مشاعرۀ سنّتی

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دهر هر آن که نيم ناني دارد
از بـهر نشسـت آشياني دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسي
گو شاد بزي که خوش جهاني دارد

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوارا
 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که با سلسله موی دراز آمده ای
فرصتت باد که دیوانه نواز آمده ای
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
يارب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود اين شاهد هرجايي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک گلِ مقصود در این بوستان

چیده نشد بی مددِ دوستان

 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در صبحدم عشرت، همدوش تو ميرفتم
در شامگه ی غربت، بالين سرم بودی
در خندۀ من چون ناز، در کنج لبم خفتی
در گريه ی من چون اشک، در چشم ترم بودی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در صبحدم عشرت، همدوش تو ميرفتم
در شامگه ی غربت، بالين سرم بودی
در خندۀ من چون ناز، در کنج لبم خفتی
در گريه ی من چون اشک، در چشم ترم بودی

یک ساعت است گرمی هنگامهٔ هوس

زود از سر حباب هوا می‌رود برون



 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقبل امروز کند داروي درد دل ريش

که پس از مرگ ميسر نشود درمانش
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
شوم به خانه مردم، نخوانده چون مهمان؟

که من به خانه خود چون نخوانده مهمانم

می خواهم مثل همان روز دور

که نا خواسته نگاهم را گره زدم به چشمانت

که ناخواسته دستم را گرفتی در دستانت

که خندیدم ...

که خندیدی ...

که نا خواسته عاشق شدیم !

به اندازه همان لحظه

می خواهم دوست بدارمت !

می خواهم

با عشق ...

تاریخ را تکرار کنم ...!

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهم مثل همان روز دور

که نا خواسته نگاهم را گره زدم به چشمانت

که ناخواسته دستم را گرفتی در دستانت

که خندیدم ...

که خندیدی ...

که نا خواسته عاشق شدیم !

به اندازه همان لحظه

می خواهم دوست بدارمت !

می خواهم

با عشق ...

تاریخ را تکرار کنم ...!


می‌کند چرخ ستمگر به شکرخنده حساب

لب مخمور به خمیازه اگر باز کنم
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا غرض ز نماز ان بود که پنهانی .......... حدیث درد فراغ تو با تو بگذارم

وگرنه این چه نمازی بود که من با تو ....... نشسته رو به محراب و دل به بازارم
 

kazem2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا غرض ز نماز ان بود که پنهانی .......... حدیث درد فراغ تو با تو بگذارم

وگرنه این چه نمازی بود که من با تو ....... نشسته رو به محراب و دل به بازارم

مژده اي دل کـه دگر باد صـبا بازآمد
هدهد خوش خـبر از طرف سـبا بازآمد
برکـش اي مرغ سحر نغمـه داوودي باز
کـه سـليمان گـل از باد هوا بازآمد
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش:

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
درون حنجره ام ناله ای است پنهانی
غزل بخوان كه به دل عقده كهن دارم
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مه نو می‌نماید گوشهٔ ابرو، تو هم ساقی

چو گردون بر سر چنگ آر آن جام هلالی را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا