نامه سرگشاده يك دانشجو به اصغر فرهادي!

[b_xxxxxxeman]

فراستی که کلا هیچ فیلمی رو قبول نداره.

اتفاقا واسه من اين سواله..كه اگه از ادمايي مثله فراستي بخام يه فيلمي را معرفي كنن تا ببينم چه فيلمي را ميگن؟؟؟

چندي پيش يه مخترع ايراني را نشون ميداد...طرح و اختراعش تو مسابقات جهاني كه تو ژاپن بوده اول شده بود
اما به فاصله يه هفته از اون مسابقات تو جشنواره خوارزمي سوم شده بود
واسه من اين خيلي جاي سوال داره؟؟؟

 

[پرواز@]

فراستی که کلا هیچ فیلمی رو قبول نداره. حداقل به جز نقد فراستی چندتا نقد دیگه هم ببینید و بخونید...

نقد نيويورکر بر فيلم «جدايي نادر از سيمين»داستانِ تهرانآنتوني لينترجمه: مجتبا پورمحسندر ايتداي فيلم «جدايي نادر از سيمين» چه کسي مورد خطاب قرار ميگيرد؟ ما دو نفر را مي‌بينيم، دو ايراني از طبقه متوسط جامعه به نام نادر (پيمان معادي) و همسرش، سيمين (ليلا حاتمي) است که روبه دوربين دارند درباره طلاق احتمالي‌شان بحث مي‌کنند. سيمين مي‌خواهد کشورش را ترک کند و يک زندگي ديگر در خارج از ايران بسازد، اما نادر مي‌خواهد بماند و تنها فرزندشان، ‌دختر ۱۱سال‌هاي به نام ترمه (سارينا فرهادي) را در ايران بزرگ کند. او تمايلي به جدايي ندارد؛ او مي‌خواهد همه چيز را همان‌طور که هست حفظ کند. اين زوج از همديگر متنفر نيستند و سيمين همسرش را «فردي خوب و نجيب» توصيف مي‌کند، اما به دليل عميقي - دليلي که هرگز هرگز در فيلم توضيح داده نمي‌شود، اما به تدريج همه چيز را به خوبي مي‌فهميم – او زندگي ديگري را مي‌خواهد. به اين دليل است که در شروع، سوي نگاه آن‌ها به ماست؛ از نظر مفهومي، آن‌ها دارند مساله‌شان را با يک رييس دادگاه مطرح مي‌کنند، چون ما صدايش را مي‌شنويم که از آن‌ها سوال مي‌کند، اما آن‌ها به همان اندازه و با همان شور با ما هم حرف مي‌زنند. دلم مي‌خواست جواب بدهم: «با من هستيد؟»دوست داشتم که تقريباً دو ساعت بعد، و بعد از شنيدن راستي‌ها و ناراستي‌هاي مساله، بتوانم نظري دقيق و بي‌طرفانه بدهم، اما «جدايي نادر از سيمين»، اگرچه از خيلي جنبهها يک درام خانوادگي شلوغ است، ما را با انرژي فراخ و تندي به جلو و عقب تکان مي‌دهد. تقريباً براي هر کدام از شخصيت‌هاي درگير متاسف مي‌شوي، در عين حال کاملاً نمي‌داني چه فکري بکني، و به‌طرز غريبي تماشاي اکثر اتفاقات کوچک خسته‌کننده است - يک اشاره پرخاشگرانه، يک نکته اتفاقي - ‌چيزي را جلوه مي‌دهند که بايد يک موج خفيف باشد، يک موج شوکآور ميشود. اصغر فرهادي، نويسنده و کارگردان اين فيلم بدين گونه نقيض (آنتي‌تز) کامل فيلم فاجعه‌باري همچون «۲۰۱۲» را ساخته است که همه‌ش غرش دريا بود و بدون موج.ضربه اول فيلم «جدايي نادر از سيمين» وقتي وارد مي‌شود که سيمين مي‌رود که براي هميشه يا تا مدتي که دادگاه جريان دارد، با خانوادهاش زندگي کند. ترمه با نادر مي‌ماند، تدبيري که خوب عمل مي‌کرد، اگر دردسر پدر نادر که با آن‌ها زندگي مي‌کند و از آلزايمر رنج مي‌برد، در ميان نبود. نادر پرستار سرخانه‌اي به نام راضيه (ساره بيات) را استخدام مي‌کند تا روز را با پدر پيرش بگذراند؛ راضيه دو ساعت و نيم از خانه بيرون مي‌رود تا دخترش سميه (کيميا حسيني) را با خودش بياورد. او حامله است، اگرچه نادر از وضع او با خبر است، شروع به مشاجره با او مي‌کند. دعوت از آمريکايي‌ها براي سپري کردن شب‌هاي زمستاني خود براي تماشاي يک دعواي زن و شوهري اسلامي، به سختي خريدار دارد، اما اگر بتوان تماشاگران را مجبور کرد که اين فيلم را ببينند، چيزي که خواهند يافت، آميزه‌اي قوي از حس دور و کاملاً آشنا با کساني است که درگير حل مشکل والديني هستند که سلامتي‌شان را از دست داده‌اند؛ يا فشار گناه‌آلود مشترک‌شان به خاطراستخدام ديگران براي مراقبت از آن‌هاست. آن‌ها مطمئناً مي‌دانند که فيلم درباره چيست، وقتي با حيرت راضيه را مي‌بينند که وقتي از اين واقعيت باخبر مي‌شود که پدر پير نادر شلوارش را خراب کرده، براي مشاوره‌ي مذهب تماس تلفن مي‌گيرد و مي‌پرسد: «اگر شلوارش را عوض کنم، مرتکب گناه خواهم شد؟» دخترش به‌طور جدي نظاره‌گر است. او مي‌گويد: «به پدر نخواهم گفت.»يک روز پيرمرد که بدون مراقبت رها شده، در خيابان‌ها پرسه مي‌زند، راضيه براي کمک دنبال او مي‌گردد، و با يک کات، ما به تصويري سرزنده از بزرگ‌ترها و بچه‌ها مي‌رويم، که با امنيت در خانه دارند فوتبال دستي بازي مي‌کنند. دوباره وحشت. فرداي آن روز، وقتي نادر از سر کار برمي‌گردد، مي‌بيند که پدرش به تختخواب بسته شده و خبري از راضيه نيست. وحشت بازمي‌گردد و اين‌بار ديگر صحبت از امان و فرصت نيست. مشاجره‌ي بين آن دو، راضيه به بيرون از آپارتمان هل داده ميشود، مي‌افتد، و بچه‌اش سقط مي‌شود. نادر متهم مي‌شود به قتل بچه‌ي متولد نشده و مدت کوتاهي را در زندان مي‌ماند تا به قيد وثيقه آزاد مي‌شود؛ او هم متقابلاً شکايت مي‌کند و راضيه را به سوءرفتار با پدرش متهم مي‌سازد، پيش از آن‌که بداند با غرور جريحه‌دار شده‌اي که ديه بچه‌ي سقط شده را مي‌خواهد، هوا پس است و او در لبه نابودي زندگي مي‌کند. اتهامات نه در يک دادگاه خشک و خشن رسمي، بلکه در دفتري تيره‌رنگ برگزار مي‌شود که در آن شاکيان خشمگين ايستاده و به ميز قاضي تکيه داده‌اند، تا بهتر حرفش را به کرسي بنشانند. قاضي براي قاضي بودن زيادي از حد خسته است، و من تماشاي او را که با خستگي، قندي را در ليوان چايش هم مي‌زند، و مشخصاً فکر مي‌کند و مرا از ديدن اين مردم معاف مي‌کند، دوست داشتم.اعجاز فيلم «جدايي ناد از سيمين اين است که به هيچ کدام از شخصيت‌هايش رحم نمي‌کند، اما به دنبال آن نيست که آن‌ها را محکوم کند. اين فيلم پرتره‌اي دموکراتيک از جهاني مذهبي است. لحن بي‌طرفانه اصغر فرهادي، يادآور سبک موريس پيالا، فيلم‌ساز مشهور فرانسوي است، اما در فيلم «جدايي نادر از سيمين»، رشته‌هايي از دينداري و پدرسالاري را مي‌بينيم که پيالا به ندرت مي‌بايست با آن‌ها دست به گريبان باشد. براي مثال آن‌چه راضيه را که چادري است، مي‌ترساند؛ اين است که شوهرش، کارگر اخراجي تندخو به نام حجت (شهاب حسيني) خواهد فهميد که او چه نوع شغلي را برعهده گرفته است، و ترس کاملاً بجاست. وقتي راز فاش مي‌شود، حجت مي‌گويد: «بايد از تو شکايت کنم که بدون اين‌که ما بدانيم، براي يک مرد تنها کار کرده‌اي.» او شوخي نمي‌کند. و ما مجبوريم از برداشت‌هايمان از برابرطلبي به سوي جهاني متمايل شويم که در آن‌جا شايستگي، نجابت و پاکدامني که ما مدت‌هاست نسبت به آن بي‌تفاوت بوديم، بر چيزي که ما حقوق طبيعي مي‌ناميم غلبه مي‌کند. غرايز غربي بايد ما را به سوي سيمين که نصفه و نيمه روسري بر سر دارد، اما شلوار جين آبي‌رنگ مي‌پوشد، و چيز پرچذبه‌ي عجيبي در چهره آرام و عينکي ترمه وجود دارد که با اين حقيقت ذاتاً سنتي از مادرش گله مي‌کند که: «اگر تو نمي‌رفتي، پدر به زندان نمي‌افتاد.» * اين ترجمه در روزنامه فرهيختگان منتشر شده است.http://pourmohsen.com/blogs/blog.php?code=416

بابت توضیحات کاملتون واقعا ممنون...

 

[.:ارمیا:.]

اتفاقا واسه من اين سواله..كه اگه از ادمايي مثله فراستي بخام يه فيلمي را معرفي كنن تا ببينم چه فيلمي را ميگن؟؟؟

چندي پيش يه مخترع ايراني را نشون ميداد...طرح و اختراعش تو مسابقات جهاني كه تو ژاپن بوده اول شده بود
اما به فاصله يه هفته از اون مسابقات تو جشنواره خوارزمي سوم شده بود
واسه من اين خيلي جاي سوال داره؟؟؟

واسه اطلاع شما:فیلمهای مورد علاقه فراستی:بچه های آسمان ،طلا و مس،ورود آقایان ممنوعم دوست داشته!
1.شاید نفر اول و دوم خوارزمی تو مسابقه ی جهانی ژاپن شرکت نکردن
2.داورها متفاوت،سلایق متفاوت
3. فاصله ی نفر اول تا سوم انقدرم زیاد نیستا،اگه تو خوارزمی رتبه نمی آورد میشد خرده گرفت!!

 

[b_xxxxxxeman]

واسه اطلاع شما:فیلمهای مورد علاقه فراستی:بچه های آسمان ،طلا و مس،ورود آقایان ممنوعم دوست داشته!
1.شاید نفر اول و دوم خوارزمی تو مسابقه ی جهانی ژاپن شرکت نکردن
2.داورها متفاوت،سلایق متفاوت
3. فاصله ی نفر اول تا سوم انقدرم زیاد نیستا،اگه تو خوارزمی رتبه نمی آورد میشد خرده گرفت!!

چه ساده توجيه ميكنين همه چيز را
اما بايد عرض كنم...همه گزينه هايي كه گفتينو روش بحث كردن و دليل نشد برا اين كارشون

فراستي...ورود اقايان ممنوع؟؟
دروغ 13 ميگيا

يه چيز بگم ...عبدالمالك ريگي هم واسه خودش موافقهايي داشت

 

[takta_77]

حالبه که تو این نامه سرگشاده همه چیزایی که به هم هیچ ربطی نداشت ب هم ربط داده شد!!!
ما هنوز یاد نگرفتیم که باید به عقاید هم احترام بزاریم!!!

 

[major7]

فراستی که کلا هیچ فیلمی رو قبول نداره. حداقل به جز نقد فراستی چندتا نقد دیگه هم ببینید و بخونید...

نقد نيويورکر بر فيلم «جدايي نادر از سيمين
لحن بي‌طرفانه اصغر فرهادي، يادآور سبک موريس پيالا، فيلم‌ساز مشهور فرانسوي است، اما در فيلم «جدايي نادر از سيمين»، رشته‌هايي از دينداري و پدرسالاري را مي‌بينيم که پيالا به ندرت مي‌بايست با آن‌ها دست به گريبان باشد. براي مثال آن‌چه راضيه را که چادري است، مي‌ترساند؛ اين است که شوهرش، کارگر اخراجي تندخو به نام حجت (شهاب حسيني) خواهد فهميد که او چه نوع شغلي را برعهده گرفته است، و ترس کاملاً بجاست. وقتي راز فاش مي‌شود، حجت مي‌گويد: «بايد از تو شکايت کنم که بدون اين‌که ما بدانيم، براي يک مرد تنها کار کرده‌اي.» او شوخي نمي‌کند. و ما مجبوريم از برداشت‌هايمان از برابرطلبي به سوي جهاني متمايل شويم که در آن‌جا شايستگي، نجابت و پاکدامني که ما مدت‌هاست نسبت به آن بي‌تفاوت بوديم، بر چيزي که ما حقوق طبيعي مي‌ناميم غلبه مي‌کند. غرايز غربي بايد ما را به سوي سيمين که نصفه و نيمه روسري بر سر دارد، اما شلوار جين آبي‌رنگ مي‌پوشد، و چيز پرچذبه‌ي عجيبي در چهره آرام و عينکي ترمه وجود دارد که با اين حقيقت ذاتاً سنتي از مادرش گله مي‌کند که: «اگر تو نمي‌رفتي، پدر به زندان نمي‌افتاد.» * اين ترجمه در روزنامه فرهيختگان منتشر شده است.http://pourmohsen.com/blogs/blog.php?code=416

خيلي جالب بود برام....مخصوصا قسمتيرو كه بزرگ كردم....ترجيح نجابت و پاك دامني رو بر آزادي كه منتقد بهش اشاره كرده و درگيري مخاطب غربي با اين موضوع خيلي جالب هست....كاري كه با هزينه خيلي زياد از بيت المال بعضي از فيلمسازان ايراني نتونستن انجام بدن

 

[BaBak.Turk]

بهش بگی از اول نامه رو بنویس می مونه..
کلا بی ربط بود خواسته همه چیز رو به مذهب ربط بده ...
و این یعنی اشتباه محض. چون اون عقیده شخصی خودشه.
در ضمن برادران و اخوی ها به گوش اینجور دانشجویان برسانند که از عوض خودشان نامه بنویسند و کل ملت ایران رو خطاب نکنند.
خدائیش هیچکدومشن فیلم رو اساسی ندیده و همه پیرشون اینه که چرا اسکار از گلدن کلوب گرفته ...

 

[.:ارمیا:.]

چه ساده توجيه ميكنين همه چيز را
اما بايد عرض كنم...همه گزينه هايي كه گفتينو روش بحث كردن و دليل نشد برا اين كارشون

فراستي...ورود اقايان ممنوع؟؟
دروغ 13 ميگيا


يه چيز بگم ...عبدالمالك ريگي هم واسه خودش موافقهايي داشت

شما تا حالا 7و دیدی اصلا؟؟دوست داشته ک دارم میگم!خود جیرانیم تعجب کرده بود...حالا شما الکی مارو دروغ گو کن...
ریگیو با فراستی قیاس میکنی...عجب بصیرت و منطق قوی داری!!!!

 

[vahedh]

این نویسندش چرا اینقدر توهم زده-فیلم خوب باید نقد کنه نقد هم برای نکات منفیه نه نکات مثبت-این فیلم آخه چه ربطی به باکری و همت داشت؟؟!!هزیون نوشته چرا؟؟؟

 

[ali_85]

سلام
دوستان گرامی من همین اول بگم که اصلا فیلم آقای فرهادی رو ندیدم و به همین دلیل هیچ کجا هم نظری درباره این فیلم ندادم
اما...
یه سوال...
اگه به فرض محال فیلم اخراجیهای3 اسکار میگرفت، اون موقع فریاد ((دم ده نمکی گرم)) سر داده میشد؟؟؟

لطفا نگین اخراجیها اینجور اخراجیها اونجور...خودم همه چیو میدونم...من گفتم فرض محال...فرض محالم، محال نیست.
بازم میگم من هیچ نظری راجع به جدایی نادر از سیمین ندارم...
با تشکر

 

[LEGEND.MM]

سلام
دوستان گرامی من همین اول بگم که اصلا فیلم آقای فرهادی رو ندیدم و به همین دلیل هیچ کجا هم نظری درباره این فیلم ندادم
اما...
یه سوال...
اگه به فرض محال فیلم اخراجیهای3 اسکار میگرفت، اون موقع فریاد ((دم ده نمکی گرم)) سر داده میشد؟؟؟

لطفا نگین اخراجیها اینجور اخراجیها اونجور...خودم همه چیو میدونم...من گفتم فرض محال...فرض محالم، محال نیست.
بازم میگم من هیچ نظری راجع به جدایی نادر از سیمین ندارم...
با تشکر

اخراجیها 3 که اصلا ارزش دیدن نداشت ...

 

[meysam_ak]

واقعا اخراجی ها 3 دوزار هم نمی ارزید...

 

[mehii]

به نظر من نامه خیلی مسخره ایه. امثال این دانشجو عادت به مرده پرستی دارند. برای این دانشجو اونا آدما آدمای بزرگی بودن ولی بعد از این که از این دنیا رفتن. امثال این دانشجو باید بدونن آدما تا وقتی هستن بزرگ دونستنشون مهمه نه بعد مرگشون. اصغر فرهادی انسان ماندگار این مرز و بومه و به جرات میشه گفت اسطوره سینمای ایران.به شخصا اعتقاد دارم باید جاودانه بشه.

 

[ayja]

جديدا هر كي از راه ميرسه يه نامه به اين اصغر فرهادي مينويسه...خوبه وقت ميكنه همرو بخونه

خوب این کار مردم نشون میده که اون کارش درست بوده. منطق ایرانی اینه که اعتقاد داره نباید از گندکاریاشون انتقاد بشه و اونم با ظریف ترین شکل ممکن این مهم رو بلد شده.

 

[hami_sani]

چند روز دیگه هر ننه قمری میاد نامه مینویسه واسه فوتبالیستمون میگه تو از خون شهدا خجالت نکشیدی رفتی تو اروپا گل زدی........به کشتی گیرمون میگه تو از فلان بدبخت بیچاره خجالت نکشیدی رفتی ضربه فنیش کردی؟و هزار تا چرت و پرت دیگه
خدایا دنیا را از لوث وجود این فاحشه های مغذی پاک کن.امییییین

 

[Mar mari]

من به این چیزا کاری ندارم
خوشحالم که دس کارگردان ایرانی یدونه اسکار هس
همی برام کافیه

 

[Paydar91]

حال ادم بهم میخوره از طرز صحبت بعضی به اصلاح مهندسین ...........

یه عده میان هر چی از دهنشون در میاد نثار نویسنده نامه میکنند با این که میدونند شاید خیلی ها با اون نویسنده موافق باشند (حالا درست و غلطش بماند) و این جوری انگار دارند به همه ی اونا توهین میکنند......

فردا همین ما ها میخوایم بریم توی جامعه با هم سر وکله بزنیم.......کاش توی دانشگاه به جای این همه واحد های درسی بی خود 4 تا واحد تفکر نقاد و نقد پذیر و این جور چیزا میذاشتند.....

 

[mandana-n]

چند روز دیگه هر ننه قمری میاد نامه مینویسه واسه فوتبالیستمون میگه تو از خون شهدا خجالت نکشیدی رفتی تو اروپا گل زدی........به کشتی گیرمون میگه تو از فلان بدبخت بیچاره خجالت نکشیدی رفتی ضربه فنیش کردی؟و هزار تا چرت و پرت دیگه خدایا دنیا را از لوث وجود این فاحشه های مغذی پاک کن.امییییین

یاد یه خاطره ای افتادم.... بازی ایران آمریکا تو جام جهانی 98 رو یادتونه؟ آخرای نیمه اول استیلی گل زد، نیمه که تموم شد تلویزیون این آهنگ رو پخش کرد: آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو خون جوانان ما می چکد از چنگ تو!!!!!!!!!! من اون زمان 10 سالم بیشتر نبود ولی اینقدر این کارشون بی معنی و خنده دار بود که منم خنده م گرفته بود........

 

[xfx2010]

کلا خیلی خیلی بیخود بود......خوبه اتفاق دیگه ای نیافتاد که به فرهادی ربطش بدن....

 

[bahar_cve]

شماهام اینقدر یک طرفه ب قاضی نرید...در مورد این نامه هم خود آقای فرهادی باید قضاوت کنه و جواب بده

 

[پرواز@]

حال ادم بهم میخوره از طرز صحبت بعضی به اصلاح مهندسین ...........

یه عده میان هر چی از دهنشون در میاد نثار نویسنده نامه میکنند با این که میدونند شاید خیلی ها با اون نویسنده موافق باشند (حالا درست و غلطش بماند) و این جوری انگار دارند به همه ی اونا توهین میکنند......

فردا همین ما ها میخوایم بریم توی جامعه با هم سر وکله بزنیم.......کاش توی دانشگاه به جای این همه واحد های درسی بی خود 4 تا واحد تفکر نقاد و نقد پذیر و این جور چیزا میذاشتند.....

اینیکه باید به کسی توهین نشه رو مام باش موافقیم...
اما بنظرتون این نویسنده محترم به هموطناش توهین نکرده؟؟
آیا استفاده از خون شهدا، استفاده از احساسات ملت
و این همه آسمون ریسمون بافتن برای به گند کشیدن یک غرور ملی توهین به شعور ملت نیست؟؟
شاید از دید شما و دوستان شما این افتخار ملی تنها دسیسه استکبار جهانی و رژیم های غیر الهی باشه
اما برای ما یعنی اکثریت افراد جامعه یه افتخاره و هر گونه نامه سرگشاده و اظهار نظر بی منطق تنها یه معنی رو میده و اونم توهینه....

 

[Paydar91]

اینیکه باید به کسی توهین نشه رو مام باش موافقیم...
اما بنظرتون این نویسنده محترم به هموطناش توهین نکرده؟؟
آیا استفاده از خون شهدا، استفاده از احساسات ملت
و این همه آسمون ریسمون بافتن برای به گند کشیدن یک غرور ملی توهین به شعور ملت نیست؟؟
شاید از دید شما و دوستان شما این افتخار ملی تنها دسیسه استکبار جهانی و رژیم های غیر الهی باشه
اما برای ما یعنی اکثریت افراد جامعه یه افتخاره و هر گونه نامه سرگشاده و اظهار نظر بی منطق تنها یه معنی رو میده و اونم توهینه....

من خودم از اول تاپیک بودم مطمئنم خیلی از دوستان متوجه منظور همدیگه نشدیم........

من خودم روی صحبتم با شخص اصغر فرهادی نیست میخواد اون نباشه کسی دیگه باشه یا بگم با فیلمش ابروی ایرانو برده چون این خیلی سطحی نگریه که ما بخوایم فکر کنیم ابروی ما با یه فیلم که مشکلات ایرانو نشون داده و حالا اسکار گرفته و در سطح بین الملل اسم در اورده رفته ......مگه بقیه از مشکلات ما خبر ندارند یا اون ور ابی ها این قدر کوته فکر شدند که با یه فیلم میگن اوه ایران چه خبره......

من میگم اینا همش یه بازیه .......خیلی بده خودمونو بازیچه قرار بدیم.......اونا میخوان یه جو راه بندازند علیه ما......(اصلا فیلم جدایی نادر از سیمین بهترین فیلم دنیا ولی دلیل اسکار دادن اونا به خاطر خوب بودن فیلم نیست به خاطر اینه که یه خوابایی دیدند و اینه که ادمو اذیت میکنه......)

بعد گذشته از اینا خوبه ادم تو هر موقعیتی قرار گرفت اصالتشو حفظ کنه مثلا همین دست دادنش با انجلینا من کاری ندارم که هر کس عقاید خاص خودشو داره و ادم تا توی یه موقعیتی قرار نگیره نمیتونه درکش کنه شاید خود من جای اون بودم باهاش روبوسی هم میکردم بحث من صرف اینه کسی که به عنوان نماینده ایران مطرح میشه باید ویژگی یه ایرانی رو نشون بده......

با همون دست دادنش الان خیلی ها واسش نقشه ها دارند و میدونند گزینه ی خیلی خوبیه واسه ضربه زدن به همین ملتی که داریم ازش تعریف و تمجید میکنیم.......

ایشالله همیشه اسکار بگیریم وکاممون شیرین باشه ولی از خدا میخوام این شیرینی به تلخی تبدیل نشه......

 

[omid17]

نظر محمد نوریزاد هم در نوع خودش جالبه
"داستان حسادت‌های ريشه دار
معمولاً اين مثل در ميان هنرمندان رواج دارد که «حسادت هنری» با زندگی هنرمندان امتزاج دارد. آنان باهمهٔ تعارفاتی که برای هم رديف می‌کنند، از توفيق دوست جانی خود نيز رنج می‌برند و به سرنگونی هنری او مشتاق ترند. اين حسادت هنری اگر در ميان هنرمندان با طيفی از رنگين کمانی حس و حال آنان پذيرفتنی باشد، از جانب دولتمردان ما پذيرفتنی که نيست، زشت نيزهست.

توفيقات جناب اصغرفرهادی در مجامع هنری جهان، آنچه که در ظرف مدنيت ما نهاد، فهم و هنر و درخشش برای کشورمان است، و آنچه که در کاسهٔ مسئولان ارشاد و سياسيون دولتی و وجيزه‌های فرمايشی آنان نهاد،‌‌ همان حسادتی است که اگر تاييدش کنند به جان کندن خودشان می‌انجامد و اگربی خيال از کنارش عبورکنند، به فرسودن و تباه شدن خودشان در مجامع هنری می‌انجامد.

با اينهمه، ظهورفرهادی در اين سطح، آن سوتر از آزردگی بی‌دليل جماعتی از دولتی‌ها وهنرمندان دولتیِ ما، ظهورعزت و سربلندی برای همهٔ ايرانيان است. قرار نبوده و نيست که عزت و سربلندی همچنان بلوکهٔ خاندان خودی باشد. فردی همچون فرهادی نيز که بزعم ما يک ناخودی است می‌تواند برای وطنش شکوه و شرم و شوق بيافريند. با آنکه معتقدم فرهادی بسيار بيش تراز بسياری ازخودی‌ها برای ما سرفرازی آورده است. و من‌ای خدا چه رنجی می‌برم از اين داستان انشقاق گرِ خودی و ناخودی.

فرهادی و انديشهٔ مبارکش، برای ما احترام پديد آورد. همچنانکه ورزشکاران ما آنگاه که درعرصه‌های جهانی می‌درخشند و شوق جانانه‌ای به لايه‌های عاطفی و غرور آحاد جامعه می‌دوانند، درخشندگی فرهادی نيز به جان افسردهٔ فرهنگی ما انرژی زايدالوصفی تزريق نمود. بسيار بيش از آنچه که همهٔ هيمنهٔ دستگاهی چون وزارت ارشاد و تبليغات اسلامی از عهده‌اش برآيند.
فرهادی فرزند ايران و فرزند زمانهٔ خويش است. استادی او علاوه بر اشراف هنری‌اش که همچون يک بافندهٔ زبردست قالی، تار و پود اثرش را به هم تنيده و نقشی بی‌بديل پديد آورده، در اين است که در مخمصهٔ مميزی‌های تمام نشدنی و رايج هنری ما، به خلق اين اثر بديع توفيق يافته است.
به اميد روزی که فرهادی به ميهنش بازآيد و وزيرارشاد به نمايندگی از طرف کوچک و بزرگ اين مردم دستش را ببوسد. مثل بوسه‌ای که ما بردست و بازوی رزمندگان سال های دفاع مقدس خود می‌زديم و با جان و دل پاسشان می‌داشتيم.

 

[b_xxxxxxeman]

چند روز دیگه هر ننه قمری میاد نامه مینویسه واسه فوتبالیستمون میگه تو از خون شهدا خجالت نکشیدی رفتی تو اروپا گل زدی........به کشتی گیرمون میگه تو از فلان بدبخت بیچاره خجالت نکشیدی رفتی ضربه فنیش کردی؟و هزار تا چرت و پرت دیگه
خدایا دنیا را از لوث وجود این فاحشه های مغذی پاک کن.امییییین

من و تو فكر كنم تو يه جبهه باشيم...منم افتخارم اسكاره اقاي فرهاديه...سعي ميكنم اينجوري توهين نكنم به كسي

اما اين طرزه حرف زدن واقعا خيلي كوچيك بودن ميخاد...خوبه اسمه علي را زدي زيره امضات

 

[ali_85]

چند روز دیگه هر ننه قمری میاد نامه مینویسه واسه فوتبالیستمون میگه تو از خون شهدا خجالت نکشیدی رفتی تو اروپا گل زدی........به کشتی گیرمون میگه تو از فلان بدبخت بیچاره خجالت نکشیدی رفتی ضربه فنیش کردی؟و هزار تا چرت و پرت دیگه
خدایا دنیا را از لوث وجود این فاحشه های مغذی پاک کن.امییییین

شما هنوز بلد نیستین چطوری با طرف مخالفتون صحبت کنین اون وقت انتظار دارین حرفتون پذیرفته بشه
شما اگه حق ترین حرف دنیا رو هم بگین با این ادبیات زشتی که دارین هیچکس حرفتونو قبول نمیکنه
لطف بفرمایید امضاتونم پاک کنید چون شایسته نیست اون اسم مبارک در کنار همچین ادبیاتی قرار بگیره
خاک بر سر جایزه ای که بخواد با خودش بددهنی و توهین به ارمغان بیاره...نمیدونم این جایزه چیه که ارزشش از ارزشهای انسانی و اخلاقی فراتر رفته.

 

[aryana.sh]

آقاي اصغر فرهادي شما كه «جدايي نادر از سيمين» را ساختيد و اسكار هم گرفتيد، مبارك تان باشد! ولي من هم چند كلمه اي با شما حرف دارم...


برادر اصغر!


اينجا بعضي ها مي گويند شما به قصد اعتراض و دشمني با آرمان هاي ملت اين فيلم را ساخته ايد و برخي هم مي گويند شما بهترين فيلم سينماي ايران را ساخته ايد. ولي من با اين حرف ها كاري ندارم. با اينكه فيلم شما، من و ملت من را دروغگو مي خواند و تنها راه رهايي را مهاجرت به خارج مي داند، با اينكه در ذهن شما چادر زيباي ما كه از پاك ترين گوهر آفرينش يعني مادرمان زهرا(س) به ما به ارث رسيده، گره خورده با فقر و بي فرهنگي، خشونت و بدبختي، با اينكه بازيگران فيلم شما در مصاحبه با رسانه هاي بيگانه به عدم امكان پخش صحنه هاي مبتذل در سينماي ايران اعتراض مي كنند و با اينكه آقاي شمقدري با شوق فراواني فيلم شما را تحسين مي كند، با اينكه بنياد فارابي هزينه فيلم بعدي شما را تضمين مي كند و با اينكه شما برنده جايزه جشنواره فجر شديد و با اينكه حرف هاي حاتمي كيا در برنامه «راز» سانسور مي شود تا به شما و فيلم تان برنخورد! و با اينكه شما ادعا داشتيد هر چه داريد از مردم است، هيچ كاري ندارم، فقط مي خواهم براي تان بنويسم وقتي كه ايران نبوديد اينجا چه گذشت!


وقتي شما آن طرف تر از آب ها براي معرفي فيلم تان در محافل سينمايي حضور پيدا مي كرديد و وقتي گره كروات تان را در آينه محكم مي كرديد، اينجا در خيابان شريعتي، رو به روي يكي از دانشكده ها انفجاري رخ داد!


وقتي شما به عنوان مرد مسلمان دستان نامحرم آنجلينا جولي را با افتخار و با لبخند مي فشرديد، اينجا پسري به نام «عليرضا روشن» يتيم شد و زني با صلابت اعلام كرد كه به همسر «شهيدش» مي بالد!


وقتي شما قند در دل تان آب مي شد كه قرار است جايزه «اسكار» بگيريد، ما اينجا با چفيه هاي مشكي به بدرقه شهيدان مان رفتيم!


برادر اصغر، ببخشيد يادم رفت كه شما ديگر برادر ما نيستيد!


همان هايي كه به شما اسكار دادند عليرضاي ما را هم يتيم كردند.


آقاي فرهادي وقتي شما و دوستان تان كه به نشانه تمدن از گردن شان پاپيون آويزان كرده بودند، قاه قاه مي خنديديد و بر مجسمه طلايي بوسه مي زديد، ما اينجا با «حاجي بخشي» وداع كرديم!


راستي «نه نه علي» را مي شناختيد؟ شايد او براي تان دعا كرد كه اسكار را برنده شديد! خداكند. نه نه علي از شما به علي اش چيزي نگويد. شما كه نبوديد او هم رفت پيش علي اش...


با خودتان فكر كرده ايد كه چرا فيلم تان مورد توجه غرب قرار گرفته است؟ به نظرتان اگر فيلمي از نكات مثبت جامعه ايراني مي ساختيد با كيفيت بالا، بازهم به شما اسكار مي دادند؟


آقاي فرهادي مگر شما فرزند اين خاك نبوديد؟ مگر براي اين ملت فيلم نساختيد؟ پس چه شد كه زبان به تشكر از «مايكل باركر» گشوديد و فراموش كرديد همت، باقري و باكري را! نكند اينها را نمي شناسيد؟


ما هم به سبك خودمان فيلم، هنر و جشنواره را مي فهميم ولي بي تعارف مي گويم كه «گول» خورديد و ارزان فروختيد! شما با آنجلينا جولي دست حرام داديد و ما اينجا با فرشتگاني به نام«شهيد»دست بيعت داديم و افسوس كه ديگر وقتي براي جبران ضررتان نيست...


تهران- آسيه كلايي- دانشجو

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
توجه : این متن هیچ ربطی به من نداره . پس الکی به من گیر ندید . متنش به نظرم جالب بود . گفتم بذارمش ببینم نظر شما چیه ...

اصغر فرهادی واقعا نشون داد ما میتونیم حرفی برای گفتن در سطح جهان داشته باشیم
اینکه یه نفر یتیم شده خیلی سخته ولی فکر نمیکنم تقصیر اصغر فرهادی باشه!
تا کی قضاوت بیهوده... تا کی

 

[hami_sani]

من و تو فكر كنم تو يه جبهه باشيم...منم افتخارم اسكاره اقاي فرهاديه...سعي ميكنم اينجوري توهين نكنم به كسي

اما اين طرزه حرف زدن واقعا خيلي كوچيك بودن ميخاد...خوبه اسمه علي را زدي زيره امضات

من به کسی توهین نکردم.اگه منظورت فاحشه مغذیه که این توهین نیست.یه بیماریه که متاسفانه خیلیا امروز تو جامعه بهش دچارن.
کسایی که نمیتونن خیلی چیزا رو ببینن.کسایی که به اسم مقدسات دارن اونو به لجن میکشن.اره عزیز اینا فاحشه مغذین.اون زن فاحشه خیلی ازین ادما سرتره.فاحشه های مغذی همونایی بودن که همه چیزو تو ظاهر کار میدیدن.همونایی که تا قرانو سر نیزه دیدن گرخیدن.امروز جاشونو دادن به همین ادمایی که این نامه های مزخرفو مینویسن.کوچیک اونیه که کوچیک فکر میکنه نه من.اونیه که به اسم علی داره اسلامه به لجن میکشه .اونیه که امروز چون قدرت دستشه هر غلطیو میکنه و با اسم علی ادمای کوته فکر و سطحی نگرو خلع سلاح مسکنه.ولی ظاهرا شما خیلی بزرگی.

 

[mohammad vaghei]

سلام به همه/قشنگ بود ولی اونم ببین که تقدیم کرد به ملت ایران/بعد اینکه با یه دست دادن به خون شهدا خیانت نمیشه خیانت رو اونایی میکنن....ولش کن باید این نامه رو به بعضی که دارن خیانت میکنن بنویسن نه به اضغر فرهادی که باعث افتخار شد به نظرم اونم یه کاره بزرگه چون نام ایران رو سربلند کرد

 

[hami_sani]

شما هنوز بلد نیستین چطوری با طرف مخالفتون صحبت کنین اون وقت انتظار دارین حرفتون پذیرفته بشه
شما اگه حق ترین حرف دنیا رو هم بگین با این ادبیات زشتی که دارین هیچکس حرفتونو قبول نمیکنه
لطف بفرمایید امضاتونم پاک کنید چون شایسته نیست اون اسم مبارک در کنار همچین ادبیاتی قرار بگیره
خاک بر سر جایزه ای که بخواد با خودش بددهنی و توهین به ارمغان بیاره...نمیدونم این جایزه چیه که ارزشش از ارزشهای انسانی و اخلاقی فراتر رفته.

اره من حرفم دیده نمیشه چون یکرنگم.به گفته مولام علی.منافق نیستم که بتونم طوری حرف بزنم که همه خوششون بیاد.ولی ظاهرا شما خوب بلدی.اگر سواد شما اجازه نمیده معنیه این حرفو بفهمی مشکل من نیست .سوادتو ببر بالا.این روزا ازین جور ادما زیادن تو مملکت ما.
تو کاری که به شما ربطی نداره دخالت نکنید لطفا.علی هم حرف حقو میزد.حرفشم خریدار نداشت.چون با ادبیات شما مطابقت نبود.من دلم واسه حضرت علی میسوزه که نیست که از نصایح شما بهره مند بشه.البته اگر میبود شما به یه جرمی بازخواستش میکردین.
خاک بر سر ادمی که بیسواده و معنیه حرفو نمیفهمه و فقط ظاهرو میبینه.

 

[takta_77]

ای کاش میتونستیم جای دامن زدن به حاشیه ها به مثبت ترین نکته این جایزه توجه کنیم
اینکه اسم ایرانو به گوشه همه رسوندن و این که این همه آدم ساعت 3 صبح اشک شوق از چشماشون پایین اومد
ای کاش جای این همه انتقاد بی ربط یه کوچولو با دید منطقی به این مسائل نگاه میکردیم!!!