مردان چگونه درباره ازدواج فکر میکنند؟ در ایران فضای ضد ازدواج به دلایل متعدد در حال رشد است میگویید چطور ؟ من دلایلی دارم که فکر میکنم ارزشش را دارد نگاهی بهشان بیندازید :
اما درباره این خانم مسائل دیگر هم هست. ازدواج بچه های مذهبی تر در جامعه ایران چگونه است ؟ من حرفی میخواهم بزنم که شاید نشه استنادعلمی مقاله ای بهش کرد ( زیرا مطالعه میدانی درباره اش نکرده ام ) اما در حد تجربیات بالینی خودم برای خودم مستنده و آن اینکه مسائل عاطفی بچه های مذهبی تر در ایران در مجموع فرقی با بقیه دختران و بسران دیگر ندارد ! حتی مشاوره های ازدواج و تعارضهای شخصیتی و رفتاری و درگیریهای خانوادگی آنها نیز مثل بقیه میباشد ! دلیلش هم روشن است زیرا دین در جایی در روان انسان اثر دارد که عمیقتر از مسائل شخصیتی نیست . برای اینکه منظورم را بهتر برسانم عرض میکنم که فرض کنید یک نفر حسود است ، خودکم بین است یا... این آدم دین ورزی هم کند یک آدم حسود خودکم بین داره نماز میخونه و روزه میگیره و... زیرا مواجهه با خودکم بینی که یک مساله شخصیتی است به سادگی با یک نماز خوندن و...حل نمیشود . مواجهه با خودکم بینی اگر چه در دین راهکارهایی دارد منتهاذ خیلی از اوقات فرد به دلیل زرنگ بازیهای شخصیتی ( فریبکاری نفس در ادبیات دینی ) خودش را گول میزند ( تسویل در ادبیات قرآنی= بل سولت لهم انفسهم )
میخواهم عرض کنم که همانطور که دکترا گرفتن بنده نمیتواند مانع شود از اینکه من فرد طماعی نباشم و چه بسا طماعی را در هم نهادینه تر کند زیرا گول موفقیتهام را میخورم ، به همین مکانیسم ،رفتار مذهبی نیز لزوما باعث نمیشود من فرد خالص و طاهری بشوم از اختلالات شخصیتی خطرناک( سه مثال مختلف میزنم :نگاهی به فجایع اخلاقی محیطهای مذهبی کلیسایی مثل سوء استفاده از کودکان و راهبه ها بکنید یا خیلی مسائل فضاهای شهرهای به ظاهر مذهبی کشور خودمان یا شاهدبازی با نوجوانان افغان در محیطهای سنتی مذهبی طالبان که زنان را در برقع میکنند و اما میل جنسی مردان ظاهرا مذهبی طالبان با رقصاندن نوجوانان بسر در لباس زنان ارضا میشود بدون اینکه ظاهرا منع شرعی داشته باشد ! )
باید به این مسائل اضافه شود که اتفاقا بنا بر اصل جبران در روان شناسی ، چه بسا اختلالات شخصیتی در فردی که احساس مذهبی تر بودن یا تحصیل کرده تر بودن دارد مخفی تر و خطرناک تر نیز بگردد زیرا او با دستاورد بیرونی خود ( مدرک ارشد دانشگاهی یا سفرهای عمره وو تمتع هر ساله )چنان مشغول میشود که فراموش میکند چه اژدهای مخوفی در لایه های زیرین خود مخفی کرده است. در اینجا به تعبیری از مرحوم امام خمینی ( ره ) اشاره میکنم که جایی گفته بودند
- یکی اینکه تشویق به ازدواج را کسانی انجام میدهند که خیلی از جوونها نسبت به انها خوش بین نیستند و رفتارهای ریاکارانه زیادی از آنها دیده اند !
- دیگر اینکه ازدواج توسط مادران این مرز و بوم چیزی در حد سربازی و...برای آدم شدن بسران معرفی میشود : میری ازدواج میکنی آدم میشی و قدر خانواده ات را میدانی
- دیگر اینکه با کثرت زندگی های مجردی که توش خوش میگذره آنهم بدون داشتن تعهدها و مسوولیتهای ازدواج ، به نظر حماقت می آید هیچ مرد یا حتی دختری تن به مسوولیت ازدواج بدهد
- باز اینکه تلویزیون و رادیو و ...چنان فضای مصنوعی از تشکیل خانواده و لدتهای آن به تصویر میکشند که ناخودآگاه جمعی جوانان ایرانی این ظاهرسازی را بس میزند. از سوی دیگر سیاه نمایی هایی که در نشریات و حتی همین تلیزیون هر از گاهی از طلاق و قتلهای ناموسی و ...میشود باعث ترس ناخودآگاه همه از مساله ازدواج میگردد. حتی به مضمون شوخیهای مردان در محافل خانوادگی درباره اخلاق کنترل گر همسران و خانواده هایشان دقت کنید و لذت فراوان آنها را از شوخی درباره زندگی بدبختی متاهلانه ببینید ، میفهمید چه ترسی در همه در حال رشد میباشد

میخواهم عرض کنم که همانطور که دکترا گرفتن بنده نمیتواند مانع شود از اینکه من فرد طماعی نباشم و چه بسا طماعی را در هم نهادینه تر کند زیرا گول موفقیتهام را میخورم ، به همین مکانیسم ،رفتار مذهبی نیز لزوما باعث نمیشود من فرد خالص و طاهری بشوم از اختلالات شخصیتی خطرناک( سه مثال مختلف میزنم :نگاهی به فجایع اخلاقی محیطهای مذهبی کلیسایی مثل سوء استفاده از کودکان و راهبه ها بکنید یا خیلی مسائل فضاهای شهرهای به ظاهر مذهبی کشور خودمان یا شاهدبازی با نوجوانان افغان در محیطهای سنتی مذهبی طالبان که زنان را در برقع میکنند و اما میل جنسی مردان ظاهرا مذهبی طالبان با رقصاندن نوجوانان بسر در لباس زنان ارضا میشود بدون اینکه ظاهرا منع شرعی داشته باشد ! )
باید به این مسائل اضافه شود که اتفاقا بنا بر اصل جبران در روان شناسی ، چه بسا اختلالات شخصیتی در فردی که احساس مذهبی تر بودن یا تحصیل کرده تر بودن دارد مخفی تر و خطرناک تر نیز بگردد زیرا او با دستاورد بیرونی خود ( مدرک ارشد دانشگاهی یا سفرهای عمره وو تمتع هر ساله )چنان مشغول میشود که فراموش میکند چه اژدهای مخوفی در لایه های زیرین خود مخفی کرده است. در اینجا به تعبیری از مرحوم امام خمینی ( ره ) اشاره میکنم که جایی گفته بودند
ملا شدن چه آسان ، آدم شدن محاله
و میدانید که منظور از ملا در ادبیات ۶۰سال گذشته ، فرد بسیار با سواد است نه لزوما شیخ و روحانی. یعنی میشه آدم خیلی باسواد بشه ولی رشد روانی و معنوی اش در حد صفر کلوین بمونه !