طنز سیاه

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه جای کشورمون از این ادما هست ولی نمیدونم چرا میگن فقیر نداریم!!!شاید باید بشیم مثل مردم سومالی که بگن فقیرم داریم!!
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خواهش ميكنم

اما خب دليل داشت :

1. انقدر مات و مبهوت بودم كه نميفهميدم چه خبره

2. بعدش هم خجالت كشيدم 2 سال پيش من 16 ساله بودم ،‌يك 16 ساله به يك مرد پول كمك كنه ، مطمئنن اون مرد احساس حقارت ميكرد و ناراحت ميشد
شاید احساس حقارت میکرد ولی بخاطر بچش قبول میکرد و شما هم تا اخر عمرت بیمه میشدی!!چون همیشه و همه جا واست دعا میکرد!
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید احساس حقارت میکرد ولی بخاطر بچش قبول میکرد و شما هم تا اخر عمرت بیمه میشدی!!چون همیشه و همه جا واست دعا میکرد!

نميدونم


از بس احمق بودم

سايد اون روز تا غروب كه برگشتم خونه ، 10 بار اين دخترك و پدرش رو تو خيابون ديدم


يادم نميره ، يادم نميره .....
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه جای کشورمون از این ادما هست ولی نمیدونم چرا میگن فقیر نداریم!!!شاید باید بشیم مثل مردم سومالی که بگن فقیرم داریم!!

آره بابا

واقعا تاسف داره

يكي از عزيزان دل كشور

اسمش رو نميگم

پشت تلوزيون ميگفت:

خب خدا رو شكر كسي توي كشور سر گرشنه روي زمين نميزاره و زياد فقر نداريم

وقتي گفت هيچكس ، دلم ميخواست ميپريدم تو تلوزيون خفش ميكردم


فقر يعني اينكه ، يك دختر بخاطر فقر مالي وقتي عقلش نميرسه كاري بكنه ، ميره بدنش رو ميفروشه و زير هر نامردي ميخوابه

فقر يعني يك پسر نوجون واس خاطر پول ميره همجنس بازي


فقر يعني اين چيزا

باز بگم ؟؟
 

shiva.vahed

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهش ميكنم

اما خب دليل داشت :

1. انقدر مات و مبهوت بودم كه نميفهميدم چه خبره

2. بعدش هم خجالت كشيدم 2 سال پيش من 16 ساله بودم ،‌يك 16 ساله به يك مرد پول كمك كنه ، مطمئنن اون مرد احساس حقارت ميكرد و ناراحت ميشد

آره-اینم حرفیه
اما میشد براش بگیرید،ببرید بهش بدید و بگید فروشنده نظرش عوض شد و چون خودش کار داشت به من داد بهتون بگم
(البته اینو بگم منم که این حرفا رو میزنم قطعا تو اون شرایط نبودم و حالا با فکر باز دارم عاقلانه ترین عمل رو میگم-احتمالا اگه توی اون جو بودم منم گیج شده بودم )
دیگه سخت نگیرید!
انشالا به جایی تو زندگیتون برسید که بتونید دست بقیه رو بگیرید ;)
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نميدونم


از بس احمق بودم

سايد اون روز تا غروب كه برگشتم خونه ، 10 بار اين دخترك و پدرش رو تو خيابون ديدم


يادم نميره ، يادم نميره .....
نه احمق که نبودی ولی احتمالا اونقدر شکه شده بودی که دیگه فکرت کار نمیکرده!
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره-اینم حرفیه
اما میشد براش بگیرید،ببرید بهش بدید و بگید فروشنده نظرش عوض شد و چون خودش کار داشت به من داد بهتون بگم
(البته اینو بگم منم که این حرفا رو میزنم قطعا تو اون شرایط نبودم و حالا با فکر باز دارم عاقلانه ترین عمل رو میگم-احتمالا اگه توی اون جو بودم منم گیج شده بودم )
دیگه سخت نگیرید!
انشالا به جایی تو زندگیتون برسید که بتونید دست بقیه رو بگیرید ;)

اميدوارم همه موفق باشن
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره بابا

واقعا تاسف داره

يكي از عزيزان دل كشور

اسمش رو نميگم

پشت تلوزيون ميگفت:

خب خدا رو شكر كسي توي كشور سر گرشنه روي زمين نميزاره و زياد فقر نداريم

وقتي گفت هيچكس ، دلم ميخواست ميپريدم تو تلوزيون خفش ميكردم


فقر يعني اينكه ، يك دختر بخاطر فقر مالي وقتي عقلش نميرسه كاري بكنه ، ميره بدنش رو ميفروشه و زير هر نامردي ميخوابه

فقر يعني يك پسر نوجون واس خاطر پول ميره همجنس بازي


فقر يعني اين چيزا

باز بگم ؟؟
منم همین حسو داشتم!!!
واقعا نمیدونم به چی میگن فقیر؟؟!از هر نوعش که باشه ما داریم !!فقر مالی فقر فرهنگی و...حالا منظور از فقر چیه نمیدونم!
 

A M I N_BND

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم همین حسو داشتم!!!
واقعا نمیدونم به چی میگن فقیر؟؟!از هر نوعش که باشه ما داریم !!فقر مالی فقر فرهنگی و...حالا منظور از فقر چیه نمیدونم!
یه تایپک فقر چیست گذاشتم.پیدا کن وبخونش ونظرم بده....دی
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه احمق که نبودی ولی احتمالا اونقدر شکه شده بودی که دیگه فکرت کار نمیکرده!


