1-همه مردم دنیا مشکلات مالی دارند اما خیلی ها ریسک ازدواجو میکنند1.مشکلات اقتصادی
2.ابتذال بیش از حد جامعه
چه بهتروالا اونی که من میخواستمش منو نمیخواست، در نتیجه نشد که بشه، و الان که میبینی در سن 26 سالگی مجردیم، فکر نکنم حالا حالا هم تغییری در وضعیتمون ایجاد شه، مگر اینکه مهتاب کرامتی اوکی بده
هدف هرچیزی میتونه باشه ...به عقیده من یه چیز شخصی متونه باشه ..یعنی بهتر بگم ..هر کسی برای خودش یک هدفهایی داره و نمیشه گفت هدف فقط یک و یا دو چیز میتونه باشه
هزاران هذف میتونه باشه ولی بستگی به زائیه دیدی داره که اون شخص نگاه میکنه
در یکی از پستا ( درصفحه 2 ) یکی از دوستامون گفتن که هدفا میتونه چی باشه ..اینان هم هدف هستند ....ولی شما به طور واضح با ایشون مخالف کردید
من نطر خودمو گفتم القایی در کارنسیت ........این نظر یک طرفه خودته
شما میتونید این کارو بکنید اما نمیتونید به دیگران القا کنی حرفتو
یکیش میتونه این باشه:به نظرتون دلیل اینکه جوانان امروزی میل کمتری برا ازدواج دارن چیه؟
یا کلا هدف از ازدواج کردن چیه؟
خوب شد دستت درد گرفت1-کم شدن ایمان
وقتی ایمان کم بشه
دیگه کسی نمی گه ازدواج سنت پیامبره
نمی گه پسر عذب با هر قدم که داره
100 تا فرشته لعنتش می کنن
2-فراهم بودن دختر
ببخشید اینقد رک می گم
اما الان خیلی از دخترا له له می زنن واسه پسر و حاضرن هرکاری بکنن که یکی فقط واسه چند ماه باهاشون باشه(این که می گم هر کاری دقیقا منظورم هر کاریه)
3-تربیت غلط
ماشالا به خونواده ها
اگه پسر100 تا دوست دختر داشته باشه
جای اینکه جلوش رو بگیرن می شینن همه جا تعریفش رو می کنن که پسرم و همه می خوان
و اگه دخترش دوست پسر داشته باشه روش رو می پوشونن تا مبادا گندش در بیاد
4-مشکلات اجتماعی
خدا رو شکر این نیاز به هیچ توضیحی نداره
دستم درد گرفته
اگرنه کلی دلیل دیگه هم براتون می نوشتم
در حال حاضر دخترا گرون شدن و ازونجایی که دخترا مثل چیپس و پفک کالا محسوب میشن نمیشه تو گرونی اونارو خرید!!!!!
بله سکه شده 640 هزار تومن مگه پسرا بیمارن برن زن بگیرن؟؟؟؟
مرد دختر رو انتخاب میکنه به خاطر خودش بعد دخترا میگن 1000 تا سکه بده تا منم اوکی رو بدم....!!!!
این یعنی اینکه دخترا واسه عشق هیچ ارزشی قائل نیستن و میخوان خودشون رو بفروشن...
و دلیل دیگه ی دیر ازدواج کردن توقع بالای دختراست...
کلا همش کار دختراست...
دلیل دیگشم نبود دختر مناسب واسه ازدواجه...
و ....
که اگه بگم اخراج میشم
تازه یه مدت میخواست با این اواتارش جهاد هم کنه! نمیگه یا این عکس دشمن چه بلایی که سرمون نمیارهوالا هر مردی این اواتارت رو ببینه همه دخترا رو ول میکنه هزار سال میره دنبال دختری که مثل این اواتارت باشه!
حد اقل نقابی روسری چادری !
تازه یه مدت میخواست با این اواتارش جهاد هم کنه! نمیگه یا این عکس دشمن چه بلایی که سرمون نمیاره
اقا پیامبر هم دستور اینو داده اگر تو جنگ غنایم جنگیتون کنیز بود میتونین کنیز ها رو برای خودتون بردارین!!!!اخ گفتی دخترای روسی! دیگه نگو چون بحث به انحراف کشیده میشه، جای این بحثا تو پیغامای خصوصیه،
ولی خوشم اومد یکی منو درک کرد، توام از غنیمت جنگی خوشت میاد پس
مجید دلبندم العان نه الان:دیدیوانم مگه راحتی العانم رو از دست بدم والله که چیییییییی ؟
میشه عکسشو نشون ما هم بدی، یکم بخندیم. تو عکسش معلومه چندتا سکه مهر کرده یا نه؟مجید دلبندم العان نه الان:دی
عکستو پای سینک ظرفشویی دارم میبینم
اقا هروقت دستور حمله رو دادند به منم بگین من خودمو بندازم رو مین ها دشمن!!!پس کی حکم جهاد حمله به روسیه رو صادر میکنین مردیم از گشنگی! بیخیال دخترای ایرانی!
منظورت مین ها بود یا مینا؟ سیم ها با کیه؟اقا هروقت دستور حمله رو دادند به منم بگین من خودمو بندازم رو مین ها دشمن!!!
خوب این اسیرش هم وطن بوده، موضوع فرق میکرده، اسیر روسی گیر ما بیوفته از این خبرا نیستایکیو میشناسم توی عملیات مرصاد حضور داشته
میگه منافقین وقتی حمله میکنند اکثرشون زنای جوون بودن!
دستور داشتن هر کی رو دیدن بزنن بکشن!
خلاصه نیروهای ایرانی میریزن همه رو بکشن ولی این یکی از این زنای جوون رو دلش نمیاد بکشه
دختره از داخل ایران فرار کرده بوده به خاک عراق تا به منافقین ملحق شده بوده و اونجا باهاشون زندگی میکرده!
اسیر میگیره و یه جورائی از میدان جنگ سالم بیرون میاره!
میرند یکی از شهرهای نزدیک یک مسافر خونه میگیرند و یک هفته با هم روزگار سپری میشه
و بعدش میگفت دلم نیومد تا اخر عمر اسیر نگرش دارم ! میگفت بردم سوار اتوبوس کردم فرستادم خونه شون
بعد از چند سال یکی بهش زنگ میزنه میبینه همون دختره از زندگی اش جویا میشه دختره میگه که ازدواج کرده و دست از کارهاش برداشته
و کلاس قران گذاشته به زنها و دخترا قران درس میده! و اتفاقا خانواده شون میگفت از سرشناسای مملکت هستند
حالا چطوری دختره رفته بوده اون ور اب خدا میدونه!
من خلاصه گفتم ولی اون رزمنده خیلی شیرین از خاطراتش میگفت!