من خيلي سوالم شخصي است.چه كنم؟
سلام
نميدونم اينجا جای گفتن اين حرفا هست يا نه،اصلا نميدونم کسی ميخونه يا نه،ولی...
این باشگاه خونه دوممه،اگه اين حرفارو نگم ميترکم.
زياد نميخوام به حاشيه برم،ولی کم کم دارم به عدالت خدا شک ميکنم،از رو بچگی يا هر چيز ديگه ای به 1 دختر خانم دل بستم،که البته بعدش تبديل شد به 1 عشق 5 ساله،و دست آخرم که همه چيز داشت برای شروع زندگی آماده ميشد،نفهميدم سر چی و به چه دليل ولم کرد و رفت، تا 1 سال که تو هپروت بودم، نتونستم خودمو جمع و جور کنم و وقتی بدتر شدم که فهميدم بله،خانم نامزد کردن.
ماحصل اون 1 سال هپروت شد اضافه وزن شديد،الانم که تازه خودمو پيدا کردم و 1 کم به زندگيم سروسامون دادم،خونه مادرم گير 3پيچ داده که چرا ازدواج نميکنی،هر روز بنده خدا گريه ميکنه که پير شدی و موهات سفيد شدن.ولی هيچ کس ته غم منو درک نميکنه،هيچ کس نميدونه که چی داره بهم ميگذره،هيچ کس باور نميکنه که چرا ديگه کسی دوستم نداره...
واقعا موندم چيکار کنم،من فقط از خدا 1 چيز ميخوام،اين رسمش نيست که من اينطور عذاب بکشم و اون به زندگيش برسه،اين عدالت خدا نيست که اون تقاص کاری رو که با من کرد و پس نده،اين از رحمانيت خدا به دوره که.....
لطفا يکی بهم بگه چيکار کنم تا اروم بشم،اگه قبلا با 2 رکعت نماز آرامش پيدا ميکردم،الان هيچی آرومم نميکنه.لطفا کمکم کنيد تا راه درستو پيدا کنم.
ببخشيد اگه سرتونو درد آوردم و بازم ببخشيد اگه اينجا 1 همچين چيزی رو مطرح کردم.
فقط میتونم بگم خدا را بیشتر بشناس همین آرومت میکنهنظرت بچه ها همه خوب بوذ
منم این شعریاذم اومذ....به من که آرامش میذه امیذوارم روی شما هم اثر بگذاره
خبر به دورترين نقطهي جهان برسد
نخواست او به من خسته –بي گمان- برسد
شكنجه بيشتر از اين؟ كه پيش چشم خودت
كسي كه سهم تو باشد به ديگران برسد
چه ميكني؟ اگر او را كه خواستي يك عمر
به راحتي كسي از راه ناگهان برسد...
رها كني برود، از دلت جدا باشد
به آن كه دوستترش داشته به آن برسد
رها كني بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترين نقطهي جهان برسد
گلايهاي نكني، بغض خويش را بخوري
كه هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا كند كه... نه! نفرين نميكنم... نكند
به او –كه عاشق او بودهام- زيان برسد
خدا كند فقط اين عشق از سرم برود
خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد ....
عزیز مشکل من نبوذ که!فقط میتونم بگم خدا را بیشتر بشناس همین آرومت میکنه
سلام
نميدونم اينجا جای گفتن اين حرفا هست يا نه،اصلا نميدونم کسی ميخونه يا نه،ولی...
این باشگاه خونه دوممه،اگه اين حرفارو
سلام جیگر
شما هنوز سنتون کمه
ازدواج چیز خوبیه اما به وقتش و با ادمش
این چیزی که شما گفتین همشون عالی هستند
بهتر بود شما از خودتون بیشتر میگفتین
مثلا چند سالتونه کارتون چیه به کسی علاقه دارین یا نه و هدفتون از ازدواج فقط همینه یا چیزهای دیگه هم هست
به نظر من هر چه سن انسان بالاتر بره بهتر می تونه در مورد ازدواج فکر کنه ...
مثلا به عشق های دوران دبیرستان نگاه کنید ... بهرحال همه عاشق یه کسایی بودن
از بازیگرا گرفته تا ....
ببینید چقدر خنده تون می گیره و می گید من اگه اون موقع ازدواج کرده بودم حالا باید چه می کردم ؟؟؟
البته اگه با نظر خانواده انجام شده یا کسی این کار رو کرده هیچ... من رو به کسایی می گم که فکر می کنند
آدم باید حتما 23 یا 24 سالگی ازدواج کنه ...
به نظر من آدم وقتی به تمامی هدفهاش رسید اون موقع باید به ازدواج فکر کنه ... تا بعدا پشیمون نشه ...
از حرفهاتون معلوم بود سنتون چقدر میتونه باشه
ببینین ازدواج چیز خیلی خوبیه
ارامش محبت عشق
همشون با هم هست
اما شما فعلا کار دیگه ای دارین
باید به مسولیتی که دارین عمل کنینی
مسولیت فعلی شما درس خوندنه بعدش سربازی بعدش کار
هیچ قانونی برای این اولویت بندی نداریم اما بهتره اینجوری باشه تا مشکلی پیش نیاد
دوست داشتن چیزخوبیه اما زندگی باید بر اساس چهارچوب و مقررات خودش باشه
اینو باید درنظر گرفت هرچه سن بالاتر میره انتخاب سختتر هم میشه .
زیر 20 سال که هیچ اما از 23 یه یعد میشه ازدواج کرد البته بستگی به شرایط داره !
ازدواج ابزاری است برای رسیدن به اهداف !
منظورم از سن بالا نه این هست که خیلی بالا بره ... حد متعادلش و هرکس نیز خودش این حد متعادل رو می دونه ... از روی حسهایی که داره ...
ولی به نظر من نباید ازدواج رو به عنوان ابزار در نظر گرفت ... چون هر ابزاری روزی قدیمی ، کهنه ، فرسوده و شاید دور انداخته شه ...
باید به ازدواج طوری نگاه کرد و گفت من اگه این کار رو کردم به این هدفم نزدیک تر میشم ....
ولی کلا مخالف هستم که ابزار رسیدن به هدفمون رو ازدواج تعیین کنیم چون انسانها خیلی زود از همه چیز خسته خواهند شد و
وای به حال روزی که از ازدواج کردنشان احساس نارضایتی کنند و افسوس بخورند .... و این زمانی است که نه به هدف رسیده اند و نه
در ازدواج موفق بودند ...
اگر هدفت درست باشه مشکلی پیش نمیاد هیچ تازه کلی جلو هم می افتی !
اولین نیاز انسان به زندگی ، یک زوج است !
هدف در زندگی رسیدن به کمال هست ؟ هدفت در دنیا و آخرت چیه ؟
دنیات چه شکلی باشه ؟
همه اینها شما را در تعیین نمیگم ابزار میگم شریک تاثیر گذار است .
ما عربی بلد نیستیم که برامون آیه عربی میگذارین تو امضاتون!!
منظورم از سن بالا نه این هست که خیلی بالا بره ... حد متعادلش و هرکس نیز خودش این حد متعادل رو می دونه ... از روی حسهایی که داره ...
ولی به نظر من نباید ازدواج رو به عنوان ابزار در نظر گرفت ... چون هر ابزاری روزی قدیمی ، کهنه ، فرسوده و شاید دور انداخته شه ...
باید به ازدواج طوری نگاه کرد و گفت من اگه این کار رو کردم به این هدفم نزدیک تر میشم ....
ولی کلا مخالف هستم که ابزار رسیدن به هدفمون رو ازدواج تعیین کنیم چون انسانها خیلی زود از همه چیز خسته خواهند شد و
وای به حال روزی که از ازدواج کردنشان احساس نارضایتی کنند و افسوس بخورند .... و این زمانی است که نه به هدف رسیده اند و نه
در ازدواج موفق بودند ...
دوستان عزیز چرا تا اتفاقی میفته ربط میدهین به مشاور
خیلی ساده است
ایشون هنوز امادگی ازدواج رو ندارن
خیلی راحت
من یه دختر20ساله ودانشجوام، مشکلی دارم اونم اینکه باپسری که دوس میشم فوری دلمومیزنه.
من نظرمو گفتم.شما هم با تجربه تری فهمیدی در پی کشیده زدن طرف علاقه نهفته س کارت درسته این احتمالش هست و شاید هم نباشه.من اگر جای دختره بودم پسری که چنین حرفی می زد قیدش رو می زدم.کلا ازدواج و علاقه به چه قیمتی؟امید جان ممنون که داری کمک میکنی به دوستان!
اما جوابهاتون کمی سطحی هست
ایشون علاقه منده اما نمیتونه علاقشو نشون بده
به نظرم شما صدات از جای گرم بلند میشه!
یا به هرحال یه جوری داری خودتو کنترل میکنی که میگی خوب که اهداف ادم تحقق پیدا کرد بعد برو زن بگیر!
توی یه سن خاص ،ادم احتیاج به زن داره!
به قول یکی از بزرگان:ادم باید اون موقعی زن بگیره که وقتی اسم دختر شنید،دلش بره!
سلاموقت بخیر ....
ببینید من دور و اطرافم کسایی هستن که بیشتر مواقع خودشون رو بخاطر اینکه ازدواج کردن ناراحت نشون می دن ...
مثلا یکی از دوستانم می گفت من هدف بزرگی تو زندگیم داشتم و اون ادامه تحصیل در مقاطع بالا بود ...
ولی وقتی ازدواج کردم اصلا دیگه وقت هیچ کاری ندارم تازه ایشون عقد بودن ....
به نظر شما ایشون می تونن به هدف اصلیشون برسن یا اگه برسن ، کی خواهند رسید ؟؟
به نظر من نه اینکه بذاریم خیلی دیر بشه ولی کم کمش حداقل 26 سالگی سن مناسبی نخواهد بود ؟؟؟
منظورم اینه که انسان به اون هدفش برسه و براساس اون مرتبه ای که قرار داره ازدواج کنه ...
مثلا یک نفر در در سن 20 سالگی به عقد کسی بیرون میاد و بعد خدا کمک می کنه و این میشه فرضا استاد دانشگاه...
اون موقع تحصیلاتش در حد دیپلم بوده و حالا استاد دانشگاه است فرضا هم 26 یا 27 سالش شده ....
خوب این اگر توی این سن که استاد دانشگاه شد ازدواج می کرد که به ازدواج موفق تری می رسید تا اینکه اون موقع با یک فرد عادی
ازدواج کرد و حالا شاید هم خودش رو سرزنش می کنه ؟؟
می گم این به خود فرد بستگی داره،شاید هم بعضی ها خیلی از همسرانشون بالاتر باشن ولی زندگی خوبی داشته باشند ...
من براساس رفتارهای افراد امروزی جامعه بیشتر طرف صحبتم هست ....
بهرحال در هر صورت مشکل اگه فکر می کنید نظر من اشتباه است ببخشید ... من بیشتر منطقی فکر می کنم تا احساسی ...
وقت بخیر ....
ببینید من دور و اطرافم کسایی هستن که بیشتر مواقع خودشون رو بخاطر اینکه ازدواج کردن ناراحت نشون می دن ...
مثلا یکی از دوستانم می گفت من هدف بزرگی تو زندگیم داشتم و اون ادامه تحصیل در مقاطع بالا بود ...
ولی وقتی ازدواج کردم اصلا دیگه وقت هیچ کاری ندارم تازه ایشون عقد بودن ....
به نظر شما ایشون می تونن به هدف اصلیشون برسن یا اگه برسن ، کی خواهند رسید ؟؟
به نظر من نه اینکه بذاریم خیلی دیر بشه ولی کم کمش حداقل 26 سالگی سن مناسبی نخواهد بود ؟؟؟
منظورم اینه که انسان به اون هدفش برسه و براساس اون مرتبه ای که قرار داره ازدواج کنه ...
مثلا یک نفر در در سن 20 سالگی به عقد کسی بیرون میاد و بعد خدا کمک می کنه و این میشه فرضا استاد دانشگاه...
اون موقع تحصیلاتش در حد دیپلم بوده و حالا استاد دانشگاه است فرضا هم 26 یا 27 سالش شده ....
خوب این اگر توی این سن که استاد دانشگاه شد ازدواج می کرد که به ازدواج موفق تری می رسید تا اینکه اون موقع با یک فرد عادی
ازدواج کرد و حالا شاید هم خودش رو سرزنش می کنه ؟؟
می گم این به خود فرد بستگی داره،شاید هم بعضی ها خیلی از همسرانشون بالاتر باشن ولی زندگی خوبی داشته باشند ...
من براساس رفتارهای افراد امروزی جامعه بیشتر طرف صحبتم هست ....
بهرحال در هر صورت مشکل اگه فکر می کنید نظر من اشتباه است ببخشید ... من بیشتر منطقی فکر می کنم تا احساسی ...
