مشاعرۀ سنّتی

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام
خواهش میکنم
داشتم شعر هایی که شما تو صفحات قبل زده بودین میخوندم. واقعا شرای زیبایی میزارین
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

اختيار دارين...خوشحالم كه خوشتون اومده...
تا آمدي ، آتشفشاني سالها خاموش

بغضش شكست و بعد شد طغياني از آتش

كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد

من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش

اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق

در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش
 

elnaz66

عضو جدید
شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت

بگریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت

بگریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت
ترا من چشم در راهم شباهنکام

که ميگيرند در شاخ «تلاجن*» سايه ها رنگ سياهي

وزان دلخستگانت راست اندوهي فراهم؛

ترا من چشم در راهم.
 

elnaz66

عضو جدید
ما از این هستی ده روزه به تنگ آمده ایم

وای بر خضر ، که زندانی عمر ابد است
 

elnaz66

عضو جدید
در معرکه ی عشق ستیز دگرست

فتح دگر آنجا و گریز دگرست

فریاد و فغان وگریه و ناله و آه

اینها هوس است و عشق چیز دگرست
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در معرکه ی عشق ستیز دگرست

فتح دگر آنجا و گریز دگرست

فریاد و فغان وگریه و ناله و آه

اینها هوس است و عشق چیز دگرست

تو قرص ماهي و من کودکي که مي خواهم

به قدر کاسه اي از حوض ِ ماه بردارم

بيا که چشم ِ جهاني هنوز منتظر است

بيا که دست از اين اشک و آه بردارم
 

elnaz66

عضو جدید
معشوق دلفریبم ، پنهان آشکار است

عالم نشانی از اوست ، اما نشان ندارد

منشور عاشقی را بر نام ما نوشتند

کاین مایه استقامت هفت آسمان ندارد
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
معشوق دلفریبم ، پنهان آشکار است

عالم نشانی از اوست ، اما نشان ندارد

منشور عاشقی را بر نام ما نوشتند

کاین مایه استقامت هفت آسمان ندارد

در اتاقي که به اندازه يک تنهائيست

دل من

که به اندازه يک عشقست

به بهانه هاي سادة خوشبختي خود مينگرد

به زوال زيباي گلها در گلدان

به نهالي که تو در باغچة خانه مان کاشته اي

و به آواز قناري
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یا من ناصبور را نزد خود از وفا طلب

یا تو که پاکدامنی ، صبر من از خدا طلب

به ديدارم بيا هر شب،

در اين تنهايي تنها و تاريک خدا مانند،

دلم تنگ است.

بيا اي روشن، اي روشن تر از لبخند.

شبم را روز کن در زير سرپوش سياهيها.

دلم تنگ است.
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو مرا سوزی و من سوزم از این غم که مباد

باد بیرون برد از کوی تو خاکستر من

اين تشكرا يهو ميان وميرن آخرش نفهميدم برچه اساسي؟
نمي خواهم ببيند هيچ کس ما را.

نمي خواهم بداند هيچ کس ما را.

و نيلوفر که سر بر مکشد از آب؛

پرستوها که با پرواز و با آواز،

و ماهيها که با آن رقص غوغايي؛

نمي خواهمم بفهمانند بيدارند.

شب افتاده است و من تنها و تاريکم.

و در ايوان و در تالاب من ديري است در خوابند،

پرستوها و ماهيها و آن نيلوفر آبي.

بيا اي مهربان با من!

بيا اي ياد مهتابي!
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را

انگا ر سالهاي زيادي ست بي جهت

اميد خود به اين دل ِ ديوانه بسته اند

ازشور و مستي ِ پدران ِ گذ شته مان

حالا به من رسيده و در من نشسته اند ...

من باز گيج مي شوم از موج واژه ها

اين بغضهاي تازه که در من شکسته اند
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
لشکرگه عشق عارض خرم توست
زنجیر بلا زلف خم اندر خم توست

تا که پر رونق شود گردشگری
اصفهان را ارمنستان می‌کنم

می‌شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می‌کنم

شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی‌ها را فراوان می‌کنم
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا که پر رونق شود گردشگری
اصفهان را ارمنستان می‌کنم

می‌شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می‌کنم

شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی‌ها را فراوان می‌کنم


من توی این فضای مکعب شناور است
یک روح منبسط شده ی گریه آور است
" من " روی صندلیست ولی جور دیگری
چشمش به جاده مانده به منظور دیگری
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا