"late"
او همیشه دیر می کند(late در نقش صفت)
He is always late
من هر روز از دیر از خواب بر می خیزم(late در نقش قید)
I get up late every day
کلمه lately معادل کلمه recently به معنای اخیرا می باشد و معمولا بیشتر با ماضی نقلی بکار می رود؛مثال:
اخیرا او را ندیده ام
I have not seen him lately
"low"
ماه در آسمان پایین است(low در نقش صفت)
The moon is low in the sky
معلم ما معمولا کمی آهسته صحبت می کند(low در نقش قید)
Our teacher usually speakes a little low
کلمه lowly معادل کلمه humble صفت بوده و دارای معانی متواضع؛فروتن؛بی ادعا می باشد
او مرد فروتنی است
He is a lowly man
"high"
آن یک کوه بلندی است(high در نقش صفت)
It is a high mountain
پرندگان به بالا پرواز کردند(high در نقش قید)
The birds flew high
کلمه highly فقط در یک مفهوم معنوی بکار می رود؛مثال:
آنها شخصیت او را ستودند
They spoke very highly of him
"near"
بانکی که نزدیک باشد سر نبش است(near در نقش صفت)
The near bank is on the corner
نزدیک نشوید چون این ممکن است منفجر شود(near در نقش قید)
Don't come near , this may explode
کلمه nearly در نقش قید معنی تقریبا میدهد و مترادف almost است؛مثال:
او تقریبا حاضر است
He is nearly ready
او تقریبا خسته است
He is almost tired
"good-well"
کلمه good صفت اسم و اسم را توصیف می کند
او دانشجوی خوبی است(صفت)
She is a good student
در حالیکه well قید است و فعل را توصیف می کند؛مثال:
او پیانو را خیلی خوب می نوازد(قید)
She plays the piano very well
تبصره:فقط در یک مورد کلمه well صفت می باشد و آن زمانی است که اشاره به حال و احوال انسان از لحاظ سلامتی بنماید؛مثال:
حال پدرتان چطور است؟
How is your father?
خوب است متشکرم(well در نقش صفت)
He is well thank you
توجه: کلمه loud در نقش قید حالت به دو صورت دیده می شود
الف:بدون ly مثال:
او بلندتر از من صحبت کرد
He spoke louder than i did
ب: با اضافه کردن ly به آخر آن نیز قید حالت را تشکیل می دهد مثال:
او در کلاس با صدای بلند صحبت می کند
He speaks loudly in the class
او همیشه دیر می کند(late در نقش صفت)
He is always late
من هر روز از دیر از خواب بر می خیزم(late در نقش قید)
I get up late every day
کلمه lately معادل کلمه recently به معنای اخیرا می باشد و معمولا بیشتر با ماضی نقلی بکار می رود؛مثال:
اخیرا او را ندیده ام
I have not seen him lately
"low"
ماه در آسمان پایین است(low در نقش صفت)
The moon is low in the sky
معلم ما معمولا کمی آهسته صحبت می کند(low در نقش قید)
Our teacher usually speakes a little low
کلمه lowly معادل کلمه humble صفت بوده و دارای معانی متواضع؛فروتن؛بی ادعا می باشد
او مرد فروتنی است
He is a lowly man
"high"
آن یک کوه بلندی است(high در نقش صفت)
It is a high mountain
پرندگان به بالا پرواز کردند(high در نقش قید)
The birds flew high
کلمه highly فقط در یک مفهوم معنوی بکار می رود؛مثال:
آنها شخصیت او را ستودند
They spoke very highly of him
"near"
بانکی که نزدیک باشد سر نبش است(near در نقش صفت)
The near bank is on the corner
نزدیک نشوید چون این ممکن است منفجر شود(near در نقش قید)
Don't come near , this may explode
کلمه nearly در نقش قید معنی تقریبا میدهد و مترادف almost است؛مثال:
او تقریبا حاضر است
He is nearly ready
او تقریبا خسته است
He is almost tired
"good-well"
کلمه good صفت اسم و اسم را توصیف می کند
او دانشجوی خوبی است(صفت)
She is a good student
در حالیکه well قید است و فعل را توصیف می کند؛مثال:
او پیانو را خیلی خوب می نوازد(قید)
She plays the piano very well
تبصره:فقط در یک مورد کلمه well صفت می باشد و آن زمانی است که اشاره به حال و احوال انسان از لحاظ سلامتی بنماید؛مثال:
حال پدرتان چطور است؟
How is your father?
خوب است متشکرم(well در نقش صفت)
He is well thank you
توجه: کلمه loud در نقش قید حالت به دو صورت دیده می شود
الف:بدون ly مثال:
او بلندتر از من صحبت کرد
He spoke louder than i did
ب: با اضافه کردن ly به آخر آن نیز قید حالت را تشکیل می دهد مثال:
او در کلاس با صدای بلند صحبت می کند
He speaks loudly in the class