دل نامه یا نامه دل

[MAHDI.VALVE]

خوب نشد

 

[naghmeirani]

کل دنیا را هم که داشته باشی

باز هم دلت میخواهد ،

بعضی وقتها

فقط بعضی وقتها

برای یک لحظه هم که شده

همه ی دنیای یک نفر باشی ...

 

[fbarani67]

کل دنیا را هم که داشته باشی

باز هم دلت میخواهد ،

بعضی وقتها

فقط بعضی وقتها

برای یک لحظه هم که شده

همه ی دنیای یک نفر باشی ...

خیلی زیباس

 

[MAHDI.VALVE]

کل دنیا را هم که داشته باشی

باز هم دلت میخواهد ،

بعضی وقتها

فقط بعضی وقتها

برای یک لحظه هم که شده

همه ی دنیای یک نفر باشی ...

خیلی قشنگ بود نغمه جان

 

[MAHDI.VALVE]

 

[naghmeirani]

پنجره ای برای دیدن تو ،

مدادی برای نوشتن تو ،

میزی برای اندیشیدن به تو ،

قایقی برای رسیدن به تو ...

چقدر به تو وصل می کنند مرا این درختان قطع شده !

 

[MAHDI.VALVE]

کودکان دیوانه ام خوانند و پیران
ساحرم
من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم

خانه متروکم از اشباح سرگردان پر
است
آسمانی در میان ابرهای عابرم

چون صدف در سینه مروارید پنهان کرده ام

در دل خود مومنم ، در چشم مردم کافرم

 

[MAHDI.VALVE]

این شعر تقدیم به فاطمه و نغمع عزیز که تو این صفحه پست گذاشتند

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق میـخواهم ولی همراه اشـك و آه
نه
رشــته ی مستحكمی بازی باد و كاه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]حس تنهایـــی تلخی می كشــد روح
مرا
عشـــق میخـواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]طــاقت تاریكی و سرما ندارم، زین
سبب
آفتـابی گرم می خـواهم فروغ ماه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشـــق پاكی رنگ نور و نرم از جنس
حریر
عشـــق سوزانی ولی یك شعله گمراه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الفتــــی دیرینه میخواهم رها از
مرزها
یار و همراهـی ولی در بُعد سال و ماه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]جـــاده ناپیدا و من در جستجوی
همسفر
همسفــر تــا انتها تا نیمــــه های راه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]میتـــوان از هرچه در دنیا به آسانی
گذشت
از وفا و عشـق حتی لحظـه ای كوتاه نه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نیسـت چیزی در تنم جز موج موج آرزو
عشق
میخــواهم دوباره حسرتی جانكاه نه[/FONT]​

 

[fbarani67]

این شعر تقدیم به فاطمه و نغمع عزیز که تو این صفحه پست گذاشتند

عشق میـخواهم ولی همراه اشـك و آه
نه
رشــته ی مستحكمی بازی باد و كاه نه
حس تنهایـــی تلخی می كشــد روح
مرا
عشـــق میخـواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه
طــاقت تاریكی و سرما ندارم، زین
سبب
آفتـابی گرم می خـواهم فروغ ماه نه
عشـــق پاكی رنگ نور و نرم از جنس
حریر
عشـــق سوزانی ولی یك شعله گمراه نه
الفتــــی دیرینه میخواهم رها از
مرزها
یار و همراهـی ولی در بُعد سال و ماه نه
جـــاده ناپیدا و من در جستجوی
همسفر
همسفــر تــا انتها تا نیمــــه های راه نه
میتـــوان از هرچه در دنیا به آسانی
گذشت
از وفا و عشـق حتی لحظـه ای كوتاه نه
نیسـت چیزی در تنم جز موج موج آرزو
عشق
میخــواهم دوباره حسرتی جانكاه نه​

مرسی مهدی جان........
زیبا بود

 

[MAHDI.VALVE]

اینم به یاد دوستای گلم که یه زمانی تو این تاپیک پست میزاشتند اما الان خبری ازشون ندارم

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دورم از کوی تو اما دلم آنجاست
هنوز
دل حسرت زده ام محو تماشاست هنوز[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif][/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یاد روی تو چو مهری که فروزش دارد
مایه
روشنی چشم و دل ماست هنوز[/FONT]


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گرچه دانم که وصال تو خیالیست محال
باز
سر تا قدمم غرق تمناست هنوز[/FONT]


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هوس و شور و نشاط از دل من رفته
ولی
عشق و امید و تمنای تو برجاست هنوز[/FONT]


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دوری از دیده ولی از دل دریا نروی
که
دل و دیده به یاد تو گوهر زاست هنوز [/FONT]​

 

[fbarani67]

هر خرابی رو میشه درست کرد جز ذات خراب ...

 

[MAHDI.VALVE]

برای هرکی که کسیو دوست داره

امشب به یاد
تک تک ِ شب ها دلم گرفت
در اضطراب کهنه ی غم ها ، دلم گرفت

انگار بغض
تازه ای از نو شکسته شد
در التهاب ِ خیس ِ ورق ها ، دلم گرفت !

از
خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ...
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ...

در
انتظار تا که بگیرم خبر ز تو ...
در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت
!

متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت
!!

یک رد ِ پا که سهم ِ من از بی نشانی است!
از رد ِ خون که مانده به هر جا ، دلم گرفت

اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
اقرار میکنم درآمدم از پا ... دلم گرفت ...

می خواستم ببوسمت از این دیار دور
می خواستم ببوسمت
اما دلم گرفت

نه اینکه فکر کنی دل ، از تو کنده ام !
یا اینکه از محال
ِ تمنا دلم گرفت !

از لحظه ای که هق هق ِ هر روزه ی مرا
بگذاشتی به روی
دو لب ها ، دلم گرفت

از لحظه ای که هر دو نگاهم اسیر شد
در امتداد هیچ ِ
قدم ها دلم گرفت

از لحظه ای که خیس شدم در خیال تو
آن دم که تنگ شدند
نفس ها دلم گرفت

ازین که باز تو نیستی کنار من
ازین که باز خسته و تنها
... دلم گرفت

می خواهمت که بار ِ دگر گرم تر ز پیش
می خواهمت ببوسمت اما
دلم گرفت !

تکرار می کنم این سطرهای کهنه را ...
تکرار می کنم که خدایا
!! دلم گرفت !

 

[ashar]

یک نفر آنجانشسته زیر سایه سار آسمان دستهایش خالی خالی چشمهایش جوشان جوشان هیچکس همدم گریه هایش نیست هیچکس کنار بی کسی هایش نیست جز شعاع نوری که از آغاز زندگیش بااوبوده خدای همه

 

[MAHDI.VALVE]

فاطمه جان ممنون از اینکه عکس استاد فقیدو تو تاپیک گذاشتی

 

[MAHDI.VALVE]

یک نفر آنجانشسته زیر سایه سار آسمان دستهایش خالی خالی چشمهایش جوشان جوشان هیچکس همدم گریه هایش نیست هیچکس کنار بی کسی هایش نیست جز شعاع نوری که از آغاز زندگیش بااوبوده خدای همه

دوست عزیزم خوش اومدی
ممنون بابت متن زیبات

 

[MAHDI.VALVE]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هرجا که رد پای شما هست می روم
فکری
بکن به حال من از دست می روم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قلبم شکسته است و هی سرد می شوم
بگذار
بشکند عوضش مرد می شوم[/FONT]​

 

[naghmeirani]

این شعر تقدیم به فاطمه و نغمع عزیز که تو این صفحه پست گذاشتند

عشق میـخواهم ولی همراه اشـك و آه
نه
رشــته ی مستحكمی بازی باد و كاه نه
حس تنهایـــی تلخی می كشــد روح
مرا
عشـــق میخـواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه
طــاقت تاریكی و سرما ندارم، زین
سبب
آفتـابی گرم می خـواهم فروغ ماه نه
عشـــق پاكی رنگ نور و نرم از جنس
حریر
عشـــق سوزانی ولی یك شعله گمراه نه
الفتــــی دیرینه میخواهم رها از
مرزها
یار و همراهـی ولی در بُعد سال و ماه نه
جـــاده ناپیدا و من در جستجوی
همسفر
همسفــر تــا انتها تا نیمــــه های راه نه
میتـــوان از هرچه در دنیا به آسانی
گذشت
از وفا و عشـق حتی لحظـه ای كوتاه نه
نیسـت چیزی در تنم جز موج موج آرزو
عشق
میخــواهم دوباره حسرتی جانكاه نه​

اینم تقدیم به احساسِ قشنگت مهدی جان.

آتشی روشن کرده ام
و عهد بسته ام
تا خاموش شدنش
برایت دعا بخوانم
تمام کارهایت رو به راه است
چرا که من
هیزمی دیگر در آتش اندا خته ام....!!!!!
​

 

[fbarani67]

​

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطر یك كلمه مرا ترك كردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریب خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
​

 

[ghazaliii]

[FONT=&quot]زندگی ام به سان پروانه ایست که دور شمعی خاموش پرهایش میسوزد، و من چه بیهوده به فکر نشسته ام حسرت پرواز را[/FONT]
​

 

[ghazaliii]

نخواستم با غم بسازی ، نخواستم هیچی نگی / نخواستم درد دلتو دیگه با هیچکی نگی / آخه عشق اجبار نیست تو زندون من نمون / حالا که فکر رفتنی، دیگه از موندن نخون
​

 

[mani24]

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

از من اگر کوهم، اگر خورشید، اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چی می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند

وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

 

[mani24]

[FONT=times new roman,times,serif]از این بهتر نمیشه بود چه با هم خوب و یكرنگیم
اگر هر لحظه می خوامت بذارش پای دلتنگیم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تویی چشم و چراغ من ، تویی آروم جون من
رفیق خنده و گریه ، شریك آب و نون من
خدا حفظت كنه عشقم خدا حفظت كنه جونم
جدا از هم نمیشه بود ، نه میتونی نه میتونم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]خدا حفظت كنه عشقم ...
برای باقی عمرم دعا كن تا خدا ما رو نگه داره برای هم
یه عالم آرزو داری یكی از آرزوهاتم
برام خیلی با ارزشه خیلی اگه گاهی توی رؤیاتم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تحمل می كنم درد رو به شرطی كه تو هم باشی !
دلم می خواد كه روز و شب فقط پیش خودم باشی !!
بگو آینده مال ماست به حرفت شك نمیارم
بگو بین خودم با تو دیگه فرقی نمی ذارم[/FONT]

 

[mani24]

***

سراب رد پای تو، کجای جاده پیدا شد؟
کجا دستاتو گم کردم، که پایان من اینجا شد؟
کجای قصه خوابیدی، که من تو گریه بیدارم
که هر شب هُرم دستاتو، به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من، تو با این جاده هم دستی
تظاهر کن ازم دوری، تظاهر می کنم هستی
تو آهنگ سکوت تو، به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست، فقط تصویر می بینم
یه حسی از تو در من هست، که می دونم تورو دارم
واسه برگشتنت هرشب، درارو باز می زارم
سراب رد پای تو، کجای جاده پیدا شد؟
کجا دستاتو گم کردم، که پایان من اینجا شد؟
کجای قصه خوابیدی، که من تو گریه بیدارم؟
که هر شب هُرم دستاتو، به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من، تو با این جاده هم دستی
تظاهر کن ازم دوری، تظاهر می کنم هستی...

 

[ghazaliii]

.
​

بازم جمعه و بازم دل تنگ …​

خدایا کاش جمعه رو از زندگی من برداری …​

این صبح های خالی و این ظهر های ساکت و غروبهای دلتنگش رو …​

چه فرقی داره واسه من اگه یه روز از روزای بی حاصلم کم بشه …​

زمزمه های امروزم رو اینجا به یادگار می ذارم شاید هفته بعد من شش روز باشه . . .
​

 

[ghazaliii]

رفت؟..؟؟؟
به سلامت....
من خدا نیستم بگویم:صد بار اگر توبه شکستی بازآی.
آنکه رفت به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد.
رفتنش مردانه نبود.
لااقل مرد باشد باز نگردد
خط زدن بر من پایان من نیست.
آغاز بی لیاقتی اوست!!!!!!!!!
​

 

[mani24]

گـــُلم از مَن دُوری !

امّابِه تـُو اندیشیــدَنرا ، عـ ـادَتی ساختـِه ام بَهــرِتَنـــهاییِ خویـــ

 

[ghazaliii]

​

 

[mani24]

پیاده رو های این خیابان خراب شده

مست اند

خیال برشان داشته

که تو دست در گردن من داری

نمی دانند

من با هر بارانی

اندوه فراموش شده ام را

با خود به خیابان می برم

و تویی در کار نیست​

__________________

 

[mani24]

آرزوی دیدار
من در آستان چشمان تو
دلم را و تمام دلم را باختم
بی آنکه تو بدانی و چه حقیرانه و مبهوت
به چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگم را
بفهمی اما افسوس ....
حالا که گاه گاهی فرسنگها از من دور می شوی
چه ملتمسانه
دیدارت را آرزو می کنم...

 

[ghazaliii]

چقــدر باید بگذرد
​

تا مـن در مـرور خـاطراتم​

وقتی از کنار تــو رد میشوم،​

تنـــم نلــرزد…​

بغضــم نگیــرد
​