من گله دارم زچشمت که این چنین مراشکست........................یه روز از دل های مرده رد میشم
یه روز عاشق شدن و بلد میشم
همین الان گفتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من گله دارم زچشمت که این چنین مراشکست........................یه روز از دل های مرده رد میشم
یه روز عاشق شدن و بلد میشم
همین الان گفتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
درصفحه شطرنج زندگی همه مهره هایم مات مهربانی ات شدومن........................وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد
همه ارزویم این است که ببینم ازتورویی....................عاشقی کار من نبود
دلم را بردی و عجیب
وقتی شکسته باز آمد
با نغمه آه آمد
همدم تنهایی من
بغض همیشگی آمد
خودم (برف )
ای همه هستی من
هستی من نیست می شود وقتی تونیستی
من گله دارم زچشمت که این چنین مراشکست........................
ممنووووووووووونم
ممنونم عزیزممنم تبریک می گم
درصفحه شطرنج زندگی همه مهره هایم مات مهربانی ات شدومن........................
خاطرات با تو بودنتو اون وقتها همش می گفتی نغمه جان
اما حالا حتی به خوابم نمیای
برای مادربزرگ خدا بیامرزم
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگهننويسيد كـــه بـــم تلـــی از آواره شده است
بم به خال لب يک دوست گرفتار شده است
مثل وقتی كه دل چلچلهای میشكند
مرد هـــم زير غــــم زلزلهای میشكند
خاطرات با تو بودن
با هیچ چیزی پاک نمی شه
شاید با مردن آرام بگیره
این دل شکسته ی من
من لالادارم بایدساعت5پاشم ...........................
موافقممن هم دقیقا
با اجازه دوستان بریم
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره این دل دیوونه واست دل تنگه
وای چه قد دیروقته ، منم باید بخوابم
خداحافظ شاعرهای گرامی
می دونستم ساعت روزودتریاداوری می کردممن هم دقیقا
با اجازه دوستان بریم
مرگ من روزی فرا خواهدرسیددربهاری خالی ازامواج ونورهی بهانه نیار بــــــاور کــــن طالعت از ازل به نــــــــــام من است
در کدام آیه این نوشته شده؟ " ما به هم سرد و نیمه جان برسیم"
بیستون را نمی کنم بانو ، کوه بین من و تو خاطره هاست
باید از نـــــو دوباره زاده شویم تا به دریای بیکران برسیم
من کنار تـو از همان اول ، خبری از سوار و رفتن نیست
می شود با طراوت دستت ما به پایان این خزان برسیم
یه کاری کردی عاشقت
هرلحظه بی تابت بشه
7BAND
هنوز صدای تو میاد میون بازی های باد
کنار قاب پنجره هنوز دلم تو رو می خواد
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به میخانه زدند
اون كه رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
قصه گذشتههای خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تا قیامت اشك حسرت ببارم
دل هیچكی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا كه گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشكش رو كم میاره
دنیای این روزای من
هم قدتن پوشم شده
هر كه از كوچه ی تنهایی من میگذرد
به هوای هوسی هم كه شده سركی میكشدو میگذرد...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |