هر کی سوتی داده تعریف کنه!

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قدیما 1روز خالم میره سوپر خرید کنه ...و ب مغازه دارها میگفته این رو بدین ...این رو...اونا هم هاج و واج نگاش میکردن!!!!
بعد از 1 مدت خالم حالیش میشه
میبینه پشت پیش خوان کنار فروشنده ایستاده داره ب مشتری ها دستور میده!!!!

وقتی از سوپر میاد بیرون ...سوپر از خنده منفجر میشه!!!
:biggrin:
 

2aawsome

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دس بزنین تا بخونم:(




اهه ایهیم
اهه
JACKS A MECHANIC
A VERY GOOD MECHANIC
HE FIXES CARS ALLLL DAYYYYYY
IN THE GAS STATION
این شعر LETS GO 3 چه بچه باهوشیم
اینقدم شعرش لوس بود تا اخر همینو میخوند:ی

حالمون و از انگلیسی بهم زدی دستت درد نکنه...:دی...این چه شعری بود.....؟؟!!!
 

Farez 132

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دس بزنین تا بخونم:(




اهه ایهیم
اهه
JACKS A MECHANIC
A VERY GOOD MECHANIC
HE FIXES CARS ALLLL DAYYYYYY
IN THE GAS STATION
این شعر LETS GO 3 چه بچه باهوشیم
اینقدم شعرش لوس بود تا اخر همینو میخوند:ی
اره یادش بخیر . کاشکی الان اون موقع بود....
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره یادش بخیر . کاشکی الان اون موقع بود....

توهم یادتهههه؟
اون شعره یادته:

SUE DOSENT HAVE ANY GLUUUUUUUUUU
SU DOSENT HAVE ANY GLUUUUUUU
SUE HAS SOM RIBON SU E HAS SOM CHALK
SUE HAS A DOG AND ITS LEARNING TO TALK

SUE HAS SOME PAPER SUE HAS SOME STRING
SUE HAS A BIRD AND ITS LEARNING TO SING
BUT NOW SHE IS FILLING BLUUUUUUUUUUU
SUE DOSENT HAVE ANY GLUUU BU HUUUU
SUE DOSENT HAVE ANYYYYYYYYYYYY GLUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUU
 

Farez 132

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توهم یادتهههه؟
اون شعره یادته:

SUE DOSENT HAVE ANY GLUUUUUUUUUU
SU DOSENT HAVE ANY GLUUUUUUU
SUE HAS SOM RIBON SU E HAS SOM CHALK
SUE HAS A DOG AND ITS LEARNING TO TALK

SUE HAS SOME PAPER SUE HAS SOME STRING
SUE HAS A BIRD AND ITS LEARNING TO SING
BUT NOW SHE IS FILLING BLUUUUUUUUUUU
SUE DOSENT HAVE ANY GLUUU BU HUUUU
SUE DOSENT HAVE ANYYYYYYYYYYYY GLUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUU
تو lets go بود ؟؟؟
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقیقا یادمه اونروز یکشنبه بود و هر یکشنبه شب با یکسری از بچها قرار داریم (میشینیم چرتو پرت میگیمو مسخره میکنیمو دست میندازیمو... با بچها به بچها میخندیم) گفتم خدایا چیکار کنم بساط خنده امشب جور بشه
همین ان بود که یا فیلمای خارجی افتادم(ای خدا مردم از خنده
:biggrin:) یاد اون قسمتهایی که اتشنشانها برای نجات دیگران خودشونو به ابو اتیش میزنن(حواسم نبود اینجا ایرانه:w15::w15::w15:و بدتر از اون اینجا قمه)
با خودم گفتم الان زنگ بزنم اتشنشانی بگم من بالای کوه گیر کردم اینجوری هم اونها از بیکاری در میان و مجبورن از زیر کولرگازیشون بلندشن توی این گرما و مالشون حلال میشه
:biggrin:هم من دیگه این همه راهو پیاده بر نمیگردم پایین(خداییش دیگه حال نداشتم:redface:)
خلاصه دوباره با خودم گفتم اینا اگه بخوان بیان با نبردبون که نمیان سراغم اخه اینقدر نبردبون ندارن(لامسب این افتابه اوی کوه شدیدتر بود بدجور رو مخم تاثیر گذاشته بود) با طنابم که نمیتونن ببرنم پایین پس یک راه داره اون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بلههههههههههههههه هلکوپتر
:w15::w15:
اقا منو میگی به دلم صابون زده بودم یه هلکوپتر سواری مشتی میکنم شب میرم جلوی بچها پوزشو میدم (اما زهی خیال باطل)
خلاصه بر ان شدیم که زنگ بزنیم 125:
الو125
بله بفرمایین
اقا من بالای کوه گیر کردم
بالای کووووووووووووووه:eek:
بله بالای کوه
حالا کدوم کوه
:biggrin:
اقا چرا میخندی من میگم بالای کوه گیر کردم اونوخ شما میخندی
به جهنم میخواستی نری بالای کوه
تق تلفونو قطع کرد
منو میگی:eek::eek::eek:
یه نیگا کردم به لیست تماسهام دیدم بله 124رو گرفتم(اینم از اثار گرما)
دوباره:
الو 125
بله بفرمایین
اقا من بالای کوه گیر کردم

کدوم کوه؟
دوبرادران
راست میگی؟؟؟
اقا دروغم چیه!!!!
شمارتو بده ببینم
0910.......
الان خودم بهت زنگ میزنم
باشه
تق تلفن قطع.
بعد چند دیقه دیدم گوشیم داره زنگ میخوره یه شماره ناشناس
الو بفرمایین
اقا شما بالای کوه گیر کردی؟
بله گیر کردم
اسیب دیدی ؟
نه قبلا دستم اسیب دیده الان اوت کرده زانوهامم دیگه رمق نداره(خدایا منو ببخش بخاره این دروغها)
خب دقیقا کجای کوهی؟
قله ی کوه
روی کدوم قله کوه(اخه دوتا قله داره بخاطر همین بهش میگن کوه دوبرادران)
قله اینوری که...
خب باشه الان میایم
تق تلفن قطع.
اقا مارو میگی الانه که صدای هلکوپتر توی فضا میپیچه
خب این لحظه ها باید ثبت بشه وگرنه کسی حرفمو باور نمیکنه
خب چیکار کنم ؟؟؟؟اها زنگ میزنم به فلانی هم بیاد فیلم بگیره هم شاهد عینیه
الو مهدی سلام
الووووووو سلام چطوری
گوساله
گوساله با...ه نکبت
بنال بینیم کدوم گورستونی؟شب میای؟
اره اگه خدا بخواد اونم دسته پر تو فر میخوری؟
هیجا الافم
مهدی یه چیز بهت میگم کف کنی(جریانو براش تعریف کردم.هلیکوپترو اینا)
چیییییییییییییی
خفه شو با دوربینت تخته گاز بیا پای کوه دوبرادران
باشه
اومدیاااااااااااااااااا
باشه باشه
تق تلفن قطع.(ببخشید خلاصش کردم اخه نمیشه بعضیاشو بگی
:D)
منو میگی خدایا این هلیکوپتره نرسه تا این بچه سرتق بیاد فیلم بگیره

یه ان دیدم یه ماشین قرمز داره نزدیک میشه
با خودم گفتم نه بابا با ماشین که نمیان بالا اینا زودتر اومدن تا هلیکوپترو هماهنگ کنن
ادامه دارد...
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
اون موقعها که کوچولو موچولو بودم .. مهمون داشتیم ..
فامیلمون بهم گفت : ورق دارین ؟!
من هم گفتم: آره
بعد رفتم یه دفتر با خودکار آوردم ... :D
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه این یکیو یادم نیست . داستانه رو یادته که پسره تو بازی بیس بال محکم توپ رو زد؟؟؟

هی تقریبا
یه شعری بود اونم نه؟
شایدم با یه چی دیگه اشتب گفتم

یه شعر بود:
I WANNA BE AN ASTROUNAT
OH NO NOT ME NOT ME
I WANNA BE A SUPER STAR
OH NO NOT ME NOT ME!
اونو یادته؟
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اون موقعها که کوچولو موچولو بودم .. مهمون داشتیم ..
فامیلمون بهم گفت : ورق دارین ؟!
من هم گفتم: آره
بعد رفتم یه دفتر با خودکار آوردم ... :D
خو مگه چی میخواسته؟(شوخی)
منم بودم واسش همینو میووردم ک روش کم شه:biggrin:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبیه همین ورق:
یه بار پسر عموم زنگ زد خونمون گف بابا هس؟
گفتم نه
(ضمنا اوایلی بود که موبایل و ... اومده بود!
بعد گف: همراه داره؟

گفتم نه تنهاس!::ی

دیگه دیگه:ی
 

minoo-lovely

عضو جدید
یه بار سر کلاس آشنایی با معماری جهان منو دوستم داشتیم میحرفیدیم و به حرفای بچه ها و استاد گوش نمیدادیم...نگو استاد با بچه ها داره سر تاریخ میان ترم بحث میکنه که بیفته چهارشنبه ما هم که حواسمون نبود...دوستم بهم گفت کاش امتحان میفتاد چهارشنبه که فرداش قرار بود جایی بریم...من گفتم الان به استاد میگم...دستم بردم بالا استاد گفت :بفرمایین...همه هم ساکت شدن
بعد من گفتم: استاد میشه تاریخ میان ترم بندازید چهارشنبه؟
همه زدن زیر خنده...
استاد گفت: یک ساعت داریم درین مورد بحث میکنیم شما کجایی؟

خیلی ضایع شدم...:redface::biggrin:
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار

با خودم گفتم نه بابا با ماشین که نمیان بالا اینا زودتر اومدن تا هلیکوپترو هماهنگ کنن
ادامه دارد...

سلام مرد بزرگ ...
شنیدم هنر مردان بزرگ در کوتاهی کلامشون هست ... درسته ؟!!
 

Similar threads

بالا