m_mahdi_tbt
عضو جدید
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر..... در این سراچه ی بازیچه غیر عشق مبازیارم چو قدح به دست گیرد......بازار بتان شکست گیرد
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر..... در این سراچه ی بازیچه غیر عشق مبازیارم چو قدح به دست گیرد......بازار بتان شکست گیرد
زندگی بار گرانیست کشیدن تا گور......ای فلک زحمت این بار گران مارا بسدر این مقام مجازی بجز پیاله مگیر..... در این سراچه ی بازیچه غیر عشق مباز
سهیل روی تو اندر یمن تافت ....................مرا راهی به سوی آن یمن دهزندگی بار گرانیست کشیدن تا گور......ای فلک زحمت این بار گران مارا بس
سهیل روی تو اندر یمن تافت ....................مرا راهی به سوی آن یمن ده
هوای کوی تو از سز نمی رود آری......غریب را دل سرگشته با وطن باشد
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو................... باز پرسید خدا را که بپروانه ی کیست
هوای کوی تو از سز نمی رود آری......غریب را دل سرگشته با وطن باشد
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او.......زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کنددولت صحبت آن شمع سعادت پرتو................... باز پرسید خدا را که بپروانه ی کیست
دوش از پیالهای که ثریاش بنده بود........................صافی می درو چو سهیل و شراب شدتا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او.......زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد......ز فکر آنان که در تدبیر درمانند درماننددوش از پیالهای که ثریاش بنده بود........................صافی می درو چو سهیل و شراب شد
دل من چو نور اندر آن تیره شب ................. نخفته گشاده دل و بسته لبدوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد......ز فکر آنان که در تدبیر درمانند درمانند
به مزگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.....بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینمدل من چو نور اندر آن تیره شب ................. نخفته گشاده دل و بسته لب
به مزگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.....بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
من آن موجم که آرامش ندارم
به آسانی سرسازش ندارم
ای به دادمن رسیده
توروزای خودشکستن
ای چراغ مهربونی
توشبای وحشت من
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی اقتاد مشکلهاآمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم...خود کام تنگدستان کی زان دهن برآیدالا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی اقتاد مشکلها
دنیا کوچیک ترازاونه
که ماتصورمیکنیم
فقط بایک عکس بزرگ
چشمامونوپرمی کنیم
روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست..........كه بر طرف سمنزارش همى گردد چمان ابروشهری است در کناره ی آن شط پر خروش
با نخل های درهم و شب های پر ز نور
شهری است در کناره ی آن شط و قلب من
آنجا اسیر پنجه ی یک مرد پر غرور
وارث تمام اضطراب هاي من سلامروان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست..........كه بر طرف سمنزارش همى گردد چمان ابرو
مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو.............يادم از كشته ی خويش آمد و هنگام درووارث تمام اضطراب هاي من سلام
ليلي قشنگ خوابهاي من سلام
وقتي كه پرسشي كني اصحاب درد رامزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو.............يادم از كشته ی خويش آمد و هنگام درو
ساقی غم فردای حریفان چه خوری ..........پیش آر پیاله را که شب می گذردوقتي كه پرسشي كني اصحاب درد را
چون من شكسته دل ترم اول مرابپرس
مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو.............يادم از كشته ی خويش آمد و هنگام درو
ساقی غم فردای حریفان چه خوری ..........پیش آر پیاله را که شب می گذرد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |