مشاعرۀ سنّتی

just mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
 

afson jon

اخراجی موقت
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل

همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل​
 

رسول فهیم

عضو جدید
لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن ازلب جام:heart:

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
یا زمستانی غبار آلود و دور
 

رسول فهیم

عضو جدید
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت :heart:
 

رسول فهیم

عضو جدید
یه روز گفتی واست دنیا میارم
پیشم باشی برات جونو میذارم
چشای خیستو دوختی به چشمام
ازم خواستی تو حرفات،نه، نیارم:love:
 

رسول فهیم

عضو جدید
يادمان از امروز خطايي نكنيم
گرچه در خويش شكستيم صدايي نكنيم
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بي سرو پايي نكنيم...
من و گذاشتي و بازم يه بار ديگه رفتي سفر

نمي دونم شايد سفر براي دردات مرهمه

تا وقتي اينجا بموني يه حالت عجيبيه

من چه جوري واست بگم بارون قشنگ ونم نمه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا