درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

همه جا هستي من از همه جا بي خبرم

زير باران،

روي يک شاخه گل سرخ،

در کنار غم و اندوه دلي،

يا ميان خوشي و بي دردي

همه جا هستي و من از همه جا بي خبرم

در کنار غزلي از حافظ ،

در ميان گريه،

در پس نوميدي

همه جا هستي من از همه جا بي خبرم

در کنار همه ي باورها،

يا ميان هرچه ناباوري و ترديد است،

پس يک خاطره تلخ

بعد اندوه جدايي،

بعد دلبستن و بگسستن و دلگير شدن

همه جا هستي و من از همه جا بي خبرم

تو خودت اصل حضوري،درک من محدود است

همه جا هستي و من از همه جا بي خبرم

ياري ام کن بتوانم روي نوميدي ياًس،

روي اين بي خبري

خط بطلان بکشم

و

مدد هاي تو را،از دل و جان احساس کنم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آقا بیا که عمری است در انتظار هستیم
مـا بین هم غریـبیـم، امّیـد بر تـو بستـیم





 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]این جمعه خواهد آمد[/h]
آئینـه ها مـشتـاق دیـدارند، بـرگرد
چشم انتظارت مانده، بیدارند برگرد
وصلت شفا و مرهم دلهای زخمی
این قـوم در هجـر تـو بیمارند، برگرد
این باغ ها در انتظـار بـاغبان است
گل ها همـه مـحتاج تیمارند، برگرد
ایـن سروهـا لبیـک گـویان نـدایـت،
در آزمـونـت فـوق ایثـارنـد، بـرگرد
از عشق تا عشق حجاب انتظارت
این عاشقان در پشت دیوارند، برگرد
گل می کند هر شاخه دل با حضورت
دلها به عشقت جمله سرشارند، برگرد
هر چشم بینی در رهت چشم انتظار است
چـشم انتظاران تـو بسیارند، برگرد


اللهم عجل لولیک الفرج...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید این جمعه بیاید....
جمعه ها رفتند
دلم خسته است از شمردن روزهایی که میروند و هنوز نیامده ای
آنقدر دیر نکن که دلم از خستگی خوابش ببرد .
این جمعه را هم چشم به راه آمدنت می نشینم
میدانم نه آنقدر هوشیارم که آمدنت را بدانم
و نه آنقدر پاک که موقع آمدنت خبرم کنند
باز مثل همیشه بزرگواری کن و برای آنکه در غفلت نمانم ‘ وقتی به این حوالی می آیی صدایم بزن .
می ترسم .
می ترسم تو آمده باشی و من در میان این رنگ های تند به خواب رفته باشم .

صدایم بزن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الرب المهدی اینجــــــا...

اینجا همه مهربانند ، مثل فرشته های آسمان...

اینجا همه غرق در دعـــــایند و دور از هوا و هوس...

اینجا لبها ذکر می گویند و چشم ها او را می جویند...

اینجا دعــــاها اثر دارند و همه از همه چیز خبر دارند...

اینجا دعـــــاها به آسمان می روند و زودتر به استجابت می رسند...

اینجا هر کسی در جوشش و حرکت است و سرشار از برکت...

اینجا پناهگاه بدان است و جایگاه خوبان...

اینجا جمعه ها باز است و دلها پر از سوز و گداز...

اینجا شبـهای چهارشنبه غوغاست و فضایش سرشار از نــیــایــش و دعـــــا...

اینجا تکه ای از آسمان است...

اینجا تماشاگه راز است و بوستان نماز...

اینجا همگان از همگان بریده اند و به خــــــدا رسیده اند...

اینجا دلـــها آرام می گیرند و پلیدی ها و زشتی ها می میرند...

اینجا همه با هم همزبان و همدل و مهربانند...

اینجا همه هنگام رفتن اشک می ریزند و دلــــهایشان را جا می گذارند...

اینجا نذر ها را جواب می دهند و کسی را ناامید باز نمی گردانند...

اینجا تجلی گاه نور معبد است ، سرای مهدی موعود (عج)...

اینجا جمکران است...

جمکران یادش بخـیـــر...
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
این متن ها برای من آقا نمی شود

با این پیام ها دل من وا نمی شود

بگذار راست بگویم پس از عمری ادعا

قفل فرج به کذب و ریا و ا نمی شود
 

پریناز68

عضو جدید
چشمهایم از دلم رنجیده اند
هرچه را دل خواست آنها دیده اند
در عوض یک کار مشکل خواستند
دیدن موعود از دل خواستند
مهدیا... دل را خودت یاری بده
چشمهایم را تو دلداری بده
 

پریناز68

عضو جدید
بیا ای بهترین درمان قلبم
مداوا کن غم پنهان قلبم
قسم بر خالق دلهای عاشق
تو هستی آخرین سلطان قلبم


اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میشود ایا که ما را سوی خود راهی دهی
خوشه ای از خرمن لبخنده ات گاهی دهی
یا جواب این سلام نا تمام عاشقان
از زبان خسته ات با نغمه اهی دهی
میشود ایا که روزی پا نهی در خانه ام
پر کنی از نور زیبای رخت کاشانه ام
میشود زنده بمانم تا به موعود ظهور
تا ببینم در نگاه خسته ات قدری سرور.....
" العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان"
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز





آجرک الله یا اباصالح المهدی




یا بقیه الله عج



خبر آمد خبر آمد خبری در راه است سر خوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید

دست افشان پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان میروم

میروم بار دگر مستم کند بی سرو بی پا و بی دستم کند

میروم کاز خویش تن بیرون شوم برده یه لیلا رخی مجنون شوم

هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را

با همه لحن خوش آواييم دربدر کوچه تنهاييم

اي دو سه تا کوچه زما دور تر

به خوبا سر میزنی بگرد تو اینا هم خوب هست

آقا جان هممون که بد نیستیم به من نگاه نکن آقا





اي دو سه تا کوچه زما دور تر نغمه تو از همه پر شور تر

کاش که اين فاصله را کم کني محنت اين قافله را کم کني

کاش که همسايه ما مي شدي مايه آسايه ما مي شدي

هرکه به ديدار تو نايل شود يک شب حلال مسايل شود

دوش مرا حال خوشي دست داد سينه ما را عطشي دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سياوش گرفت

نام تو آرامه جان من است نامه تو خط امان من است

اي نگهت خواستگه آفتاب برمن ظلمت زده يک شب بتاب

پرده بر انداز زچشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم

اي نفست يارو مدد کار ما کي و کجا وعده ديدار ما؟







دل مستمندم اي جان به لبت نياز دارد به هواي ديدن تو هوس حجاز دارد

به مکه آمدم اي عشق تا تو را بينم تويي که نقطه عطفي به اوج آيينم

کدام گوشه مشعر کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشينم

روا مباد که بر بنده ات نظر نکني روا مباد که ارباب جز تو بگزينم

ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش

آقا پیر شدیم دیگه نمی خواین بیاین به خوبا سر میزنی اصلا هممون بد آقا جان هممون

بد به حق خوبات ....به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم می خواستی مارو خاطرخواه

نکنی قربونت برم ندیده خاطر خواه کردی رفتی پشت پرده یه نظر یه نظر خوبیم بدیم پات

نوشته شدیم آقا بدبختیم بیچاره ایم درمونده ایم عشق تویی فقط...

ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد

ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را

خبر آمد خبری در راه است سر خوش آن دل که از آن آگاه است




شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید







 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

کـــــــجا هســـــــتی ؟


با نوایی عاجزانه می گویم کجا هستی؟

هر لحظه عمر تو را می جویم، کجا هستی؟
روز و شب نام زیبای توست ، بر دل و جانم

دیگر طاقتی نمانده بر دلم، کجا هستی؟
چشم به آسمان دوختم تا رحمتی شود

ساعتها در دوریت گریستم، کجا هستی؟
جمعه ها گذشت، بیا صبر تا به کی کنم؟

به اُمید وصال تو زنده ام، کجا هستی؟
تا سپیده دم به عطر گل ، ترانه سَر دادم

رنجهایی در هجر تو کشیدم، کجا هستی؟
با نسیم همسفرم تا دیار عاشقان

هر جا که روم عطر تو می بویم، کجا هستی؟

دل به انتظار دیدنت در سینه می تپد

بگو تو اِی بهار آشیانم، کجا هستی؟

شعر : فرزانه حبوطی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشقم،تو را به دنیا نمی دهم
دنیا کم است بلکه به محبتی نمی دهم
خدا دهها هزار یوسف اگر بخشدم
دهم تاری ز موی یوسف زهرا نمی دهم
رخت آقا جان گر لحظه ای میسر شود دیدن
آن لحظه را به عمر دو دنیا نمی دهم

منتظرت می مانیم...
 

bsh

عضو جدید
کویر از فکر جنگل بی نصیب است/
جهان در دست قومی نانجیب است/
نه تنها شیعه مظلوم است آقا/
بیا که بی تو قرآن هم غریب است/
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آئینـه ها مـشتـاق دیـدارند، بـرگرد
چشم انتظارت مانده، بیدارند برگرد
وصلت شفا و مرهم دلهای زخمی
این قـوم در هجـر تـو بیمارند، برگرد
این باغ ها در انتظـار بـاغبان است
گل ها همـه مـحتاج تیمارند، برگرد
ایـن سروهـا لبیـک گـویان نـدایـت،
در آزمـونـت فـوق ایثـارنـد، بـرگرد
از عشق تا عشق حجاب انتظارت
این عاشقان در پشت دیوارند، برگرد
گل می کند هر شاخه دل با حضورت
دلها به عشقت جمله سرشارند، برگرد
هر چشم بینی در رهت چشم انتظار است
چـشم انتظاران تـو بسیارند، برگرد

