یا رب سببی ساز که یارم به سلامت......باز اید و برهانم ز ملامتثوابت باشد ای دارای خرمن....................اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت......باز اید و برهانم ز ملامتثوابت باشد ای دارای خرمن....................اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت......باز اید و برهانم ز ملامت
دوستان در پرده می گویم سخن/گفته خواهد شد به دستان نیز هم
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست.........حل این نکته خطا نتوان کرداینو من گفتم چند دقیقه پیش
تا بو که دست در کمر او توان زدن....................د ر خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
اینو من گفتم چند دقیقه پیش
ما از برون در شده مغرور صد فریب ............تا خود درون پرده چه تدبیر می کنند
خداحافظبچه ها خوشحال شدم از آشناییتون.
مشاعره خوبی بود.شب بخیر خدانگهدار![]()
در مذهب ما باده حلال است وليكن....بي روي تو اي سرو گل اندام حرام استدر دل مردان کدامين مهر جاويد است؟
نه دگر هرگزنمي ايدبه ديدارم
پيکري گم مي شود در ظلمت دهليز
باد در را با صدايي خشک مي بندد
مردهاي گويي درون حفره گوري
بر اميدي سست وبي بنياد مي خندد
(د ممنوعه)
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک..........باور مکن که دست ز دامن بدارمتدر مذهب ما باده حلال است وليكن....بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک..........باور مکن که دست ز دامن بدارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک..........باور مکن که دست ز دامن بدارمت
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم//روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
چ یهو!
من عاشق آن دمم ک ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
منم که شعر و تغزل پناهگاه من است//چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است
تمام سهم من از روشنی همان نوریست
که از چراغ شما در اتاق می افتد...
دارد متاع عفت از چار سو خریدار//بازار خودفروشی این چار سو ندارد
دارد متاع عفت از چار سو خریدار//بازار خودفروشی این چار سو ندارد
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود ز من میدانی
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود ز من میدانی
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شدیا رب مباد کز پا جانان من بیفتد//درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
دل خوش از آنیم که حج میرویممن مست می عشقم هشیارنخواهم شد
وزخواب خوش مستی بیدارنخواهم شد....
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست//درد آن بود که از پا درمان من بیفتد
دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
می شود پرده ی چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
می شود پرده ی چشمم پر کاهی گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زندمن چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست//درد آن بود که از پا درمان من بیفتد
لازمه ی عاشقی ست رفتن و دیدن ز دوریا رب این اتش که در جان من است .......سرد کن زانسان که کردی بر خلیل
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |