امیرخان لینک ***** نذار:دییییییییییی
واییی من اینو دوس داشتم:دییییییهمه برنامه هایی که گفتین بنظرم یه طرف .. این برنامه ایی که میخوام بگم یه طرف
کوتلاس ..
بهترین شخصیت کارتونی من
جانننننننننننننننن
نازیییییییییییییییییییییییییییییییییوای دست همگیتون درد نکنه!
من بدون استثنا هر کارتونی پخش میشد میدیدم ولی این دوتا یه چیز دیگه بودن...
این یکی که به مدت یکی دو سال زندگیمو مختل کرده بود ... حتی وقتی بزرگتر هم شده بودم بازم دوست داشتم یکی داشتم (حتی به بعضی سطلا مشکوک هم میشدم!!! )
اینم که به خاطرش وسط تابستون کلاس ورزشمو انداخته بودم 8 کله سحر که تا 10 بتونم برگردم اینو ببینمش!
بابا تو دیگه کی هستی،خیـــــــــلی بامزه ای !!!!من از خرسای مهربون خوشم میومد عکسشو ندارم بذارموای دست همگیتون درد نکنه!
من بدون استثنا هر کارتونی پخش میشد میدیدم ولی این دوتا یه چیز دیگه بودن...
این یکی که به مدت یکی دو سال زندگیمو مختل کرده بود ... حتی وقتی بزرگتر هم شده بودم بازم دوست داشتم یکی داشتم (حتی به بعضی سطلا مشکوک هم میشدم!!! )
اینم که به خاطرش وسط تابستون کلاس ورزشمو انداخته بودم 8 کله سحر که تا 10 بتونم برگردم اینو ببینمش!
آخییییییییییییییییییی!!من سری کامل کتابشو پارسال خوندمآن شرلی در گرین گیبلز...
عاشقش بودم........کک و مکش ..موهای قرمزش... ........عاشق تشبیهایی که میکرد چیزایی که تو مغزش بود...
وقتی گریش می گرفتتتتت...دریاچه نقره ای ..
اسمایی که تو کارتون بود!...دیانا، کردلیاااااااااااااااااااااااااااااااا..اسم خودش دوس داشت کردلیا باشه.
.
متیو..و از همه مهمترین چیز یادمه صدای نصرالله مدقالچی بود که می گفت...آنه اکنون که در گیرو دار ملال آور روزهایت................و الی آخر..هییییییییییی یادش بخیر...
واییییی پیداش کردمم بالاخره...
آنه!
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت از تنهایی معصومانه دستهایت.
آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود.
آنه!
اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست................ در انتظار توست.
خیلی دوسش داشتم....خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خیلییی بیشتر از یه کارتون بود واسه من.
آخییییییییییییییییییی!!من سری کامل کتابشو پارسال خوندم
خیلی جالب بود مرسیییییییییییییعاقبت شخصیت های کارتونی ... :
الفی دیگه از هیچی نمی ترسه!
آلیس شوهر کرده. دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده!
آن شرلی آرایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده. حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی.
ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!
شلمان هنوزم خوابه!
پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه!
بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن!
بالتازار و زبل خان آلزایمر گرفتن.
تام سایر حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درس میکنه!
تام و جری دوتا دوست صمیمی شدن!
تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو زندانه!
جیمبو رو از رده خارج کردن(اینو دقیقن نمی دونم, شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!)
چوبین خیلی وقته که مادرش و پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده, مادرشم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون، اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
خانواده دکتر ارنست همسایه مونن. هر سه تا بچه اش رفتن، زن دکتر خیلی مریضه!
رابین هود رو تو اسلامشهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته دیگه اعدامش می کنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن. خوب که چی؟!
کایوت بالاخره رود رانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و... اونم مرد!
هیشکی نفهمید گالیور عاشق فلورتیشیاست!
لوک خوش شانس ساقی محله مونه!
مارکو پولو تو میدون راه آهن یه میوه فروشی زده - میگن کارش خیلی گرفته!
گربه سگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل تو کار قاچاق آدمه!
آقای پتیبن تو میدون شوش یه بنکدار کله گندس!
معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده, داره میشه رئیس پلیس!
آقای نجار مرده و از وروجکم خبری نیست!
پت و مت حالا دیگه دوتا آقای مهندسن!
هایدی یه پزشک ماهر شده و چشمای مادر بزرگ و عمل کرد
نل افسردگیش خوب شد و داستان زندگیشو به زودی چاپ میکنه!
راستی بابا لنگ دراز هپاتیت C داره... واسش دعا کنید!
نازییییییییییییییییییییییییییییییییی
بابا تو دیگه کی هستی،خیـــــــــلی بامزه ای !!!!
من از خرسای مهربون خوشم میومد عکسشو ندارم بذارم
وقتی سری ظهرا بودم بلند میشدم میدیدم مامانم نیس گریه میکردم خواهرم تلوزیونو باز میکرد پینوکیو رو میدیدم آروم میشدم
منم اینو خیییییییلی دوس داشتم!
همین الانم دنبالش که ببینمش ولی دیگه پخش نمیشه! خییییلی باحالههه! ینی بود!
گه گاهی میدیدم!
پس این اسمش اینه!
آخییییی! خیلی توپ بود....چن بار دیده بودممممممم!
کارتون ینی ایننننننن!
عاشق شخصیت حرفه ای و آروم لوک بودم و هستم! آهااااااااااااااان!
آی که چقد نیگا میکردم...آی!
اینم خوب بود....
عاشق این....سمت راستیه...اسمش یادم رفت....بودم!
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=71477&d=1321628697
اما کارتونی که تو بزرگسالی بهش علاقه مند شدم! :
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
عکس های خنده دار از خطای دید !! | تالار عکس | 3 | ||
عکس های قرانی | تالار عکس | 119 | ||
عکس های جالب از یک فروشگاه خرید شوهر در فرانسه | تالار عکس | 3 | ||
دختر 21 ساله ای که صورت ندارد + عکس | تالار عکس | 0 | ||
عکس العمل جالب حیوانات در قاب پنجره | تالار عکس | 0 |