گفتمان معماری ...

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه علامت سوال گنده که همیشه تو ذهنم بوده اینه که معیارنمره دادن تودرسای عملی به خصوص طرح چیه توروخدا نگیدروندکلاس وازاین حرفاکه باورنمی کنم البته ببخشید شاید جای این سوال اینجا نباشه
 

M O T

عضو جدید
به نظر من معماری ایرانی سنتی همون طوری که از اسمش پیداست مختص فرهنگ ایرانیه.مثلا اب انبار یا حیاط مرکزی(که میگن تنها مختص ایران نیست)و مثلا استفاده از آب در باغ های ایرانی که الان خیلی هاشو میتونید مشاهده کنید در کاشان،اصفهان،کرمان،......خیلی پیش میاد که میگن طرحی که میزنین حتما از اصول معماری ایرانی استفاده کنین.در مورد معماری اسلامی هم که همون طوری که دوستان گفتن شامل 4 شیوه هست:1.شیوه مصری 2.شیوه شامی 3.شیوه مغربی 4.شیوه ایرانی که توضیحتش در کتاب های پیرنیا فراوونه(البته این نظر من بود):)
 

یارادان

عضو جدید
به نکات اصلی اشاره شد ولی اینم بگم که. استاد خیلی مهم است تو انگیزه بخشیدن به دانشجو. من خودم از دوره کاردانش شروع کردم. خونم تا ترم 1 احساس میکردم که معماری یعنی فقط نقشه کشیدن. البته تو ایران باز اینطوری هستا. تا وقتی که تو ترم 2 به یک استاد گل رسیدم که چشما مونو باز کرد مارا تو دریای معماری وارد کرد. من تازه فهمیدم بابا چی به چی هست ا و .....در اولین مرحله برای انگیزش استاد میتونه نکته مهمی را رقم بزنه. و امثال اینها. ممنون بابت تاپیک خوب.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب منم چنتا نکته رو میگم
دانشجو
استاد
منابع
محیط اموزشی
به هر کدوم از این مواردچه ایراداتی وارده؟
این مشکلات به هم زنجیر شدن
ایراداتی که به دانشجو وارده برمیگرده به اساتید و محیط اموزشی
ایراداتی که به اساتید وارده برمیگرده به دانشجو و منابع
ایراداتی هم که به منابع وارده برمیگرده به اساتید مولف کتاب
در مورد محیط اموزشی هم همینو بگم که شما بهتره دوتا دانشجو رو با هم مقایسه کنید
یکی داره تو اتاقی با سقف سه متری ولامپای هالوژن بدرنگ و پنجره هایی میله ای مثل زندان درس میخونه کف اتاق موزاییک قدیمی هست و هزر نقص دیگه
اونیکی داره تو یه اتلیه با سقف 4 متری و سقف کاذب با بازشو های سر تاسری, دیوار هایی که با کارهای دانشجویی پر شده کف و دیوار ها از مواد ناب پوشیده شدن
واقعا انتظار دارین این دو انشجو مثل هم باشن
مشکلات ما هم جانبه هستن و باید به طور همزمان رفع بشن
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیرو این که گفتم ضعف در مبانی نظری الان میخوام اینجور ادامه بدم:
با این موافق نیستم :عدم اگاهی اساتید" . مبانی نطری با مطالعه شکل میگیره. مشکل عمده اینه که همون طور که EHSAN_121_SHAMS
گفتن سرانه مطالعه کم هست.
تا وقتی که دانشجو ها دنبال جزوه گرفتن از اساتید هستن که کم باشه خلاصه باشه و کتاب نخونند مشکل طراحی های آشفته سرجاش می مونه.

مشکل عمده اساتید نیستن خود ما ها هستیم. وقتی استاد یه پروژه میده یه تحقیق یه تحلیل دانشجو چی کار میکنه؟ هیچی میره کانکت میشه یه سرچ میکنه. بر میداره میاره. کو تحلیل ت؟ اصلا چیزی فهمیدی؟
دانشجو ها با کتابخانه بیگانه اند. مرجع نمی رن. نشریات نمی رن.
5 سال پیش یادمه مسئول مرجع دانشگاه از بچه های معماری بدش میومد و به ما ها میگفت:"معماری افت جامعه ست"!!!! (دوستان هم کلاسیم خوب یادشونه:biggrin:) چرا بد بود؟ چون همش بچه ها تو مرجع بودن. عکی بگیرن. یادداشت بردارن کپی بگیرن.
اما سال قبل جایی بودم که به کسی پیشنهاد دادم برا کارت برو فلان نشریه فلان شماره . اصلا نمی دونست بخش نشریات شون کجاست!!!
بچه هایی که برا یه درس 3-4 تا کتاب به چه قطر می خوندن . الان تو این بلبشو معماری و آشفته بازاری که همه رو تب معماری برداشته یه جزوه میدن 20 صفحه دانشجو هم لبخند میزنه نمره خوب هم میگیره افتخار میکنه.
شما به من بگید کدوم تون می تونستید 4-23 واحد تو یه ترم بردارید؟ اصلا برا معماری این شدنی بود؟ الان راحت دانشجو برمیداره پاس هم میشه لبخند هم میزنه. سرچ نت هم بماند که همش تو وبلاگ های فارسی هست و مثلا یه بار تو یه کلاس ممی بینی 10 نفر یه مطلب با یه شکل و فنت آوردن!

ای اساتید جزوه ندهید. آفت معماری شده است
ببخشید میپرم وسط بحثتون
ولی دوست عزیز مشکل به اونصرت هم به جزوه دادن بر نمیگرده
من دانشجوی دانشگاه پیامنور هستم و تا الان یه صفحه جزوه نخوندم و تمام کتابایی هم که به ما میدن منبع ارشد هستش
ولی بخش عمده ای از دروس ما عملی هسن که بحثشو از جزوه و کتا جداست
بحث دیگه هم که مطرحه اینه که یه استاد نقش راهنمارو داره و روح جمعی کلاس رو ایشون هداییت میکنن
بارها پیش اومده که یه استاد میاد سر کلاس و میگه من با سیستم پیامنور اشنا نیستم و اگه کتابیه ,کتابو بیارید تا از رو همون تدریس کنیم:surprised:

مگه ممکنه یه استاد کتابو ندیده بیاد درسش بده؟؟؟؟
اونم کتابی که منبع ارشده؟؟؟؟
این استاد نمیتونه جزوه بده بیرون و مجبوره از رو کتاب درس بده ولی به نظرت این کافیه؟؟
وقتی از کتاب ها شناخت نداره فرقی نداره
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه مورد دیگه هم که به ذهنم میرسه بحث زمان و مدیرییت زمان هست
مخصوصاروی کلاسای طراحی
روی کلاسای طراحی چند درصد از وقت کلاسو مفید کار میکنید یا مفید بحث میکنید
معمولا وقت زیادی روی این کلاسا تلف میشه
یه استاد باید بدونه که تو یه ترم چد جلسه داره و هر جلسه ای چند ساعته و تو هر ساعت از هر جلسه میخواد در مورد چی بحث کنه و میخواد چیکار کنه
این مشکل هم مقداریش برمیگرده به دانشجو که اگه مثلا استاد بگه تا یه ساعت وقت دارین که فلان فرمو بسازین تا یه ساعت کمتر کسی میتونه بسازه و اگه هم بسازه یه چیز مسخره میسازهو اون یه ساعت از بین میره
در کل به نظر من زمانبندی توی کلاسای طرح خیلی مهمه و مستلزم تجربه ی تدریسی استاد و همراهی جمع کلاسی هستش
و اگه این موضوع حل بشه به مسائل زیادی میشه پرداخت
 

amadhe.1363

عضو
مهم ترین مشکل من اونه که از کجا شروع کنم .اما مشکل عمده در تمام بچه های معماری نبود تحقیق تفکر و اندیشه در باب موضوعات طراحی و نبود اطلاعات لازم در زمینه آن
 

amir 7334

عضو جدید
چرا که نه !
طراحی موفق خواهد بود که خواسته های کارفرما را در نظر گرفته و سپس با تجربه و دانش خود آن را در پروژه حل کند.
به نظرم ایده گرفتن یک معمار دلیل بر ضعف آن نیست ، این کپی کردن است موجب ضعف می شود .
 

Eagle Golden

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام .
ممنونم دوست من.
به نظرم اکثر ما ، دچار این مشکل باشیم ، ولی بر خلاف نظر jentleman_arch عزیز (در پست بالا)، علت اصلی این مشکل نرم افزار نیست ، بلکه ضعف در حوزه ی مبانی نظریه .
ما باید اونقدر شناختمون از عملکردهای معماری و مفاهیم و مبانیشون زیاد باشه که بتونیم تشخیص بدیم که مثلا این فرم خاص، یا این شیوه ی برخورد با موضوع ، جزء فلان دسته قرار میگیره .
برای مثال ، وقتیکه ما در طرح مجتمع های مسکونی یا بیمارستان ، بیش از حد از شکست و انحنا و عناصر الحاقی استفاده کنیم ، کمتر کسی قادره که در اولین نگاه ، تشخیص بده که این بنا ، دارای چه عملکرد و کاربری ای هستش؛ و این نشان از ضعف یک طرح است که مثلا مسکونی باشه، ولی در نگاه اول با تجاری اشتباه گرفته بشه .
در وهله ی بعد ، باز اضافه میکنم که ای بسا آشنایی با نرم افزارهای قدرتمند طراحی و ... ، کار رو خیلی انتزاعی و فرمیک کنه، و شخص طراح ، بدون هیچ فکر و ایده و مفهومی ، چند تا تداخل احجام و ... انجام بده و به یه فرم متنوع برسه(این چیزیه که من بارها و بارها شاهدش بودم).
البت منظورم از این صحبت ها ، به هیچ وجه کمرنگ کردن نرم افزار نیست، بلکه منطورم اینه که در مرحله ی طراحی(یعنی مشکل Eagle Golden عزیز)مسیولیت اصلی رو فکر و مغز معمار ، و بعد دست او به عهده میگیره .(ضعیف بودن دست هم ملاک خوبی نیست؛ به اسکیس های اولیه جناب لوکوربوزیه و ... رجوع فرمایید).


[/QUOTE]

بله حرفاتون کاملا متین و منطقیه اما برای رفع این مشکل باید از کجا شروع کنم؟
به طور مثال استاد در طرح 1 در عرض 2هفته از ما طراحی فرهنگسرا میخواد اگه من این 2هفته رو صرف مطالعه در زمینه فرهنگسرا کنم که بازم کمه دیگه کی به طراحی و کرکسیونم برسم؟
 

Eagle Golden

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز ممنون بابت زدن این تاپیک
یکی از مشکلات من خود استادها هستش چون بعضی از دانشگاه ها با
پارتی بازی استادهایی رو انتخاب میکنند که خود استادها هنوز دانشجو هستند و متاستفانه این جور استادها
الان که میبینم داخل دانشگاه ما زیاد شده:mad:
بعد اینکه رشته معماری در دانشگاه یکی از بیشترین دانشجوها رو داره چون بیشتر
طراحی وعلاقه هستش اما ممکن بعضی از همین دانشجوها از رشته های فنی وارد دانشگاه نشده باشند
ممکن رشته نظری یا تجربی باشند که اصلا علاقه ای به معماری ندارن و بیشتر برای مدرک معماری رو انتخاب کردند و دانشگاه میرند
یکی دیگر از مشکلات ما هزینه دانشگاه هستش بعد از این همه خرجی که میکنیم کار برای ما اصلا نیست آخرش مجبور میشیم بامدرک کارشناسی ارشد مسافر کشی کنیم
خلاصه ما مشکل زیاد داریم هرچقدر هم که بنویسیم یا بگیم فایده ای نداره :)
ولی بازم ممنون که این تاپیک رو زدید;)

دوست عزیز جمع نبندید لطفا
خود من از ریاضی اومدم و همیشه هم گفتم فقط بخاطر معماری ریاضی و تحمل کردم
 

Eagle Golden

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام تحلیل خوبی کردید...

فقط مهندس اون چیزی که راجبه دوست خوبم Eagle Golden بیان کردم راجبه قسمت اول حرفشون بود که گفته بودند



که شما گفتید ضعف در حوزه ی مبانی نظریه...این درست اما اینو بدونید همه معماران از دوره دانشجویی تا زمانی که می خواهند حرفه ای شوند فرم ها و کانسپ هایی را در ذهن دارند که بدلیل قوی نبودن دستشان و تسلط نداشتن به تری دی نتوانستند اون کانسپت را بر طبق تصوراتشان پیاده سازی کنند و چیزی که پیاده میشه یک کانسپت دست و پا شکسته میشه و طرحش مورد قبول واقع نمی گردد حال هر چقدر هم مبانی نظری آنها قوی باشه 50% راه را طی کردند و 50% آن پیاده سازی و نمایش آن است.

خوب تمام حرفام را در یک مثال توضیح می دهم من 2تا اسلحه را مدل کردم فرض کنید من یک معمار مبتدی هستم که مبانی نظری معمولی دارم و می خواهم یک اسلحه که تو ذهنم است پیاده سازی کنم و یه تصویر بکشم




اسلحه شماره 1 حاصل مبانی نطری ذهنیاتم است و با مدلینگ عالی تونستم اون را به نمایش بگذارم یعنی فرمی را که در ذهنم درگیر آن بودم با تری دی و یا اسکیس دستی پیاده سازی کردم و اگر کارفرما هم ببیند دقیقا تصورات ذهنی اون و خودم را به نمایش گذاشتم...و عملکرد و فرم در کنار هم یک نتیجه قابل قبولی پدید اورده

اما شکل 2- همان اسلحه است ولی به دلیل ناتوانی در به صحنه کشیدن تصویر و کشیدن پرسپکتیو یک فرم بسیار بی معنا شده است...پس ساختمان های معماری نیز به همین روال است ( مبانی نظری خوب+پیاده سازی خوب)

دلیل از اوردن این مثال این است که مبانی نظری 50% و توانایی در پیاده سازی کانسپت به شکل تری دی یا اسکیس دستی نیز 50% است و یه جورایی مکمل یکدیگرند

حال اگر دوست خوب ما Eagle Golden این 2 را در کنار هم انجام دهد به مرور نتیجه لازم را بدست می آورد...

بچه بیشتر از بیان این مثل ها پیدا کردن راه و روش درسته که البته اگر بحث طولانی میشه عذر خواهی می کنم...
بله حرفای شما و اون دوستمون آقا احسان کاملا درسته من هم باید مطالعه مو زیاد کنم هم دستم تو نرم افزار قوی بشه در حال حاضر فقط اسکچاپ و کد بلدم........
 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلااااااام

مشکل عمده من توی بیان اون چیزیه که توی ذهنم میگذره،یه جورایی ترسیم سه بعدیم ضعیفه
 

architect6529

عضو جدید
من خیلی مطالعه و تحقیق دوست دارم، و بعد از قبولی ارشد خیلی خوشحال بودم که میتونم از کتابخونه ی غنی دانشگاه خیلی استفاده کنم، حتی لیست اولویت کتابهایی که میخواستم بخونمو درآوردم، اما متاسفانه روند آموزش به گونه ای هست که اگه ذره ای وقت اضافه بیاری، به خاطر اون همه کار بیهوده ای که مجبور شدی انجام بدی فقط نیاز به استراحت داری. بله اساتید در انگیزه دادن و متاسفانه انگیزه گرفتن از دانشجوها خیلی موثرن. من در دو ترم مجموعا یک هفته هم نتونستم از کتابخونه استفاده کنم.. افسوس... بعضی از اساتید برای اینکه فکر میکنن دانشجو خودش دنبال درس نمیره فقط برای پر کردن دقیقه های دانشجو ازش کارهایی میخوان که اگه خوشبینانه بگیم به نسبت زمانی که میبرن مفید نیستن، و بدبینانش اصلا مفید نیستن..
 

299

عضو جدید
سلام .
واسه مشکل اولت که تقریبا مشکل همه دانشجو های معماریه باید دستت رو قوی کنی حتما واسه این کار لازم نیست کلاس بری با تهیه چند تا کتاب خوب و تمرین زیاد و مفید می تونی این مشکل رو حل کنی.
واسه مشکل دوم هم از ذهنت کمک بگیر و هم از واقعیت های موجود. یعنی تا می تونی برو و ببین حتی کوچکترین میوه فروشی یا زشت ترین آبنماها رو چون بازم تو اون ها یک ایده هست که به درد می خوره و ممکنه که خیلی ها نبینن.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا وکیلی من بی انگیزم....:( نه اینکه کارم ضعیف باشه ها....دستم خیلی قویه، ایده های خوبی میدم...اما....حال و حوصله کار کردن ندارم! :-|
شاید مال این که تو کلاستون رقابتی وجود نداره و اینکه تو کلاس از همه بهتر هستید و بدون زحمت میتونید از بقیه بهتر باشید و یا اینکه اساتیدتون توقع کمی ازتون دارن
در کل منظورم اینه که انگیزه حاصل چالش و فشاره به نوعی و شما تا توی شرایط تحرک امیزی قرار نگیرید انگیزه درتون به وجود نمیاد
 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا وکیلی من بی انگیزم....:( نه اینکه کارم ضعیف باشه ها....دستم خیلی قویه، ایده های خوبی میدم...اما....حال و حوصله کار کردن ندارم! :-|





سلام دوست عزیز

به نظر من یه هدفی رو واسه خودتون درنظر بگیرید،که با اطلاعات الانتون نتونید اجراش کنید.

همین باعث میشه که تلاش کنید بیشتر یاد بگیرید،بعد میشید گوله انگیزه
 

yoolia

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه من الان که ترم آخرم فهمیدم که همه مسائل اشتباه خودم بوده
رشته ما طوریه که باید باید باید مطالعه زیاد داشته باشیم و این به بد یا خوب بودن اساتیدمون مربوط نمیشه. تمرین دست زیاد که اینم به مدت زمانی برمیگرده که ما بهش در منزل اختصاص میدیم
قسمت سازه و آشنایی با سازه ها هم که برمیگرده به همون مطالعه و کارآموزی رفتن پیش مهندسای مختلف
خیلی از چیزا رو هم باید حتما خارج از دانشگاه دنبالشون بگردیم مثل نرم افزارا
من اگه الان برگردم به ترم 1 میدونم چکار کنم . ما باید همه علوم رو یاد بگیریم (البته علوم مرتبط)
مثلا تاسیسات و قسمتهایی از عمران رو که به سازه و طراحی ما کمک میکنه.
قبول ندارم که اساتید بزرگترین نقش رو دارن!!!! چون معماری سلیقه ایه و نباید ما به اساتیدمون تکیه کنیم. درضمن اگه به معمارای بزرگ دسترسی نداریم میتونیم کاراشونو مطالعه کنیم. نمیتونیم؟

من از صدیق و اساتید محترمی که در سایت حظور دارن خواهش میکنم تاپیکی برای راهنمایی تازه واردها به این رشته بکنن تا یه روز مثل الان ما دنبال مقصر نگردن.

البته الانم دیر نیس
من میخام به خودم 1سال استراحت بدم و برای ارشد نخونم چون خودم و اطلاعاتمو در حد ارشد نمیدونم....
این 1سال میرم کارآموزی.مطالعه میکنم.نرم افزارا و دستمو قوی میکنم تا دیگه ضعفی نداشته باشم


خیلی حرف زدم؟....
دلم از خودم پر بود ببخشید
 

Miss Independent

عضو جدید
شاید مال این که تو کلاستون رقابتی وجود نداره و اینکه تو کلاس از همه بهتر هستید و بدون زحمت میتونید از بقیه بهتر باشید و یا اینکه اساتیدتون توقع کمی ازتون دارن
در کل منظورم اینه که انگیزه حاصل چالش و فشاره به نوعی و شما تا توی شرایط تحرک امیزی قرار نگیرید انگیزه درتون به وجود نمیاد
ممنون از جوابتون... نه از همه بهتر نیستم، هممون به خاطر شرایط ورودی که داشتیم تقریبا جمع برگزیده هنرستانای ایرانیم و یک سطح (کنکور سالی که تهران فقط 30 نفر و اونم ورودی بهمن گرفت)... اما کلاً هیچ کدوممون حس رقابت نداریم و واقعا هم استادا سطح بالا توقع دارن.... کلاً فشار رومون زیاده، اتفاقا شاید بخاطر همین فشار بیش از اندازه کارهاست که دیگه انگیزه ندارم...
 

Miss Independent

عضو جدید
سلام دوست عزیز

به نظر من یه هدفی رو واسه خودتون درنظر بگیرید،که با اطلاعات الانتون نتونید اجراش کنید.

همین باعث میشه که تلاش کنید بیشتر یاد بگیرید،بعد میشید گوله انگیزه
ممنون از جوابتون... بله، الان اتفاقا دارم سعی می کنم این حالت رو در مورد بیان معماریم خیلی قوی کنم... ینی میخوام به قول شما در حد گوله شم! :D
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
متاسفانه من الان که ترم آخرم فهمیدم که همه مسائل اشتباه خودم بوده
رشته ما طوریه که باید باید باید مطالعه زیاد داشته باشیم و این به بد یا خوب بودن اساتیدمون مربوط نمیشه. تمرین دست زیاد که اینم به مدت زمانی برمیگرده که ما بهش در منزل اختصاص میدیم
قسمت سازه و آشنایی با سازه ها هم که برمیگرده به همون مطالعه و کارآموزی رفتن پیش مهندسای مختلف
خیلی از چیزا رو هم باید حتما خارج از دانشگاه دنبالشون بگردیم مثل نرم افزارا
من اگه الان برگردم به ترم 1 میدونم چکار کنم . ما باید همه علوم رو یاد بگیریم (البته علوم مرتبط)
مثلا تاسیسات و قسمتهایی از عمران رو که به سازه و طراحی ما کمک میکنه.
قبول ندارم که اساتید بزرگترین نقش رو دارن!!!! چون معماری سلیقه ایه و نباید ما به اساتیدمون تکیه کنیم. درضمن اگه به معمارای بزرگ دسترسی نداریم میتونیم کاراشونو مطالعه کنیم. نمیتونیم؟

من از صدیق و اساتید محترمی که در سایت حظور دارن خواهش میکنم تاپیکی برای راهنمایی تازه واردها به این رشته بکنن تا یه روز مثل الان ما دنبال مقصر نگردن.

البته الانم دیر نیس
من میخام به خودم 1سال استراحت بدم و برای ارشد نخونم چون خودم و اطلاعاتمو در حد ارشد نمیدونم....
این 1سال میرم کارآموزی.مطالعه میکنم.نرم افزارا و دستمو قوی میکنم تا دیگه ضعفی نداشته باشم


خیلی حرف زدم؟....
دلم از خودم پر بود ببخشید


کاملا درسته. خوب که از خودمون شروع کنیم.
 

Miss Independent

عضو جدید
سلام به معماران عزیز:
یکی از مشکلاتی که بعضیا دارن اینه که هنوز نمیدونن تو معماری که وسعتش خیلی زیاده میخوان چه شغلی داشته باشن و یا تو کدوم شاخه ادامه تحصیل بدن....
از شما دوستان عزیز میخوام که بگین چه شاخه ای از معماری رو میخواین ادامه بدین و هدف اصلیتون چیه؟یعنی دقیقا چه کاره میشین...تو اون شغل چه کارایی انجام میدین؟؟و باید تو چه چیزایی
قوی باشیم که اون شغلو انتخاب کنیم و موفق باشیم!!!و از همه مهمتر اینکه علاقتون به چه درسی بیشتره که این شغلو انتخاب کردین.....
خب من فکر میکنم اگه این بحثو اینجا ادامه بدیم با خیلی از رشته ها و شغل ها آشنا میشیم و هدفمون مشخص تر میشه و میفهمیم اگه تو چه درسایی قوی هستیم یا علاقه داریم تو چه شغلی موفق میشیم....
از پیشکسوتان هم ممنون میشم اینجا بحث کنن بالاخره کلی اطلاعات دارن و به هدف نزدیکترن
....;)



من دلم میخواد معلم هنرستان شم... چون اصلاً حال و حوصله شب زنده داری و انجام پروژه های شرکت رو ندارم...
ادامه دادن هم فعلا ترم 3 کاردانی هستم، کارشناسی رو هم میگیرم، اما ارشد رو میخوام غیر مرتبط (مترجمی زبان انگلیسی) ادامه بدم...
اگرم یه روز به عنوان یه معلم شاغل بشم، مطمئنم می تونم تو تدریس تموم درسای تخصصی معماری تو هنرستان موفق باشم، جز ماکت سازی! :D
 

pakzad_saeed

عضو جدید
مشکل

مشکل

سلام از نظر من یکی از مشکلات جامعه معماری اینه بعضی از افراد بیشتر سعی در کپی کردن طرح های دیگه رو دارن و کمتر به فکر نوآوری و ایجاد فرم های و خطوط جدید هستند
مثلا من کارفرما خوبی رو دیدم که یک معمار رو از شهری دیگه واسه طراحی داخلیش رو آورده در واقع من توی طراحی داخلیش هیچ نوآوری رو ندیدم هیچی حتی سعی نکرده بود کمی فرم عملکردگرایی رو داشته باشه و بسیار مدعی بود شاید طرح به راحتی به ذهن یک کارفرما بی هیچ دغدغه ای می رسید یا حتی یا ام دی اف کار
اون فرد معتقد بود گرایش مینیمالیسم داره توی طراحی رستوران داره ولی اومده کلی از قاب عکس های تزیینی استفاده کرده بود که در واقع خنجریه بر بدنه مینیمالیسم و کلی تزیینات کلاسیک دیگه
و پرزانته کارش هم در حد یک ویوپرت ساده با کمی سایه
کارفرما هم انتظار داشت که حداقل یک طرح خوب ببین در کنار چند میلیونی که هزینه کرده
و به نظر شما آیا باعث تباهی رفتن جامعه معماری نمیشه؟بدنامی نمیشه
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام از نظر من یکی از مشکلات جامعه معماری اینه بعضی از افراد بیشتر سعی در کپی کردن طرح های دیگه رو دارن و کمتر به فکر نوآوری و ایجاد فرم های و خطوط جدید هستند
مثلا من کارفرما خوبی رو دیدم که یک معمار رو از شهری دیگه واسه طراحی داخلیش رو آورده در واقع من توی طراحی داخلیش هیچ نوآوری رو ندیدم هیچی حتی سعی نکرده بود کمی فرم عملکردگرایی رو داشته باشه و بسیار مدعی بود شاید طرح به راحتی به ذهن یک کارفرما بی هیچ دغدغه ای می رسید یا حتی یا ام دی اف کار
اون فرد معتقد بود گرایش مینیمالیسم داره توی طراحی رستوران داره ولی اومده کلی از قاب عکس های تزیینی استفاده کرده بود که در واقع خنجریه بر بدنه مینیمالیسم و کلی تزیینات کلاسیک دیگه
و پرزانته کارش هم در حد یک ویوپرت ساده با کمی سایه
کارفرما هم انتظار داشت که حداقل یک طرح خوب ببین در کنار چند میلیونی که هزینه کرده
و به نظر شما آیا باعث تباهی رفتن جامعه معماری نمیشه؟بدنامی نمیشه
با سلام بله حق با شماست
ولی کسی که کپی میکنه حتما ضعف داره اون ضعف میشه مشکلش در معماری
بحث اینکه کپی میکنن شکل جامع ه معماریه همونطور که خودتون گفتید ولی بیشتر دنبال ضعف ها و راه کارها هستیم
من نمیدونم مینیمالیسم چی چی هست ولی در کل من مخالف اینم که هرکسی یه پرچم به اسم مینیمالیسم یا مدرنیسم یا کلاسیک یا حالا هرچی تو دستش بگیره و بگه این سبکه منه. این یه جور تحجر و مکث کردن در معماریه که خوب نیست
ممنون از نظرتون
 

ketabdoost

عضو جدید
با سلام:
مشکلات زیاده و از جمله مشکلات اینه که مشکلات کارهای ما به ما گفته نمی شه ...اساتید نظر دادن به کارها رو واگذار می کنن به سایر دانشجوها و یا ایرادهای ظاهری می گیرند بیشتر به زیبایی شیت بندی توجه می کنند تا ایراد های اصلی کار...خب اگه دانشجوها بلد بودن که دیگه دانشگاه نمی اومدن!!! کارها بیشتر هزینه ست تا ایده و طرح ... همه به فکر نمره هستن تا کار یاد گرفتن ... کارهایی که بهمون گفته می شه کارهایی نیست که کاربردی باشه و به درد آینده مون بخوره... مطالب سر کلاسها ناقص گفته می شه و کسی پیگیر نیست و از طرفی کتابی نیست که جای کلاس رو بگیره چون بیشتر کارهامون عملی هست ....استادهامون تجربه ی کافی رو ندارند...نمی دونیم که از کجا شروع کنیم...اکثر ما واقع بین نیستیم و فقط به زیبایی و ظاهر توجه می کنیم یعنی کارهای ما بیشترشون اجرایی نیست....
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
جوابیه 2

جوابیه 2

خب قبل از اینکه وارد مباحثه ی اصلی بشم ، باید عنوان کنم که انتظار من ، حضور تعداد بیشتری از دوستان عزیز بود (هم در بحث ، و هم در نظرسنجی).اما گویا هنوز تعداد زیادی از اعضای معماری باشگاه ، این مطلب رو ندیدن یا فرصت کافی برای حضور در نظرسنجی (و یا بحث) نداشتن .
البته ، هدف کمیت نیست ، بلکه تلاش ما برای کیفیت کاره؛ اما برای سنجش یک بحثی که به نظرسنجی گذاشته میشه ، تعداد شرکت کننده ها ، آیتم مهمی محسوب میشه .
به هر حال ، فعلا ادامه میدیم ، تا به هدف مورد نظرمون ، یعنی شناخت عمده ترین مشکل دانشجویان معماری ، برسیم و بعد بیشتر و عمیق تر درباره ش صحبت و مباحثه کنیم .


چی حسنه؟ سلیقه ای برخوردکردن یاکارفرماها یاخودبزرگ بینی کاذب......................

بنده فکر میکنم که در اینجا ، نظر جناب moh110h گرامی ، بحث سلیقه ای بودن اساتید ، حسن شمرده شده ، و من نیز با ایشون موافقم ؛
چرا که اگر معماری ، بر مبنای یک چارچوب معین و مشخص سنجیده میشد ، ناگزیر از تکرار و تکرار و تکرار بودیم ؛
یک حسن دیگه این موضوع ، اینه که دانشجوی معماری باید درک کنه که در هر پروژه ی معماری ، همیشه نظر صایب ، از آن خودش نیست ، بلکه گاهی باید بر طبق سلیقه ی عده ی زیادی کار کرد(البته با حفظ تعهدات به عنوان یک معمار).


خوب منم چنتا نکته رو میگم
دانشجو
استاد
منابع
محیط اموزشی
به هر کدوم از این مواردچه ایراداتی وارده؟
این مشکلات به هم زنجیر شدن
ایراداتی که به دانشجو وارده برمیگرده به اساتید و محیط اموزشی
ایراداتی که به اساتید وارده برمیگرده به دانشجو و منابع
ایراداتی هم که به منابع وارده برمیگرده به اساتید مولف کتاب
در مورد محیط اموزشی هم همینو بگم که شما بهتره دوتا دانشجو رو با هم مقایسه کنید
یکی داره تو اتاقی با سقف سه متری ولامپای هالوژن بدرنگ و پنجره هایی میله ای مثل زندان درس میخونه کف اتاق موزاییک قدیمی هست و هزر نقص دیگه
اونیکی داره تو یه اتلیه با سقف 4 متری و سقف کاذب با بازشو های سر تاسری, دیوار هایی که با کارهای دانشجویی پر شده کف و دیوار ها از مواد ناب پوشیده شدن
واقعا انتظار دارین این دو انشجو مثل هم باشن
مشکلات ما هم جانبه هستن و باید به طور همزمان رفع بشن

صحبت های دوست عزیز et_rt ، کاملا صحیحه مگر در مواردی جزیی .
من با شرایط آتلیه یا سقف و کف و ... اصلا موافق نیستم ، چرا که به وضوح مشاهده کردم که کسانی که در بهترین شرایط ممکن در حال تحصیل بودن ، در مقایسه با کسانی که کلاس طرحشون توی کانکس برگزار شده و با حداقل امکانات ، ای بسا وضعیت اسفناک تر و بغرنج تری داشتن .
به گذشتگان رجوع کنیم و ببینم که اساتید بزرگ ما ، در چه شرایطی درس خوندن .
برای مثال اساتید بسیار بزرگوار ما که تعریف کردند و میکنند که در چه شرایط سختی در حال تحصیل بودند و با وجود کار و مشغلات ، در تحصیل معماری بهترین بودن (در بدترین شرایط ممکن).
معماری ، هنر اندیشیدن و درست اندیشیدن هستش(البته این دیدگاه منه ، و هیچ سندیت تاریخی و علمی ای ممکنه نداشته باشه). هر کس که درست تر بتونه فکر کنه و ذهن تحلیل گر تری داشته باشه، دارای ذوق هنری والاتر ، و افق دید وسیعتری در معماری میشه .(به خاطر طولانی بودن بحث ، از ادامه دادن صرفنظر میکنم و حس میکنم همین چند خط ، برای بیان نظراتم ، کافی باشه).



عجب تاپیک عالی هستش!احسنت

والا من که تازه وارد بحث آموزش شدم و به طور اتفاقی ترم پیش هم بیان داشتم هم تمرین 1 ...خیلی ساده چیزی رو فهمیدم.
بچههایی که تمرین داشتن تو بیان اصلا چیزی یاد نگرفته بودن...حتی مطلب ساده ای مثله تحلیل!
یه کتابم نخونده بودن!

سادس نه؟!
بعد من هنوز دانشجوام خودم...استاد به ما میگفت تحلیل ما کله هفته تو مونوگرافی دانشگاه سال بالایی ها کتابا می گشتیم بار ها می کشیدیم تا روز اسکیس بتونیم خوب اجرا کنیم...الان چی؟!اگر استاد یه شیت بخواد یه 30 40 تایی درست می کنید؟!

من نظر خودمو دارم.

ما دچار یه بحرانیم!
یه رکورد داریم!تعداد مدرسه معماری!تعداد آدمهایی که می خوان معمار شن!چه خبره؟!این واقعا یه رکورده که ما چند مدرسه معماری داریم...
هر وقت تیراژ بره بالا کیفیت میاد پایین.

خوب.ما فرض می کنیم که اصلا به این تعداد معمار نیاز داریم.
دانشجو با هزار ذوق و شوق اومده داخل.اگر همون اول منحرف نشه...!!!که اکثرا جو زده می شن و از درس دور...فرض استادش اینه که عینه خودش جلوشه!یعنی اگر من بگم سر کلاس جلسه دیگه تحلیل پلان دارید اینا باید برن حداقل 5 ساعت تو هفته بخونن و 5 ساعت بکشن..اما اونا می رن هفته دیگه میان چشمشون به دسته استاده!استاد سرد میشه.

حالا فرض کنیم دانشجو ها بهترین هان(که اینجور نیست همیشه بچه های ضعیف کنکور میان معماری خوب ها میرن برق و مکانیک و بیو مکانیک و عمران و اینا...)
استاد کیه؟!
اگر دانشگاه خوب قبول شده باشن که بسیار ظزفیت کمه یه آدم حسابیه.اما این آدم توانش پرورش 10 نفر در ساله نه با وجود سهمیه و هزار جور چیزه دیگه 100 نفر در سال!
اگر دانشگاه بد قبول شده باشن می خورن به پسته یکی مثله من دیگه!دانشگاه برام مهم نی!تو فکر پولم و یه اسم استاد دانشگاهی بد نیست برای راحت تر پروژه دولتی گیر آوردن...حالا اگر تعهد اخلاقی داشته باشم...سر کلاس از پریز برق و ویدیو پروژکتور مشکل دارم تا معماری فضا!
بابا اصلا دانشگاه تهران!رفتید سر کلاسا!همه شیشه ها سیاه عینه زندان....تا همین پارسال گرمایشه کلاس به اون بزرگی با یه رادیاتور بود ته کلاس الام این چیز زشتا رو به سقف زدن...
از شرایط گله نمی کنم!اینا حقیقته.
حالا خوده من بسته به این که کجا درس خوندم سلیقم توانم فرق داره!
بچهها هم فرق دارن...من تخصص ام نرم افزاره..اما کلاس کاربرد نرم افزار برام عذابه.!یکی کدش فوله یکی ویندوز بلد نی!!!یکی ناتبوک داره یکی ماشین حسابم نداره!
حالا استاد خوب دانشگاه و فضا خوب بچه ها هم خوب(فرضه محال که محال نی)
محتوای درسا چطوره؟!معارف خونتون بالا هست یا بگم زیادش کنن؟؟؟چند بار می رید سفر کروکی می کنید!؟چند شب زندگی تو صحرا رو حس میکنید؟توگرمای تیر میرید زیر بادگیر؟چقد می شناسید ایران عزیز رو؟چقدر فرهنگو می شناسیم؟
مهمتر از اون!چند واحد ساختمون رو یاد میگیرید!اجرا رو اصولی...به یه گلکار شهرستانی بگید یه سقف گنبدی بچین 3 سوت میچینه...چند تا دکتر الان بهشون آجر بدی سقف می زنن...؟چقدر زلزله می شناسیم؟چقدر سازه می شناشیم؟تاسیسیات؟چقدر به ابعاد پایداری بنا توجه داریم؟کجا؟!کدوم درس؟!معماری معاصر ایران رو کجا م یخونیم؟کی تحقیق می کنیم اصلا بلدیم؟ این ضعف نیست که تو کله 144 ترم ما فقط یه 3 واحدی یاد میگیریم فاز 2 کینم؟این ایراد نیست که طرحامون فضاییه و اصلا بلد نیستیم نما و مقطع بزنیم؟مگه یه معمار چند تا فرهنگشرا تو کل عمرش طراحی می کنه!به خدا مسخرس...!ماها مسکونی بلد نیستیم بیمارستان 300 تخت خوابی بلیدیم!
کدوم دکتر چشمی رفتید گفتید تاندوم پام پاره شده عملتون کرده!؟تخصص کو؟!کجای سیلابس ما رو متخصص کرد؟!
مبانی نظری ما کجاس؟
چی شد معمار صفوی تونست میدون به اون عظمت بزنه ظرف مدتی کوتاه و ما با این همه ابزار هنوز که هنوزه داریم یه مصلی ماست مال می کنیم اونم وسط پایتخت؟مبانی نظری ما ها ضعیف شده یا حاج محمد رضا اصفهانی جی پی الس داشته و گوگل ارث و تری دی مکس؟
بلدید یه حوض رو اجرا کنیم؟!نظارت کنیم؟!ببینیم حوض مدرسه سپه سالار همه جاس یکسانه چه جوری ساخته شده؟بلدیم عینه معمار سنتی با گونیا و طناب کار کنیم؟
ماهم میریم سر کار با وضو میریم؟حواسمون هست چیزی که طراحی می کنیم زندگی یک یا چند خانواده رو داره نقش میده؟!
همه چیز آرایش نیست!نمی شه همه چیو بزک کرد!ماکت پلکسی نیست!ارائه تری دی که من پول بگیرم برات بزنم نیست!ما عادت کردیم به بزک!تو اسکیس تو کار بیرون تو پروژه ها...کو حرف حساب؟!
من حرف زیاد دارم.
زبان کسی اگر ضعیف باشه به درد این کار نمی خوره...خدایی چقد ما کتاب زبان اصلی می خونیم؟به نظرتون وقتی دانشکده هنرهای زیبا راه افتاد چقد کتاب فارسی داشتن؟!اونا چیا ساختن ماها چیا؟!
وضع معماری هم مثله من خرایه.حرف زیاده

اما خدایی!یکی بیاد بگه معماری چیه؟!هویت ما چیه؟!این مسکنی که ما طراحی می کنیم برای کیه!؟چه جوری میشه مثلا یه مسکن مهر ساخت...هر قومیتی بیاد کنار هم زندگی کنه توش بدون هیچ تداخلی...اصلا میشه؟!

ما یه مثل داریم تیشه زده به ریشمون...
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
لطفا رسوا شویذ!ما رسوا شویم بهتر از اینه که شهرهامون رسوا شن...!الا این تهران ام القری است دیگه!؟اتوپیای مسلمانانه جهان؟!
آنکس که نداند و ندادن که ندادند..در جهل مرکب تا ابد الدهر بماند.

از استاد ارجمند ، برای حضور در بحث صمیمانه تشکر میکنم ( و البته از سایر دوستان نیز به طریق اولا).
من بارها و بارها این نوشته ها رو خوندم و هر بار که میخوندم ، به نقاط ضعف خودم بیشتر پی میبردم و میفهمیدم که در کجای کار کم کاری کردم ، و برای چه قسمتی کمتر وقت گذاشتم .
پیشنهادم اینه که سایر دوستان نیز ، چند بار این موضوعات مطرح شده رو مطالعه کنند و در همان حین ، به خودشون فکر کنن .
ضمنا جای بسی یاداوری است ، که همیشه به این سخن گرانقدر معتقد بودم که : در سخن نگر ، نه در گوینده . فکر کنم که تونسته باشم منظور اصلیم رو بیان کنم .
نکات خاصی را در نوشته های بالا در مورد مشکلات دانشجویان، گلچین میکنم و تیتر وار مینویسم که جای بحث بیشتری داره :

1- ضعف در پایه ی علمی دانشجویان.
2- مطالعه بسیار کم و ناچیز دانشجویان
3- تلاش و انگیزه ی بیشتر دانشجویان در چند سال گذشته(شاید منظور همین دهه های اخیر باشه).
4- بی رغبتی برخی از دانشجویان برای یادگیری و کنکاش و کار بیشتر
5- انحراف بعضی از دانشجویان در اولین ترمهای اموزش معماری
6- استاد محوری دانشجویان
7- ورودی های معماری ، در برخی موارد ، از افرادی هستن که رتبه ی کمی در کنکور داشتن.
8- عدم مسافرتهای معمارگونه ی دانشجویان معماری
9- عدم اطلاع به مباحث اجرایی و فنی ساختمان
10- فاصله ی بین علم و عمل
11- ضعف در پژوهش و تحقیق
12- درک و بیان ضعیف
13- مشکلات عمیق مبانی نطری
14- نقصان و کمبود در حوزه ی معنویات (که البته فقط ریشه در معماری ما داره ).
15- فعالیت و تفکر و طراحی ، به شیوه ی " تحویل پروژه ای".
16- بی سوادی یا کم سوادی در حوزه ی زبان انگلیسی
17- و موارد دیگه ای که شاید از چشم من پنهان مانده باشه .

پیشنهادم اینه که برای هر شماره ، یک چرا بزاریم و به دنبال دلیل باشیم . و ضمنا دلیلش رو توی وجود خودمون پیدا کنیم .(لطفا).
امیدوارم در آینده ، هم ایشان و هم سایر دوستان این موارد رو به بحث بزارن .
سپاس...:gol:
 

farzaneh*memary

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام، من فقط یه تعدادی از صفحاتو رسیدم بخونم و خیلی هم ممنونم از توضیحات جامع دوستان:gol: امیدوارم سوالم تکراری نباشه.

می خواستم بدونم جایگاه فعالیت های تحقیقی و پژوهشی تو معماری چه طوریه؟ مثلا مقاله/کتاب نوشتن؟!
من شخصا این کارا رو نسبتا خوب انجام می دم (دبیرا و استادامونم چند بار تایید کردن این موضوع رو) ولی نمی دونم می شه در آینده، یه شغلی مرتبط با این کارا داشته باشم یا نه؟! هیچ وقت در این مورد حرفی نشنیدم، جز اینکه می دونم اعضای هیئت علمی دانشگاها باید مرتب کتاب و مقاله بنویسن اما من دوست ندارم استاد بشم (
متاسفانه قدرت بیان خوبی ندارم و خوب صحبت نمی کنم) ولی ترجیح می دم در کنار کارای طراحی و اینا فعالیت پژوهشی هم داشته باشم. خیلی دوست دارم اطلاعات بیشتری در این مورد داشته باشم .
 

faezeh zandieh

عضو جدید
سلام مرسی از سوالت
من مطمئنا interior designرو انتخاب میکنم چون عاشق طراحی داخلی ام،کلا از خلاقیت و طرح دادن خوشم میاد...:smile:
 

yoolia

عضو جدید
کاربر ممتاز
از ازل بحث بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت
تاپیکهای بسیار در سایتهای زیادی رو دیدم که درباره مشکل نسل معاصر معمارای ایرانی رو بررسی میکنه. ولی این تاپیک هم تا چن وقت دیگه متروک میشه و فراموش و همه برمیگردیم به روال سابق!!!!
بابا نکنید این کارهای موقتی رو!!! به جای این کارا همین الان از خودتون شروع کنید!!!
یا کسانی که میدونن راه چیه بیان برنامه بدن
استاد حسینی شما چرا؟!! شما که ازتون بر میاد خیلیها رو راهنمایی کنید چرا پیجتونو بستین؟ تارک دنیا شدین؟! اولش با اشتیاق اومدین و خیلیها بهتون امید بستن یهو جا زدین؟ شما که آگاهید میدونو خالی کردین تکلیف بقیه چیه؟

به نظر من هرکی توی هرچی قوی هست بیاد راهکار بده. یکی دستش قویه بیاد یاد بده
یکی کتاب زیاد خونده یا مقاله بیاد بگه چی بخونیم؟ چطور بخونیم!!!

منم خیلی حرف دارم ولی از بس حجمش زیاده وقتی بهش فکر میکنم سرم درد میگیره

دوستان نیاید زمین و زمانو مقصر ندونید. همه چی ازخود ما شروع میشه. اونایی که اول راهن نذارن برسن به روز ما که دستمون به هیچ جا نمیرسه از استاد و کلاس و تعداد زیاد دانشجو و هوای ابری ایراد میگیریم!!!

چرا معماریمون داره رو به زوال میره؟ چرا اگه همین الان چشمتونو ببندن تو یه استان دیگه باز کنن سخت میشه از معماریش فهمید کجای ایرانه؟ آیا در گذشته اینجوری بود؟ اینم تقصیر شوفاژ کلاسه استاد؟!!!!
چرا باید یه دانشگاه خارجی بنیاد احیای معماری ایرانو تاسیس کنه؟!! پس ما چیکاره ایم؟!!! این مشکل رو میخاید به چی ربط بدید؟

اصلا با این جمله تون که فرمودین بچه های ضعیف کنکور میان معماری موافق نیستم!!! نمونه ش خود من فرزانگان (سمپاد) درس خوندم و از راهنمایی هم عاشق معماری بودم اگه الان هیچی بلد نیستم بخاطر 4سال کاهلی خودم بوده نه در و دیوار. نمیگم همه حرفاتونو قبول ندارم. موافقم که اگه اساتید خوب باشن میتونن خوب راهنمایی بکنن ولی این حکم استارت یه ماشینو داره.

استاد در حکم شاگردی که خیلی براتون احترام قائله نظرم رو گفتم امیدوارم دلگیر نشید چون اعتقاد دارم یکی از اولین قدمها یاد گرفتن ایستادگی روی حرفمونه و نه گفتن به خیلی چیزا

بازم میگم حرف زیاده...
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی دیگه از مسائلی که تو معماری هست اینه که ما انتقاد کردن رو بلد نیستیم . و یادمون میره انتقاد از ریشه نقد و معنی بررسی میده نه گفتن ایرادات و نقطه ضغف ها. بررسی یعنی نکات مثبت و منفی در کنار هم .و نمی تونیم کارها رو خوب نقد کنیم و گاهی راه رو به اشتباه میریم. این تو اتلیه های معماری کاملا مشهوده وقتی کارها به نقد گذاشته میشه و همین طور ادامه پیدا میکنه و تا بعد دانشگاه هم ادامه پیدا میکنه. جای اینکه خط رو معماری رو بررسی کنیم میخوایم خالق خط رو زیر سوال ببریم.
خوبه این مسئله رو هم تو خودمون حل کنیم
 

Similar threads

بالا