بهر حال من فکر می کنم اینکه سطح تحصیلات تو جامعه افزایش یافته باید یک نمود بیرونی هم داشته باشه... اما متاسفانه...
خود من دیروز نتونستم به پسرعمه ی 15ساله م بفهمونم پلاستیکو نندازه تو رودخونه اما اونقدر تاکید کردم و گفتم تا زمانی که داشتیم جنگلو ترک می کردیم زباله ای تو جایی که ما نشسته بودیم باقی نمونه و زباله های تجزیه پذیر هم دفن شده باشن. این حداکثر کاری بود که تونستم بکنم... فقط مراقب خونواده و فک و فامیل خودم باشم! که البته انصافا هم خودشون حواسشون جمع بود
امیدوار بودم امسال بتونیم با عده ای از دوستان که داوطلب بشن، کیسه زباله و مطالبی در مورد فاجعه ای که بر سر محیط اطرافمون داره میاد توزیع کنیم تو فضاهای تفریحی اما متاسفانه نشد و البته من هم احساس عذاب وجدان و کم کاری دارم الان!
از دیدن بلایی که داره به سر جنگلهای بهشتی شمال میاد غصه دارم و اینکه بنشینم و نگاه کنم و کاری نکنم بیشتر اذیتم می کنه... مطمئنم به امید سازمان محیط زیست نشستن فقط شمارش معکوس تخریب محیط زیست کشورمونه.. محیط زیست رو فقط NGOها می تونن نجات بدن... تازه اگه دیر نشده باشه... بالاخره تا کی این مردم باید تو ناآگاهی و بی فرهنگی بمونن؟؟؟ بی فرهنگی هم حدی داره به خدا...!
این مردم چون خودشون رو به اون راه زدن...بایدم بلاهایی بسیار بدتر سرشون بیاد
من همیشه خودم به تنهایی سعی میکنم توی طبیعت آشغال نریزم...اگه بتونم به دیگران هم میگم
اما همیشه مسخرم میکنن و میگن برو بابا..از کی پول میگیری؟؟؟باشه ما نمی ریزیم..بقیه چی؟؟؟
در ضمن فکر نمیکنم درست شن..تا خود آدم نخواد هیچ اتفاقی نمی افته
جالبش اینجاست که وقتی تلویزیون تصاویری از کشورهای دیگه نشون میده که دچار آلودگی زیست محیطی شدن شروع میکنن به فحش دادن که ببین این غربیا این بی دین ها..چه به روز طبیعت که نمیارن...غافل از اینکه...