مشاعرۀ سنّتی

samira93

عضو جدید

شب که می شود...
خیالت رامحکم در آغوش میگیرم
و چشم می بندم...؛
خواب هایم بوی تو را می گیرد...!!!

دیرى ست مى گویى که از من دل بكن، آه
دل کندن امّا کار چندان ساده اى نيست
دل مى کنم باشد، ولى بر بيد مجنون
زیباتر از این یادى از دل داده اى نيست
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیرى ست مى گویى آه از من دل بكن، آه
دل آندن امّا آار چندان ساده اى نيست
دل مى آنم، باشد، ولى بر بيد مجنون
زیباتر از این یادى از دل داده اى نيست

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
تمام مدت بودنت
[/FONT][/FONT][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
ترس رفتنت را داشتم...
و تمام مدت نبودنت
ترس برنگشتنت را...!!
[/FONT][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]

[/FONT][/FONT][/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شب که می شود...
خیالت رامحکم در آغوش میگیرم
و چشم می بندم...؛
خواب هایم بوی تو را می گیرد...!!!

دلبستنی است قلب مهربانت

لمس کردنی است دستان گرمت

دیدنی است خنده های دلنشینت

گوش کردنی است سخنان ارام بخشت

و من سالهاست هر وقت تو را دیدم در دریاچه ی مهربانی هایت غرق شدم

دستم را بگیر ..

نفس های آخرم هست

باورم کن...

که بی تو هیچم..

ای مهربون
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام مدت بودنت
ترس رفتنت را داشتم...

و تمام مدت نبودنت

ترس برنگشتنت را...!!

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

کز شوق توام دیده چه شب می*گذراند

وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر

باری نکشیدم که به هجران تو ماند . .
 

samira93

عضو جدید
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

کز شوق توام دیده چه شب می*گذراند

وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر

باری نکشیدم که به هجران تو ماند . .

در هفت آسمان چون نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چاره ای
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در هفت آسمان چون نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چاره ای
یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست
انسان که می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست
انسان که می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست


تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم
معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم


مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیوانه دلی خفته در این خلوت خاموش
او زاده ی غم بود زغم های جهان گشت فراموش
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـارم تویی در عــالم، یـار دگر ندارم
تا در تنم بُوَد جان، دل از تو بر ندارم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا