هر کی سوتی داده تعریف کنه!

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
شبیه همین ورق:
یه بار پسر عموم زنگ زد خونمون گف بابا هس؟
گفتم نه
(ضمنا اوایلی بود که موبایل و ... اومده بود!
بعد گف: همراه داره؟

گفتم نه تنهاس!::ی

دیگه دیگه:ی

موندم چطور شباهت اینو با ورق پیدا کردی ... ولی اون تن بنزین رو نگرفتی :surprised:
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
یه بار سر کلاس آشنایی با معماری جهان منو دوستم داشتیم میحرفیدیم و به حرفای بچه ها و استاد گوش نمیدادیم...نگو استاد با بچه ها داره سر تاریخ میان ترم بحث میکنه که بیفته چهارشنبه ما هم که حواسمون نبود...دوستم بهم گفت کاش امتحان میفتاد چهارشنبه که فرداش قرار بود جایی بریم...من گفتم الان به استاد میگم...دستم بردم بالا استاد گفت :بفرمایین...همه هم ساکت شدن
بعد من گفتم: استاد میشه تاریخ میان ترم بندازید چهارشنبه؟
همه زدن زیر خنده...
استاد گفت: یک ساعت داریم درین مورد بحث میکنیم شما کجایی؟

خیلی ضایع شدم...:redface::biggrin:

از این سوتی ها من زیاد دادم
آخریش هم باعث شد واسه کل کلاس بستنی بگیرم ..
نامردا او روز کلاس هم شلوغ بود .. :redface:
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
دوستان مثل اینکه مشتاق داستا نیستن..
نه این چه حرفیه !! :(
شما که سالاری .. (کشته مرده اون آوتارتم ... اون روزای اول هم من چنین آواتاری داشتم ... میخوای الان بزارمش تا از ناراحتی در بیایی ؟!!)
تیکه ننداز اقا تیکه ننداز تیکه تیکه ات میکنما:ی

گزینه ج صحیح می باشد .. (اگر گرفتی چی گفتم !!)
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما که یالاری .. (کشته مرده اون آوتارتم ... اون روزای اول هم من چنین آواتاری داشتم ... میخوای الان بزارمش تا از ناراحتی در بیایی ؟!!)


گزینه ج صحیح می باشد .. (اگر گرفتی چی گفتم !!)

دیگه حرف مفت که گرفتن نمیخواد
:ی:ی:ی
جنبه داشته باشا گریه نکن :ییییی
 

minoo-lovely

عضو جدید
از این سوتی ها من زیاد دادم
آخریش هم باعث شد واسه کل کلاس بستنی بگیرم ..
نامردا او روز کلاس هم شلوغ بود .. :redface:

اتفاقا سر این کلاس ما همه هم از شانس حاضر بودن و غائب نداشتیم...خدارو شکر همه فهمیدن....:redface:
تا آخر ترم هرکی منو میدید به روم میاورد...
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلههههههههههههه دوستاااااااااان
به درخواست دوستان یه خورده کوتاهترش میکنیم چون خودمم کار دارم
خلاصه ماشین اومد پای کوه ایستاد
دیدم تلفنم داره زنگ میخوره شماره نا شناس
الو بله(بلو اله)
به این شماره زنگ بزن
تق تلفن قطع.
من
:surprised::eek::eek:
بچه پرو منم زنگ نزدم
دوباره شماره افتاد
الو
اقا مگه نمیگم زنگ بزن
تق تلفن قطع.
دوباره زنگ نزدم(پرو بازی در حد اعلا دارید منو که)
دوباره یارو زنگ زد
الو
اقا من با موبایل شخصی زنگ میزنم اگه میتونی به این شماره زنگ بزن(اها حالا مودب شدی)
داداش شارژ ندارم بهت بزنگم(حالا خط من همراه اوله شارژی هم نیس.خدایا منو ببخش)
باشه

اقا مارو میبینی
بله
خوبه چون ما شمارو نمیبینیم یه علامت بده یه دستمالی چیزی بچرخون
دیدی
(جورابم رو که از گرما دراورده بودم بالا سرم چرخوندم)(بازم از اثرات گرما)
نه(حق داشت بنده خدا از اون فاصله جوراب سیاه پیدا نیست اخه)
حالا چی
(زیرپراهنی رو در اوردم بالا سرم چرخوندم)
اها دیدم خب صبر کن ما داریم میایم بالا
منو میگی
:eek::eek::eek:یعنی میخوان منو رو کولشون سوار کنن عجب خرایین(دور از جون اتشنشانها)
 

"Dezire"

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتي كه خيلي دادم...باحال ترينش اين بود:
جلو تلويزيون نشسته بودم...زير تلويزيون زده بود..مرحوم رجايي....فلان فلان
بعد من كمي فكر كردم ديدم اين رجايي چقده آشناس..
يدفه به مامانم گفتم:اه رجايي هم مرد؟
و مادرم با چشماي گرد فهموند كه چه سوتي اي دادم:دي
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوتي كه خيلي دادم...باحال ترينش اين بود:
جلو تلويزيون نشسته بودم...زير تلويزيون زده بود..مرحوم رجايي....فلان فلان
بعد من كمي فكر كردم ديدم اين رجايي چقده آشناس..
يدفه به مامانم گفتم:اه رجايي هم مرد؟
و مادرم با چشماي گرد فهموند كه چه سوتي اي دادم:دي
:biggrin: اینم ازاونا بودااااااااا
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین حال بود که دیدم یه پیکان به چه خفتی داره میاد نزدیک
یاحسیییییییین
این مهدی دیوونه لشگرکشی کرده بود شروع کردم به شمارش 1و2 و 3 و...7تااااااااااااااااا
خاک بر سرم شد
حالا من هلکوپتر از کجا به اینا نشون بدم اوه اوه اوه گمونم امشب سوژه شدیم رفت(اما زهی خیال باطل. بعدا دلیلشو بهتون میگم )
اقا سه نفر اتشنشان اومده بودن بالا یه اسکورت موتور250 برا ماشین اتشنشانی هم بود
بچهارو میگی یکی پس از دیگری زنگ میزدن اما من جواب نمیدادم چون میدونستم این همه ادم بخاطر یه چیز اومدن اونم هلکوپتره دیدن فایده نداره فحشو تیکه بود که برام اس ام اس میکردن:
با این هلپکوترت بده ما هم یه دوری بزنیم داش حمید....
داش حمید این ماشینا جدیده میگن پروازم میکنه....
...........ل.........ی.......(اینا فحشه)......ن.........ی.......لاغ این همه ادمو الاف کردی پاشو بیا پایین خودتو لوس نکن نکبت
.......نی اگه زنده بیای پایین خودم میکشمت
دیگه مارو سر کار میزاری عوضییییییییییی
............................................................................(این فقط فحش بود)
منو میگی گفتم دیگه کارم تمومه
بعد نیم ساعت
دوباره اتشنشانه زنگ زد
الو بله
اقا ما نمیتونیم تا اون بالا بیایم اینجا راهش کوره تو چطوری رفتی بالا ببین اگه میتونی یه خورده خودت رو نشسته نشسته بکوشون تا اون صخره
باشه ببینم میتونم(منم بخاطر اینکه اینا نفهمن من دارم فیلم بازی میکنم یه خورده فیلم بازی کردم وکشش دادم)
گفتم فکر کنم یه کتک هم از اتشنشانا بخورم
خلاصه ماوسط کوه رسیدیم به اتشنشانها
(خلاصه میکنم)
به شوخی گفتم اقا پس هلکوپتر تون کو ؟؟؟؟
گفت اگه استاندارم باشی با هلکوپتر نمیان سراغت ولی تو اینقدر مهم بودی که دوتا مسئول ایستگاه پاشدن بخاطر تو اومدن بالا
(حالا ایدوتا خپل چطوری اومدن بالا خدا میدونه)
بچها داستان خیلی جا داره برا تعریفولی منم کار دارم
فقط بگم بیچاره شدم اگه خودم مثل بچه ادم میومدم پایین خیلی خیلی سریعتر و راحتتر میومدم
پایین کوه هم از استقبال گرم بچها بی نسیب نموندم (یه اببازی مشتی)
و این ننگ هلیکوپتر سواری که هنوزم که هنوزه رو پیشونیمه و سوژه محافل و مجالس بوده و خواهد بود
....ببخشید منتظر موندید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
فقط شما هوس هلیکوپتر سواری نکنید:d

 

سیاه مشق

عضو جدید
ضمن عرض سلام
من خودم سوتی پدر و مامانم هستم ولی یه سوتی تعریف می کنم حال کنید
یه روز من با یکی از رفیقام رفته بودیم به یک رستوران سنتی بعد از اینکه یه ربع معطلی با توپ پر از آنجا بیرون آمدیم و رفتیم به یه پیتزایی
بعد از خوردن پیتزا و وقت حساب کردن دیدیم که همش 1500 تومان پول همرامونه
دو تایی تا کمر تو کیف پولمون فرو رفته بودیم شاید پولی پیدا کنیم ولی هیهات
خداییش دم صاحب پیتزایی گرم مردونگی کرد گفت فردا بیارین:biggrin:
 

مخمل

عضو جدید
یه بار دوستم رفته بود آموزش دانشگاهشون ،مسئولشون گفت فلانی معدلت خیلی پایینه باید ببریش بالا.اونم بلند بلند با استرس می گفت:میدونم تنبلیم باعث شد خیلی بکشمش پایین .شما بگو چه جوری بکشمش بالا (شرمنده اون گفت):redface:
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
منم سوتی زیاد دادم . مثلا همین دیروز به پسر خالم جلوی باباش گفتم بی پدر برو اونور حوصلتو ندارم ...
بیچاره شوهر خالم قرمز شد !

یعنی اون لحظه دوست داشتم آب بشم ولی نرم توی زمین ... :D:smile:
 

fatimma

عضو جدید
یادش به خیر قدیما همه میومدن سوتیشونو میگفتن و میرفتن.حالا شده اسپم کده .البته بچه ها داستان شب هم میگن
حمید جان داستانت یکم کم بود خابم نبرد.یکی دیگه بگو
 

Similar threads

بالا