مشاعرۀ سنّتی

[Shahab]

سحرم دولت بیدار به بالین امد
گفت برخیز که ان خسرو شیرین امد

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

 

[Shahab]

تشكرام تموم شدن سونيا ببخشيد

 

[sonia_001]

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن اهوی مشکین امد

 

[sonia_001]

تشكرام تموم شدن سونيا ببخشيد

اشکالی نداره گریه نکن

 

[Shahab]

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن اهوی مشکین امد

دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود

 

[sonia_001]

دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

 

[Shahab]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حياتم دادند

 

[Dear.Doctor]

دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حياتم دادند

دارای جهان،نصرت دین،خسروکامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل

 

[Shahab]

دارای جهان،نصرت دین،خسروکامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل

لب و دندان سنايي همه توحيد تو گويند
مگر از اتش دوزخ بودش روي رهايي

 

[samira93]

لب و دندان سنايي همه توحيد تو گويند
مگر از اتش دوزخ بودش روي رهايي

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم انچه را جانان پسندد

 

[Dear.Doctor]

لب و دندان سنايي همه توحيد تو گويند
مگر از اتش دوزخ بودش روي رهايي

یارب این گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

[Shahab]

یارب این گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

شاهد ان نيست كه مويي و مياني دارد
بنده طلعت ان باش كه اني دارد

 

[samira93]

یارب این گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرامد شهر یاران را چه شد

 

[samira93]

شاهد ان نيست كه مويي و مياني دارد
بنده طلعت ان باش كه اني دارد

دل ازرده ی مارا به نسیمی بنواز
یعنی ان جان ز تن رفته به تن باز رسان

 

[Shahab]

دل ازرده ی مارا به نسیمی بنواز
یعنی ان جان ز تن رفته به تن باز رسان

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

ببخشيد دوستان تشكرهام تموم شده

 

[Dear.Doctor]

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

ببخشيد دوستان تشكرهام تموم شده

دوش می امد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود

انتظار تشکر از کسی را داشتن هم نوعی گدایی است

 

[Shahab]

دوش می امد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود

انتظار تشکر از کسی را داشتن هم نوعی گدایی است

دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد اشكارا


درسته ولي من دوس دارم تشكر كنم گفتم كه بدونيد

 

[Dear.Doctor]

دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد اشكارا


درسته ولي من دوس دارم تشكر كنم گفتم كه بدونيد

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

 

[Shahab]

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد

 

[eghlimaa]

ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد
شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد

دوستت دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم

 

[sh85]

دوستت دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم

من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان و من و تو چیست بگو

 

[Shahab]

من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان و من و تو چیست بگو

و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها
پای ان کاج بلند

 

[sh85]

و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها
پای ان کاج بلند

در روز ازل هر آنچه بایست بداد
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده‌است

 

[Shahab]

در روز ازل هر آنچه بایست بداد
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده‌است

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[sh85]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آن که این کار نداست در آن کار بماند

 

[Shahab]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آن که این کار نداست در آن کار بماند

دی میشد و گفتم و صمنا عهد به جای ار
گفتا غلطا خواجه در این عهد وفا نیست

 

[sh85]

دی میشد و گفتم و صمنا عهد به جای ار
گفتا غلطا خواجه در این عهد وفا نیست

وفا ز خلق مجوی گر سخن می شنوی

به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می باش

 

[eghlimaa]

وفا ز خلق مجوی گر سخن می شنوی

به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می باش

شب با صدای تو بیدار می شود
خورشید در مدار تو پرگار می شود

 

[sh85]

شب با صدای تو بیدار می شود
خورشید در مدار تو پرگار می شود

دلم از مهر در ماتم نشسته‌ست
عجب در مهر دل دلدار چونست

 

[eghlimaa]

دلم از مهر در ماتم نشسته‌ست
عجب در مهر دل دلدار چونست

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده