ممنوننامرد را آینه درمان کرد ولی درد را از هر سو نوشتیم درد بود...
ممنون نسترن جووووونبگو به دنيا بگو روتو كم كن عوضي من اجازه نميدم به هر چي خواستي برسي
امضا ی خوبیهمردم چون به پیری نزدیک می شوند، عاشق شدن رو فراموش می کنند و نمی دانند از آن زمان که عاشق شدن را رها کردند، شروع می کنند به پیرتر شدن.
خواهشششششششش كاري نكرديمممنون نسترن جووووون
ممنونميگن دنيا كوچيكه
پس چرا من اوني رو كه ميخوام پيدا نميكنم
آره ممنوناها يادم اومد
باده پر خوردن و هوشيار نشستن سهل است
گر به دولت برسي مست نگردي مردي
كيف كردي؟
مرسی عالی بوووددستهايم بسويت دراز است كه انها را بسوي شهرعشق ببري
اما نميدانم چرا پاهايم با تو همراه نيست كه بخواهي به خاكسترم بنشاني ؟!
مثل محبت پدر مادرمحبت راستين اندازه نمي گيرد، فقط مي بخشد
مثل محبت پدر مادر![]()
خدايا دوست دارم تنهام نذار.
خدا بدترین بندشم تنها نمیذاره
ممنون قشنگ بووود
ممنونزندگی من مثل شمع خرده خرده آب میشود، نه اشتباه میکنم، مثل یک کنده هیزم تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزمهای دیگر برشته و ذغال شده، ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده، فقط از دود و دم دیگران خفه شده (صادق هدایت