مشاعره از اون طرف

Rtin

عضو جدید
سگی را لقمه ای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفله ای را
به کمتر تندی آید با تو در جنگ
 

m.baghani

عضو جدید
[FONT=times new roman,times,serif]زندگی نو کن و بستان ز گذشته تاوان[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]ای که از گوش و زبان ناشنوا بودی و گنگ[/FONT]​
 

m.baghani

عضو جدید
گل در بر و مِی در کف و معشوق به کام است
سُلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ
رُخ دوست تمام است
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلی دیرم ولی دیوونه و دنگ
ز دستم شیشه ی ناموس بر سنگ
ازین دیوانگی روزی برآیم
که در دامان دلبر بر زنم چنگ
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دستی گشاده بود و خوان رنگارنگ
در خانه بسا شادی و مستانه جفنگ
اکنون که به خوان ما دگر چیزی نیست
بنگر که چه جنگ و چه شرنگ و چه پرنگ
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماهی همیشه تشنه ام
در زلال لطف بیکران تو.
میبرد مرا به هرکجا که میل اوست
موج دیدگان مهربان تو

زیر بال مرغکان خنده هات
زیر آفتاب داغ بوسه هات
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو شبستون چشات
پای پله های پلکت مچ مهتابو میگیرم
اون دمی که گرگ و میشه
با یه گله ی شقایق پیش پای تو میمیرم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
چو می بینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر گذشتن از چادرهای امنم باکی نیست
به شوق رسیدن به آن آرمانم میکنم کوچ
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی گفتگو به کلبه ام ای آشنا بیا
بیگانه نیستی که بگویم بیابیا
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
.

به زمین می زنی و می شکنی ---------- عاقبت شیشه امیدی را
سخت مغروری و می سازی سرد -------------- در دلی ، آتش جاویدی را
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلخوشم با خاطرات هر شب تو روز ها
بی تودارم با دل خود ماجرایی روز و شب
 

Rtin

عضو جدید
بیهوده نیست گریه ی بی اختیار شمع
آبی بر آتش دل پروانه می زند
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي كه در زنجير زلفت جاي چنديد آشناست
خوش فتاد آن خال مشكين بر رخ رنگين غريب
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زندگی نیامدی روزی به پرسشم
مردم کنون به فاتحه بهر خدا بیا
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنم از رنج فراو.ان دمي نياسايد
دلم ز اندوه بي حد همي بفرسايد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنم ز بند لباس تکلف آزاد است
برهنگی ببرم خلعت خدا داد است
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغان دریایی
پیراهنی دارند از باران
مرغان دریایی
لبهای ما را ابر میخواهند.
..

در تلاش رفتگرها نیز
حسّ موسیقی فراوان است
 

Rtin

عضو جدید
وفا زان بی وفا می خواستم آخر یقینم شد
کز اول جستجوی گوهر نایاب می کردم
 

m.baghani

عضو جدید
شبي به دست من از شوق سيب دادي تو

نگو كه چشم و دلم را فريب دادي تو

تو آشناي دل خسته ام نبودي حيف

و درد را به دل اين غريب دادي تو.
 
  • Like
واکنش ها: Rtin

Rtin

عضو جدید
غم زمانه رها کن دلا و شادان باش
چو گل به خون دل آغشته باش و خندان باش
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
این چشمهای تو، انبوه قهوه زار
بی خوابی مرا، تعبیر می کنند
 

Similar threads

بالا