متاسف هستم براي انسانيت

من هر روز اين صحنه رو ميبينم

قبل ماه رمضون :

ايستگاه ارزاني زده بودند

شكر ميدادن ارزون ، چقدر كليوي 300 تومن ارزان تر از بقيه ، فقط 300 تومن ارزون بود

يك مرد با فروشنده واس چند گرم شكر ، كه اشتباه ترازو بود دعوا كردن ،‌فحش و ناسزا ، اينو ميگم كه عمق ماجرا رو بدونيد ، از اين فحش ها : من اون ز ن ت رو ...

وسط خيابون جلو چشم چندتا بچه معصوم از اين فحشا

با خودم فكر كردم گفتم : مرتكه بي غيرت خب يكي از شما گذشت كنه ، بي معرفت ((توي ذهن خودم))

بعد كمي بيشتر فكر كردم ديدم اين فشار فقره

وقتي تفاوت ميشه 300 تومن ، يعني 3 تا نون

3 تا نون يعني صبحانه 3 روز يك نفر

تاسف خوردم وقتي ديدم فقر ما داره باعث بي فرهنگي ما ميشه

طرف فحش به زنش ميدادن ز پولش كوتاه نيومد :(
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم همین حسو داشتم!!!
واقعا نمیدونم به چی میگن فقیر؟؟!از هر نوعش که باشه ما داریم !!فقر مالی فقر فرهنگی و...حالا منظور از فقر چیه نمیدونم!

فكر ميكنن فقر يعني اينكه

همه دارند ميميرند

حتما بايد از گرسنگي ، بميريم

فقر يعني اينكه چند وقت پيش يك دزد زد به خونه يكي از هم محله هاي ما

فقط يخچال رو خالي كرده بود
فقط يخچال

بعد يك كاغذ توي يخچال :

به خدا بچه هام چند ماهه غذاي درست و حسابي نخورده ، چند ماهه اصلا گوشت نخورديم

اين دزده حتي خونه رو هم بهم نريخته بود

مودبانه فقط يخچال رو خالي كرده بود
 
آخرین ویرایش:

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من همیشه از خدا میخوام اگه بهم پول میده جنبه پولدار شدنم بهم بده!!!واقعا دیدن این صحنه ها زجر اوره!!
 

A M I N_BND

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همیشه از خدا میخوام اگه بهم پول میده جنبه پولدار شدنم بهم بده!!!واقعا دیدن این صحنه ها زجر اوره!!
منم همیشه به خدا میگم.خدیایا پول به دشمن آدم بده اما به دختر جماعت نده.انشاء الله
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يك خاطره تلخ ديگه :

عيد 89

رفته بوديم بازار واس خريد عيد

داخل يك كفش فروشي شدم ، خسته بوديم روي صندلي نشسته بودم

همينجور بي دليل خيرا شده بودم به :

يك مرد تقريبا 48-50 ساله كه مغلوم بود وضعيت اقتصاديش خوب نبود ، يكي از پاهاش هم فلج بود و با زور با عصا 20 سانت 20 سانت جا به جا ميشد ؛ با يك دختر كوچولو و خيلي ناز اومده بود خريد كفش

دختر كوچولو نانازي يك كفش نارنجي انتخاب كرد ،‌بابا بابا اينو ميخري ؟؟؟

بابا : آره

با كلي ذوق كفش رو پوشيد ، دختر ناز از خوشحالي بال در آورد

بابا هم با كلي ذوق كفش رو گذاشت داخل جعبه ، به آقاي فروشنده گفت : آقا چند ميشه ؟؟؟

فروشنده يك قيمت رو گفت ، مرد گفت تخفيف بده آقا عيده ،‌ كلي اصرار كرد فروشنده قبول نكرد ، بعد مرد با صداي مايوس گفت بيشتر پول ندارم

فروشنده با عصبانيت و غرور گفت خوب نداري خريد نكن

بعد جعبه رو از دست دخترك كشيد ، و گفت بريد بيرون

پدر سرش رو پايين انداخت و دختر مات و مبهوت بود ، با زور عصا دوباره لنگ لنگ از مغازه رفت بيرون

دلم ميخواست همونجا يك چك ميكشيدم ، كل ملك و مغازه رو ميخريدم و همش رو هديه ميدادم به اون چشماي كوچولو دختر

اما حيف كه من پولدار نيستم

يا شايد اگه پولدار بودم هيچ وقت واس خريد به بازار اراك نميرفتم ،‌ ميرفتم دوبي خريد


اما با خودم عهد بستم اگه پولدار شدم هيچ وقت مغرور نشم و معمولي با همين آدما زندگي كنم

______________________________________________________________________________

دقيقه اي نگذشت

دوباره توي مغازه كفش فروشي :

يك پيرزن

آقا كفش مردونه دست دوم داريد ؟؟:surprised: مرد گفت كفش كه ديگه دست دو نداره

زن گفت پس ارزون ترين كفش رو بيار

يك كفش آورد ، با تاسف به كفش نگاه كرد و آروم كفش رو گذاشت زمين و به بيرون رفت
بچه ها خیلی حالم گرفته شد
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخش رو در برنامه ماه عسل ديدم ، لذت بردم ، لذت لذت

يك پيرزن ، كور

تمام داراي يك باغ پسته

باغ پسته رو فروخت تا بچه هاي روستاشون درس بخونن (مدرسه درست كرد )


خونش رو نشون داد ، به خدا شبيه سياه چال هيچكدوم از جوون ها امروز اونجا زندگي نميكنن


خونه و زندگي خودش رو بي خيال شده و قناعت كرده ، اما مغز هم ولايتي ها نوجوانش رو با چراغ علم روشن كرده
 

Similar threads

بالا