل کارون
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار سپاه اسلام شهید جواد عنایتی

اعزام عملیات رمضان - با قطار از اصفهان تا اهواز


چهار شنبه 26-3-61

امروز را کامل در پادگان 15 خرداد بودیم . بچه ها دل تو دلشان نیست که کجا اعزام خواهند شد . به دلیل اهمیت جبهه های جنوب همه مشتاق اعزام به جنوب هستند . برای رزمندگان راحتی معنا ندارد و گرنه در این فصل سال همه باید داوطلب اعزام به غرب می بودند که بهترین آب و هوا را دارد و جنوب حالا گرمای سوزان .
خلاصه انتظار در پادگان ماندن به سر آمد و ساعت 9 شب از پادگان خارج شدیم و به طرف راه آهن اصفهان رفتیم . اولین نشانه اعزام به جنوب مشخص شد و آن رفتن به راه آهن بود و اگر قرار بود به جبهه ای دیگر برویم با قطار نمی رفتیم . سوار قطار که شدیم و اعلام شد مقصد اهواز بچه ها از خوشحالی بال در آوردند . ساعت 11:30 شب قطار از ایستگاه اصفهان حرکت کرد . عجب شب خوشی بود امشب و مخصوصا اینکه شایع شد که می رویم برای عملیات بصره . بچه ها دل به خوابیدن نمی دادند و از فردا و فرداها می گفتند و تحلیل و پیش بینی می کردند و البته تخمه و پسته هائی هم که هر کسی در ساک داشت ، به تدریج روبه پایان می رفت .



تعدادی از
رزمندگان اعزامی شهرستان آران و بیدگل به عملیات رمضان

- ایستاده از
راست جواد صدیقیان - شهید حسین مختصی - شهید جواد معینی نژاد - نفرات جلو از راست :
ابوالفضل جویبار و غلامحسین صباری فر


پنج شنبه 27-3-61


حرکت قطار خیلی کند و آهسته بود و با اینکه عصر شده بود ما هنوز به اهواز نرسیده بودیم ولی علت را نمی دانستیم .ساعت حدود 10 شب بود که علائم و روستاهای اطراف نشان از نزدیکی به اهواز را می داد و بالاخر به اهواز رسیدیم .نزدیک به 24 ساعت این سفر طول کشید . ساک و وسائل را سریع جمع و جور کردیم و از قطار پیاده شدیم . مسئولین گفتند اتوبوس ها در راهند تا شما را به پایگاه ببرند و بعد از یکساعت اتوبوس ها آمدند و سوار شدیم ولی نمی دانستیم به چه تیپی خواهیم رفت ، تا اینکه وارد پایگاهی شدیم که به آن پایگاه شهید مدنی می گفتند . این پایگاه در دانشگاه اهواز به نام جندی شاپور واقع شده بود .
وقتی وارد پایگاه شدیم متوجه شدیم که این پایگاه متعلق به تیپ نجف اشرف است و انشاالله ما برای عملیات آینده با این تیپ وارد عمل خواهیم شد .
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردار سپاه اسلام شهید جواد عنایتی

[h=2]اعزام عملیات رمضان - برای سومین بار[/h]



دوشنبه 24-3-61

چندروزی بود که به دلیل درگیری با امتحانات آخر سال خیلی از حال و روز دوستان و اخبار جنگ خبری نداشتم و به همین خاطر امروز رفته بودم بسیج . دوستان را در آنجا دیدم و گفتند ما
داریم می رویم ، نمی آئی ؟ گفتم مگر اعزام است ؟ گفتند آره فردا اعزام است . سریع ثبت نام کردم و خارج شدم تا بتوانم کارهایم را انجام دهم و مهیای رفتن شوم .

سه شنبه 25-3-61

با یک شوری از خانه خارج شدم و آمدم بسیج . دوستان آماده شده و آمده بودند از جمله ماشاالله جندقیان و احمد جندقیان .در یکی از اتاق های بسیج جمع شدیم و آقای حاجی حسینی مسئول بسیج چند کلمه ای صحبت کرد و بعد حاج آقای شیدائیان مقداری در باره جنگ صحبت کردند .بعد از صحبت ها از اتاق که خارج شدیم و وارد محوطه شدیم شاهد منظره باشکوه آمدن پدرها و مادرها برای خداحافظی با فرزندانشان بودیم .ساعت 7/30 صبح در میان استقبال مردم و پدر و مادرها با اتوبوس آمدیم بسیج کاشان . آنجا برادر رحیم زاده مسئول بسیج کاشان در باره نحوه اعزام برای ما نکاتی را گفتند و از آنجا آمدیم ساختمان شهرداری تا آماده شویم برای اعزام .
شور و حال عجیبی بین رزمندگان و مردم برپا بود . رزمندگان با پدر و مادرها و با دوستان عکس یادگاری می گرفتند و با روبوسی از هم حلالیت می طلبیدند . آقای یثربی برای ما سخنرانی کرد و ساعت 11/30 سوار اتوبوس ها شدیم و به سمت اصفهان حرکت کردیم .در اصفهان به پادگان 15 خرداد برای تجهیز و لباس گرفتن و یک سازماندهی مقدماتی رفتیم . امشب را در اصفهان ماندیم .





 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

ممنون از مطالب تون ENG SHIMI. خیلی برایم جالب هستن.
منم یکی از شهدای استان فارس رو خاطرات شون رو پیدا کردم. اما مطالب تون خیلی برایم مفید هستن.

التماس دعا
سلام
اختیار دارید
ما باید از شما ممنون باشیم که تاپیک به این خوبی زدید مخصوصا عنوان زیباش
ملتمس دعای شما هستیم
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول تشکر از دوست خوبم بخاطر تاپیکش بعدشم
تشکر ویژه از آبجی گلم بخاطر پستای خوبش
منم یکی از عزیزامو توی این عملیات از دست دادم البته من ایشونا ندیدم داییم عضو لشکر امام حسین اصفهان بودن که در عملیات رمضان منطقه زید عزیز شهید شدن من داییمو نمیشناختم هیچ وقتم بیشتر از قاب عکس خونه ویه مزار در گلزار شهدا که مامانم بیشتر وقتشو با این دوتا درد و دل میکرد و گریه میکرد ندیده بودم،اما یه شب داییموتوی همین سایت به لطف یکی از بچه ها که نام کاربریش زید عزیز بود پیدا کردم امیدوارم به لطف شما بیشتر هم بشناسمشون
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگه منم یتیم شهیدم ها....
بعد شروع میکنه آروم آروم اشک ریختن
میگه نوجوان بودم که بابا شیمیایی شد
مامان هم مریض بود و....
مراقبت از بابای شیمیایی افتاد گردن من
عالمی داشتیم من و بابا...
خواهر و برادرا ازدواج کردن و دانشگاه قبول شدن و... هر کی رفت پی زندگی خودش
دختر بزرگه موند و
بابا ی شیمیایی
میگه : آخراش خیلی سخت شده بود
تا اینکه چند سال پیش
بابا شیمیایی دلش دیگه خیلی خیلی تنگ رفیقاش شد
من و گذاشت و رفت.....


دلم براش خیلی تنگ شده...
اولش فکر می کردم: خوب شد. راحت شد. منم راحت شدم
اما حالا مدام دلتنگ می شم. میرم کپسول اکسیژنش رو می گیرم و بو می کنم
هنوز بوی نفس تنگ بابا رو میده
میگه و اشک می ریزه....


وسط کلاس زنگ می زنن حال مامانش بده بردنش بیمارستان
گریه میکنه و اجازه می خوادبره
به بچه ها میگم: دست ها تون رو بگیرین بالا و برای مامان طیبه امن یجیب بخونید
امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء


فردا که میاد میگم مامان بهتر؟
میگه یه لحظه احساس کردم ....
به بابا گفتم:می خوای ببریش پیش خودت؟؟؟؟؟؟
به منم فکر کن.....من تنهایی چه کنم


بابای شیمیایی خود خواه نیست. واسه همین مامان بهتره
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگه منم یتیم شهیدم ها....
بعد شروع میکنه آروم آروم اشک ریختن
میگه نوجوان بودم که بابا شیمیایی شد
مامان هم مریض بود و....
مراقبت از بابای شیمیایی افتاد گردن من
عالمی داشتیم من و بابا...
خواهر و برادرا ازدواج کردن و دانشگاه قبول شدن و... هر کی رفت پی زندگی خودش
دختر بزرگه موند و
بابا ی شیمیایی
میگه : آخراش خیلی سخت شده بود
تا اینکه چند سال پیش
بابا شیمیایی دلش دیگه خیلی خیلی تنگ رفیقاش شد
من و گذاشت و رفت.....


دلم براش خیلی تنگ شده...
اولش فکر می کردم: خوب شد. راحت شد. منم راحت شدم
اما حالا مدام دلتنگ می شم. میرم کپسول اکسیژنش رو می گیرم و بو می کنم
هنوز بوی نفس تنگ بابا رو میده
میگه و اشک می ریزه....


وسط کلاس زنگ می زنن حال مامانش بده بردنش بیمارستان
گریه میکنه و اجازه می خوادبره
به بچه ها میگم: دست ها تون رو بگیرین بالا و برای مامان طیبه امن یجیب بخونید
امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء


فردا که میاد میگم مامان بهتر؟
میگه یه لحظه احساس کردم ....
به بابا گفتم:می خوای ببریش پیش خودت؟؟؟؟؟؟
به منم فکر کن.....من تنهایی چه کنم


بابای شیمیایی خود خواه نیست. واسه همین مامان بهتره

خیلی زیبا بود.

تشکر
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول تشکر از دوست خوبم بخاطر تاپیکش بعدشم
تشکر ویژه از آبجی گلم بخاطر پستای خوبش
منم یکی از عزیزامو توی این عملیات از دست دادم البته من ایشونا ندیدم داییم عضو لشکر امام حسین اصفهان بودن که در عملیات رمضان منطقه زید عزیز شهید شدن من داییمو نمیشناختم هیچ وقتم بیشتر از قاب عکس خونه ویه مزار در گلزار شهدا که مامانم بیشتر وقتشو با این دوتا درد و دل میکرد و گریه میکرد ندیده بودم،اما یه شب داییموتوی همین سایت به لطف یکی از بچه ها که نام کاربریش زید عزیز بود پیدا کردم امیدوارم به لطف شما بیشتر هم بشناسمشون

ممنون دوست عزیز.
شما هم می تونید در جمع آوری خاطرات شهدای عملیات رمضان کمک مون کنید. از خانواده خاطرات ایشون رو اگر دارید بپرسید، بگذارید عالی میشه....( میشه لطفا نام ایشون رو بگید ... که دوستان هم اگر اطلاعی دارند بنویسند؟ )
ان شاالله تا یکی دو شب دیگه منم خاطرات یکی از شهدای استان فارس رو می گذارم.
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازکی بپرسم توکی بودی از مامان که هروقت پرسیدم سیلاب اشکش دلمو لرزونده و فشار خونش بالا رفته همه گفتن نپرس توکه میدونی مامان چقد دوسش داشته
یا از دایی که حتی نمیتونه اسمتو بیاره چون یاد لحظه ای که تو را بین شهدا دیده میفته وحالش بد میشه

ماه رمضون هر سال خاطراتت واسه مامان تازه ی تازه میشه،امشب که شب شهادتت حال و هوای خونه دوباره بارونیه


امشب شب شهادت داییمه شب 21 ماه رمضون بین دعاهاتون واسش دعا کنید ایشون یه بسیجی ساده بودن 3ماه بیشتر از ازدواجش نمیگذشت که شهید شده،اسمشون حبیب الله آقابابا
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازکی بپرسم توکی بودی از مامان که هروقت پرسیدم سیلاب اشکش دلمو لرزونده و فشار خونش بالا رفته همه گفتن نپرس توکه میدونی مامان چقد دوسش داشته
یا از دایی که حتی نمیتونه اسمتو بیاره چون یاد لحظه ای که تو را بین شهدا دیده میفته وحالش بد میشه

ماه رمضون هر سال خاطراتت واسه مامان تازه ی تازه میشه،امشب که شب شهادتت حال و هوای خونه دوباره بارونیه


امشب شب شهادت داییمه شب 21 ماه رمضون بین دعاهاتون واسش دعا کنید ایشون یه بسیجی ساده بودن 3ماه بیشتر از ازدواجش نمیگذشت که شهید شده،اسمشون حبیب الله آقابابا

ان شاالله شهدا شفیع ما بشوند.
شهید حمید عارف از شهدای استان فارس بودند ایشون هم تاریخ شهادت شون 21 رمضان هست.
همچنین شبی عملیات رمضان شروع می شود و 14 روز طول می کشد.

التماس دعای خیر
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازکی بپرسم توکی بودی از مامان که هروقت پرسیدم سیلاب اشکش دلمو لرزونده و فشار خونش بالا رفته همه گفتن نپرس توکه میدونی مامان چقد دوسش داشته
یا از دایی که حتی نمیتونه اسمتو بیاره چون یاد لحظه ای که تو را بین شهدا دیده میفته وحالش بد میشه

ماه رمضون هر سال خاطراتت واسه مامان تازه ی تازه میشه،امشب که شب شهادتت حال و هوای خونه دوباره بارونیه


امشب شب شهادت داییمه شب 21 ماه رمضون بین دعاهاتون واسش دعا کنید ایشون یه بسیجی ساده بودن 3ماه بیشتر از ازدواجش نمیگذشت که شهید شده،اسمشون حبیب الله آقابابا

:cry::cry::cry:
خدا رحمتشون کنه
امشب دل منم بارونی کردی با حرفات عزیز
مطمئنا جای دایی شما خیلی خوبه پس ما باید از ایشون بخوایم تا برای ما دعا کنه
 

Similar threads

بالا