دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه من هرگز نمی نالم. قرنها نالیدن بس است میخواهم فریاد کنم اگر نتوانستم سکوت میکنم
خاموش مردن بهتراز نالیدن است


استوار ماند و به هر بادی به باد نرفتن دین من است دینی که پیروانش اندکند
مردم همه زادگان روزند و پاسداران شب


شرک جدید در مدنیت از شرک قدیم در جاهلیت هم خدایان بیشتری دارد هم خدایان پست تری
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که دیگر نبود ، من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت ، من به انتظار آمدنش نشستم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟



کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟



چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟



آری...​



بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !​
 

ALUK

عضو جدید
مراقب قلب ها باشيم

وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم

وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم


و همچنان تنها می مانیم



هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند
 

delaram30

عضو جدید
:gol:دنیا را بد ساخته اند،کسی را که دوست داری تورا دوست نمیدارد،کسی که تورا دوست دارد تو دوستش نمیداری،اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین زندگی هرگز بهم نمیرسند. و اگه یه روز کسی بهت گفت که دوستت دارم تو سعی نکن بهش بگی دوستش داری ،اگه گفت عاشقته سعی نکن عاشقش باشی،اگه بهت گفت همه زندگیش تویی سعی نکن همه زندگیت باشه،چون یه روز میاد و بهت میگه که ازت متنفرم اونوقت تو نمیتونی ازش متنفر باشی.(دکتر شریعتی):gol:
 

shahram1159

عضو جدید
کشته مرده تفکراتتم دکتر شریعتی
روحت شاد خدا بیامرزتت
اگه الان یه دونه مثه تو پیدا می شد الان وضعمون این نبود
 

delaram30

عضو جدید
دکتر شریعتی:مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب.من هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکردم...:gol:
 

delaram30

عضو جدید
دکتر شریعتی:مردان در صدای عشق به وسعت نامتناهی نامردند ،گدایی عشق میکنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشدند،اما همینکه مطمئن شدند مردانگی را در کمال نامردی بجا میاورند...:gol:
 

eli asal

عضو جدید
ترجیح می دهم با کفش هایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم...
"دکتر شریعتی"
 

shiva.vahed

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم های بزرگ در باره ی ایده ها سخن میگویند///آدم های متوسط درباره ی چیزها سخن میگویند///و آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن میگویند
آدم های یزرگ عظمت دیگران را میبینند///آدم های متوسط به دنبال عضمت خود هستد///و آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند
آدم های بزرک به دنبال خلق مساله هستند///آدم های متوسط به دنبال حل مساله هستند///و آدم های کوچک اصلا مساله ندارند.
 

delaram30

عضو جدید
دکتر شریعتی: من با عشق آشنا شدم و چه کسی اینچنین آشنا شده است؟
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود ،
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم،
و هنگامی تشنه عطش شدم که در برابرم دریا بود و دریا و دریا...
 

accounting

عضو جدید
اگر کسی هست کمک م یخواستم یک نفر اینجا متنی گذاشته بود که دگیه پیداش نمی کنم
با قلم نستعلیق بود با رنگ ابی نه خیلی درشت متن زیبایی بود با شاید 10یا بیشتر از حرفها دکتر شریعتی یکجا به این شکل نوشته بود اما پیداش نمی کنم
کمک می خواستم
 

گل هميشه بهار

عضو جدید
نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد گلويم سوتكي باشد بدست كودكي گستاخ وبازيگوش و او يك ريزوپي درپي دم گرم خويش را در گلويم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته سازد بدين سان بشكند دايم سكوت مرگبارم را ـــ دکتر علی شریعتی ــ
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز 29 خرداد سالگرد روزی است که دکتر چشمهایش را در این دنیا بست برای شادی روح دکتر علی شریعتی لطفا یک حمد وسوره بخوانید
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برنا نوشت: در خیابان فاطمی،داخل کوچه ای منزل دکتر شریعتی است. خانه ای 2 طبقه، شمالی و بازسازی شده با درهایی شیشه ای که راحت می شود حیاط و داخل خانه را دید. پایین مجسمه دکتر اطلاعاتی درباره تاریخ تولد1312و تاریخ فوت1356 نوشته شده است. اتومبیلی هم با شماره 22259 مشهد در حیاط پارک شده است. یکی از کارمندان می گوید: مدل " موسکوویچ " است. در و دیوار حیاط پر است از سخنان او.
کت و شلوار، بارانی‌ و کراوات‌های دکتر مرتب داخل ویترین چیده شده است. طبقه اول ساختمان از 2 بخش تشکیل شده؛ در سمتی وسایل خانه دکتر شامل گرامافون، تلویزیون مبلی، میز، صندلی‌های راحتی، تخت خواب و عکس هایی از ازدواج و مسافرت‌های او دیده می شود و قسمت دیگر خانه هم قسمت اداری موزه دکتر علی شریعتی است.



دیوارهای راه پله‌ها پر است از لوح های تقدیر، سپاس نامه و گزارش هایی از دکتر که در مطبوعات چاپ و همه آنها در قاب هایی چوبی به نمایش گذاشته شده است.

در نمایشگاه دائمی این موزه کتاب‌هایی از دکتر با نام های مستعار وی چیده شده است. روی در و دیوارها با عکس‌هایی از سفر حج، بازداشت و اولین زندان پس از بازگشت از اروپا در سال 1343 ، زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک در سال 1352، عکس هایی از سخنرانی شریعتی در حسینیه ارشاد و عکس های دکتر با دانشجویان پر شده است.


همچنین عکس‌هایی از مراسم تشییع جنازه او در نمایشگاه به نمایش گذاشته شده؛در سمت دیگر این نمایشگاه بوفه ای به رنگ چوب قرار دارد که داخل آن با وسایل شخصی دکتر؛ دوربین فیلم برداری، دفتر یادداشت و کارت اقامت است. در سمت دیگر هم بوفه دیگری وجود دارد که در آن پر شده از بشقاب،قاشق، کاسه های قدیمی و در کنار آن‌ها نوشته شده است: وسایل شخصی پدر دکتر شریعتی.

اتاق کار استاد شریعتی یک اتاق 6 متری در طبقه دوم خانه است و از طرف سازمان نگهداری از موزه‌ پلمپ شده و فقط از شیشه در اتاق می توان داخل را دید. اتاقی ساده با وسایلی ساده شامل یک میز تحریر، دستگاه ماشین نویسی،یک تشک و بالشت و کتاب های زیاد.

از گوشه شیشه که کمی بیشتر به نام کتاب ها دقت کنید نام بعضی کتاب ها را می بینید:"سکوت برده ها" ، "خاکی و آسمانی"، "قربانی سی و هفت سال اسرار"، "انجمن" .

در کنار میز تحریر، سماور برقی وجود دارد که رویش نوشته شده به طور تمام وقت کار می کرده و یک رادیو کوچک سیاه رنگ موجی که همه این ها می شود اتاق کار استادی که در خدا شناسی، دین شناسی، جامعه شناسی انسان، آدم سر شناسی بوده است.

یکی از پرسنل این مرکز درباره سال تاسیس این خانه موزه می‌گوید:خانواده آقای دکتر این ملک را به شهرداری فروختند و ملک در سال 1381 تحویل سازمان فرهنگی هنری شهرداری شده است که بعد از این ساختمان بازسازی وسال 1383 رسما افتتاح شد. از سوی سازمان فضای فرهنگی تغییر و تحولی جزیی در چیدمان وسایل و معماری خانه انجام شده است. ولی اتاق کار دکتر اصلا تغییر نکرده و در طبقه پایین فقط جای اشیاء تغییر کرده و کمدها و تخت خواب ها را جابجا کردیم و یک دیوار که بین اتاق ها بود را برداشتیم تا هر کسی که برای بازدید بیاید بتواند راحت از موزه بازدید کند .

وقت خروج از خانه بعضی از سخنان شریعتی را با خود زمزمه می کنم و با خود می گویم: به سه چیز تکیه نکن غرور، عشق و دروغ ؛چرا که انسان با غرور می تازد، با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
شریعتی
انتظار یکی از زیباترین و عمیق ترین جلوه های روح فراری و بی آرام انسان است.
آدمیزاده هر چه انسان تر ، چشم به راه تر میشود.این یک حقیقت زیبایی است که همواره می درخشد
 

تبسم44

عضو جدید
حرفهایی هست برای نگفتن........
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی اورند...
ارزش هر کس به قدر حرفهایی است که برای نگفتن دارد.........

من عاشق دکتر هستم....روحش شاد.......
 

panjareh_hossein

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
-اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست،او جانشین همه نداشتن های من است.
2-خدا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ،به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کردم،سوگوار نباشم.
3-به زور می توان چیزی را گرفت اما به ذور نمی توان ان را نگه داشت.
4-ارزش وجودی انسان به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
5-اگر قادر نیستی خود را بالا ببری،همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری.
6-هر کس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند،بدان گونه که احساسش می کنند هست.
7-وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود.دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.

8-دل های بزرگ و احساس های بلند،عشق های زیبا و پر شکوه می افرینند.
9-اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
10-اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم.این زندگی من است.
11-وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند. وقتی می خواستم ستایش کنم،گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن،گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن،گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید،می خواهم پیاده شوم.
12-به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
13-زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق می ورزد.
14-خدایا به هر کس دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است،
و به هر کس دوست تر می داری،بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر است.
15-تا بی پناه نگردم،پناهم نخواهی داد
تا نیفتم،دستم را نخواهی گرفت.
16-وقتی عشق فرمان می دهد،
«محال»سر تسلیم فرود می اورد.
17-عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده
و در اوج ایثارش به قساوت.
18-می دانم تشنه ای اما.....
اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد.
19-تنهایی،ارمگاه جاوید من است
و درد و سکوت، همنشین تنهایی من!به پریشانی یک ارزوی اشفته چه می دانم چگونه از تنهایی اتاق گریختم عشق فراتر ازانسان و فراتر از خدا نیز هست و ان دوست داشتن است.
20-دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا بلندترین قله عشق های بلند،پایین نخواهم اورد.
 

Similar threads

بالا