سلام
هدفی که در خلاف جهت خواست خداست باطل هست و غلط
انسان نیاز هایی داره که اگر به تعویق بیفتن موجب اسیب روحی و جسمی میشه
افرادی که مدیریت قوی داشته باشن می تونن در هر مقطعی در امد داشته باشند و ازدواج هم بکنن
اون دوستایی هم که شما فرمودید در یک چیز ویژگی مشترکی دارند
یا خودشون و یا همسرشون و یا هر دو زندگی بی برنامه ای دارند که ازدواج رو مانع پیشرفت تحصیلی می دونند
نکته مهم دیگه : در جامعه ما یک ازدواج موفق بسیار بهتر از ادامه تحصیلات برای یک دختر هست
موفق باشید
----------
راستی امضای زیبایی دارید
احترام گذاشتن به تمام زبان ها و مخصوصا عربی از وظایف هر انسانی هست
گفتم مخصوصا عربی چون زبان کتاب قران کریم هست
به نظر من دید شما از یک زن همانند غرب هست ! (ابته ببخشید ها )
شما واقعا فکر می کنید که کسی که دکترا داره آدم است و از آدمیت پیزی بیشتر از بقیه می فهمه ؟
من نمی خوام ارزش تحصیلات رو زیر سوال ببرم ولی با تحصیلات اصل ادمیت تغییر نمی کنه !
به نظر شما چه سنی خوبه ؟ 26 برای زن ؟
خوب بیاید یک حساب سر انگشتی بکنیم !
زن 26 سالشه که ازدواح می کنه حالا تصمیم میگیرن که بچه دار شن تا 28 سالگی که سر خونه زندگیشون نرفتن .
یه بچه میارن در سن 30 سالگی ؟ تا موقع ازدواج بچه سن زن میشه (اگر پسر هم 26 سالش باشه ) 56 سال و.
اگر سن مرد 2 سال از زن هم بیشتر باشه میشه58 سالگی !
اگر بچه دوم با اختلاف دو سال بیاد سن زن میشه 58 و مرد میشه 60 !
اینها بزور بتونن نوه هاشون رو ببینند ! ( منظورم این نیست زن مرد ماشین جوجه کشی هستن بلکه اصل بقا اینو میگه )
هر جوز دیگه هم حساب کنی می بینی که از زندگیشون عقب هستن .
بنظر من میشه در کنار تحصیل هم ازدواج کرد . این بهتر از اینکه بری با یکی دوست بشی!
به نظر من سن ازدواج در جئان های ایرانی بالا رفته !
اگر پدر و مادر تا حدودی بتونن حمایت کنن بچه ها زودتر ازدواح کنن .
اول باید خوشبختی را تعریف کنیدبله با بیشتر نظراتون موافقم ....
ولی نمی تونم این رو قبول کنم ""در جامعه ما یک ازدواج موفق بسیار بهتر از ادامه تحصیلات برای یک دختر هست""
چرا باید این طور باشه ؟؟؟ اگه اون دختر به تحصیلات علاقه داشته باشه و بهترین شوهر دنیا رو هم بکنه و نتونه در خانه همسر به
تحصیلات برسه ، به هیچ وجه خوشبخت نمیشه و همیشه از یک چیز دلش گرفته ...
من از این آدمها خیلی دیدم ...
البته اگه عکس اش اتفاق بیفته مطمئنا قابل قبول هست ...
موفق و پیروز باشید
وقت بخیر ....
ببینید من دور و اطرافم کسایی هستن که بیشتر مواقع خودشون رو بخاطر اینکه ازدواج کردن ناراحت نشون می دن ...
مثلا یکی از دوستانم می گفت من هدف بزرگی تو زندگیم داشتم و اون ادامه تحصیل در مقاطع بالا بود ...
ولی وقتی ازدواج کردم اصلا دیگه وقت هیچ کاری ندارم تازه ایشون عقد بودن ....
به نظر شما ایشون می تونن به هدف اصلیشون برسن یا اگه برسن ، کی خواهند رسید ؟؟
به نظر من نه اینکه بذاریم خیلی دیر بشه ولی کم کمش حداقل 26 سالگی سن مناسبی نخواهد بود ؟؟؟
منظورم اینه که انسان به اون هدفش برسه و براساس اون مرتبه ای که قرار داره ازدواج کنه ...
مثلا یک نفر در در سن 20 سالگی به عقد کسی بیرون میاد و بعد خدا کمک می کنه و این میشه فرضا استاد دانشگاه...
اون موقع تحصیلاتش در حد دیپلم بوده و حالا استاد دانشگاه است فرضا هم 26 یا 27 سالش شده ....
خوب این اگر توی این سن که استاد دانشگاه شد ازدواج می کرد که به ازدواج موفق تری می رسید تا اینکه اون موقع با یک فرد عادی
ازدواج کرد و حالا شاید هم خودش رو سرزنش می کنه ؟؟
می گم این به خود فرد بستگی داره،شاید هم بعضی ها خیلی از همسرانشون بالاتر باشن ولی زندگی خوبی داشته باشند ...
من براساس رفتارهای افراد امروزی جامعه بیشتر طرف صحبتم هست ....
بهرحال در هر صورت مشکل اگه فکر می کنید نظر من اشتباه است ببخشید ... من بیشتر منطقی فکر می کنم تا احساسی ...
سلام
هدفی که در خلاف جهت خواست خداست باطل هست و غلط
انسان نیاز هایی داره که اگر به تعویق بیفتن موجب اسیب روحی و جسمی میشه
افرادی که مدیریت قوی داشته باشن می تونن در هر مقطعی در امد داشته باشند و ازدواج هم بکنن
اون دوستایی هم که شما فرمودید در یک چیز ویژگی مشترکی دارند
یا خودشون و یا همسرشون و یا هر دو زندگی بی برنامه ای دارند که ازدواج رو مانع پیشرفت تحصیلی می دونند
نکته مهم دیگه : در جامعه ما یک ازدواج موفق بسیار بهتر از ادامه تحصیلات برای یک دختر هست
ممنون بابت نظرتون......
در رابطه با اون دوستتون که هیچ حرفی نمیمونه وقتی اون هدفش درس در مقاطع بالا و احتمالا خارج و....این حرفا بود خب نباید ازدواج می کرد.
شما در حالت کلی و میانگین سن 26 رو گفتید و درسته ولی خب داخل پرانتز بگیم که هستند کسایی که در 30 سالگی از لحاظ هم حداقل درسی میبنید هم ردیفند با یک ادم 24 ساله...
این حرفتونم قبول دارم حالا در بهترین شرایط شاید یک پسر که در سن 26 سالگی حتما موقعیت های بهتری داشت از لحاظ ازدواج اگه خودش پیشرفت کرده باشه ولی خب واقعا هیچ لزوم و ضمانتی نیست که خوشبخت تر شه.......اینا ها هم به کنار به نظر من توی هر سنی که ازدواج میکنی با هرکی باید دید که فردی رو انتخاب می کنیم اگه اومدیم و باهاش ازدواج کردیم انتخابمون طوری هست که مثلا اگه طرف مقابلمون هیچ پیشرفتی نکنه اصلا از روز ازدواج به ما مثلا میگم ولی ایا این انتخاب طوری هست که حتی 10 سال دیگه اگه خود ادم پیشرفت کرد از انتخابش پشیمون نشه و با افتخار بگه این انتخاب منه.....که این انتخاب خودش اصولی داره که یکیش همون شناختن خود و........اهان یه چیز دیگه همون فردی رو که مثال زدید 20 ازدواج میکنه و میشه استاد دانشگاه اگه قرار باشه توی هر سنی رسید به موفقیت حالا میخواد استادی باشه یا هرچی اون وقت ننگش بشه که بگه این همسر منه که واقعا فقط واسش باید افسوس خورد چون که میبینید اگه زمان به عقب برمیگشت و اون فرد در اون سن اون ازدواجو با اون فرد نداشت چه بسا به هیچ جایی نمی رسید......
نظرتون شما درسته ولی شاید اگه مسایلو و تعاریفاتونو بیش تر باز می کردید مطمئنا بهتر بود .....مثلا من برداشتم این بود که گفتید طرف استاد دانشگاه شه و....به ازدواج موفق تری می رسید تا با یه فرد عادی منظورتون این بوده که در بهترین حالت و شرایط........... .
و یه چیز دیگه همیشه طرز فکر ادماست که بقیه زندگیشونو میسازه چه بسا طرف دکترا داره البته خب کسی که تا اون مقاطع میره بالا حتما از هر جهت یه پیشرفت هایی میکنه ولی در حالت کلی میبینید طرف تحصیلات ان چنانی نداره ولی یه بینشی داره که ادم کیف میکنه حتی با هم نشینیش..................
این تاپیک به من ثابت کرد که ازدواج توی سن کم هم می تونه موجب پیشرفت شه ولی همون طور که گفتم باید طرف روبروی ما
انسانی باشه که به تمام نیازهای ما احترام بذاره و قبولشون کنه ...
مرسی ... موفق باشید ...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | مشاوره تحصیلی تلفنی | تالار مشاوره | 0 | |
A | مشاوره برای تغییر شاخه در رشته فنی حرفه ای از الکترونیک به کامپیوتر یا مکانیک! | تالار مشاوره | 1 | |
سیستم مشاوره جدید در ایران | تالار مشاوره | 0 | ||
A | مشاوره کاری | تالار مشاوره | 1 | |
اساسنامه تالار مشاوره | تالار مشاوره | 2 |