اللهم عجل لولیک الفرج...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزها بگذشت و تقويم زمان تكميل شد
سالمان با صوت حول حالنا تحويل شد

بازهم بر ما به خاك افتادگان درگهت
صبح غمگيني-بدون حضرتت-تحميل شد

بي تو حال خسته اي دارد بهاران بعد از اين
بي تو حتي در هبوط دردها تعجيل شد

اي بهار محض! بي روي تو در دنياي ما
هر چه روييد از زمين تنديسي از قابيل شد

من زبانم لال اما خود ببين در غيبتت
دوستي هامان به نام دشمني تبديل شد
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازهم – صحبت فرداست قرارِ ما ها / بازهم – خیر ندیدیم از این فردا ها
چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند / جگر “مادر ها ” موی سر “بابا ها “
یا مهدی ادرکنی


 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=4]وقتی میگیم خدا کند که بیایی[/h][h=4]شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .[/h]




 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=4]روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند[/h][h=4]خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند[/h][h=4]پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزها بگذشت و تقويم زمان تكميل شد
سالمان با صوت حول حالنا تحويل شد

بازهم بر ما به خاك افتادگان درگهت
صبح غمگيني-بدون حضرتت-تحميل شد

بي تو حال خسته اي دارد بهاران بعد از اين
بي تو حتي در هبوط دردها تعجيل شد

اي بهار محض! بي روي تو در دنياي ما
هر چه روييد از زمين تنديسي از قابيل شد

من زبانم لال اما خود ببين در غيبتت
دوستي هامان به نام دشمني تبديل شد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا آن زمان
بردگان طلا بساط خود را برچيده اند
آنگاه زن ومرد راتنگ غروب,غمي بر دل نخواهد بود
ودرازناي روز براي شادمانيها كم خواهد بود.
وخواهد آمد آن روز كه به روزگاران تلخ گذشته,بينديشيد
بدان دورانها ,پيش از انكه نيروهاي پيكارگر,بساط
تب طلا رافرو نشانده باشند,
وما كه يك زمان به رويا ها پيوسته بوديم,
دوباره در ذهن شما قد علم خواهيم كرد.
افتاب بالا ميگيرد,روز چهره مينمايد
زمان موعود فرا مي رسد
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......

اي بهار محض! بي روي تو در دنياي ما
هر چه روييد از زمين تنديسي از قابيل شد

من زبانم لال اما خود ببين در غيبتت
دوستي هامان به نام دشمني تبديل شد

بازهم زمانه تکرار سرنوشت فرزندان آدم است و چه هابیلها که به دست قابیل ها جام مرگ نمی نوشند
و کاش همه اش در مرگ فرزند آدم خلاصه میشد ذره ذره جان میگیرند وهمه بیخبرند
العجل العجل العجل یا مولانا یا صاحب الزمان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم سرگشته حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
تنی نا ساز شوق وصل کویت.
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت
وجودم را زغم ویرانه کرده
من آن آواره بشکسته حالم
زهجرانت بتا رو بر زوالم
منم آن مرغ سرگردان و تنها
پریشان گشته شد یکباره حالم
زهر سر بر سر سجاده کردم
دعایی بهر آن دلداده کردم
زحسرت ساغر چشمانم ای دوست
لبالب یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟
زهجر یار تا کی داغ داری؟
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=4]به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود[/h][h=4]دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود[/h][h=4]همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند[/h][h=4]که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم امروز گواه است كسي مي آيد
حتم دارم خبري هست، گمانم بايد

فال حافظ هم هربار كه ميگيرم باز
"مژده اي دل كه مسيحا نفسي..." مي آيد

ماه در دست به دنبال كه اينگونه زمين
مست ميگردد و يك لحظه نمي آسايد؟

بايد از جاده بپرسم كه چرا ميرقصد
مست موسيقي گامي شده باشد شايد

گِله كم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست
اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانيم ای باد شرطه برخيز
باشد که بازبينيم ديدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيکی به جای ياران فرصت شمار يارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درويش بی‌نوا را
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نيک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغيير کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخباثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عيش کوش و مستی
کاين کيميای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آيينه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشيد اين خرقه می آلود
ای شيخ پاکدامن معذور دار ما را

حافظ رحمه الله علیه !
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسیر مانده ایم در ، بهانه های پاپتی
و میله های آهنین و عشق های ساعتی
حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است
صدای تیک و تاک غم ، شماره های صنعتی
امان از اشتباه های ناتماممان ، همان
تفاخر همیشگی به هیچ های قیمتی
میان قرن حادثه ، کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط ، همان هبوط لعنتی
کسی نیامد از تبار انتظارمان ببین
که مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی
 

Similar threads

بالا