از آن لبهای چون عناب دردا//وزان خط های چون ریحان دریغا
تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل//چون رسد نوبت خدمت نشوم هیچ خجل
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم//تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
من بمردم از آن نگوید کس//کاثری از فلان همییابم
مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد........... وگر پنهان کنم ترسم،که استخوان سوزد
عزیز جان!
در کتابت صحیح همی کوش!
صحیحش این باشد: وگر پنهان کنم ترسم که مغز اسخوان سوزد!!!
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را//دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
تورا چون حارس و چون حاجب آمد//مه و خورشید در لیل و نهارت
3-0
این چه است دیگر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شعر است؟؟؟؟؟؟
تورا چون حارس و چون حاجب آمد//مه و خورشید در لیل و نهارت
3-0
دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم//عشوه مده عشوه مده عشوه مستان نخرم
ميخواره وسرگشته ورنديم نظر باز.....وان كس كه چو ما نيست دراين شهر كدام استاز جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم ز حیوان سر زدم
ميخواره وسرگشته ورنديم نظر باز.....وان كس كه چو ما نيست دراين شهر كدام است
مژه سياهت ار كرد به خون ما اشارت---ز فريب او بينديش وغلط مكن نگاراتیر تراشنده تویی دوک تراشنده منم//ماه درخشنده تویی من چو شب تیره برم
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود......... سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بودمرز در عقل و جنون باریک است / کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
مژه سياهت ار كرد به خون ما اشارت---ز فريب او بينديش وغلط مكن نگارا
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود......... سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
دل ناله کند از من ، من ناله کنم از دل
یا رب تو قضاوت کن ، دیوانه منم یا دل؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |