ريشه هاي قيام عاشورا

[mahmood-en]

[FONT=&quot]بدعت ها[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]معاويه براي پيشبرد اهداف خود حتي به احكام اسلامي نيز دست اندازي كرد كه از مهم ترين آنها انحراف خلافت اسلامي از مسير صحيح خود وتبديل آن به سلطنت استبدادي وموروثي بود، مخصوصا انتخاب فرزند آلوده وناصالحش براي ولايت عهدي بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]اين خطر آنقدر مهم و جدي بود كه امام حسين (ع) در جمع عده اي از يارانش در مني فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]من بيم آن دارم كه( در اثر اعمال معاويه) دين اسلام فرسوده گشته وبه طور كامل ريشه كن گردد.[/FONT]​

[FONT=&quot]ابوالاعلي مودودي در كتاب خلافت و ملوكيت چند ويژگي براي تفاوت نظام سلطنتي معاويه با خلافت پيش از وي بر شمرده است:[/FONT]​

[FONT=&quot]نخست: دگرگوني روش تعيين خليفه. خلفاي پيشين ، خود براي كسب خلافت قيام نمي كردند، ولي معاويه در پي آن بود با هر وسيله اي كه شده بر مسند خلافت تكيه زند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]دوم: دگرگوني در روش زندگي خلفا واستفاده از روش پادشاهي روم وايران[/FONT]​

[FONT=&quot]سوم: چگونگي مصرف بيت المال. زيرا در دوران معاويه بيت المال به صورت ثروت شخصي او و دودمان او در آمد [/FONT]​

[FONT=&quot]چهرم: پايان ابراز عقيده و امر به معروف ونهي از منكر. اين روش از عهد معاويه با كشتن حجربن عدي آغاز شد.[/FONT]​

[FONT=&quot]پنجم: پايان آزادي دستگاه قضايي اسلام.[/FONT]​

[FONT=&quot]ششم: خاتمه يافتن حكومت شورايي.[/FONT]​

[FONT=&quot]هفتم: ظهور تعصبات نژادي و قومي.[/FONT]​

[FONT=&quot]هشتم: نابودي برتري قانون، بر خواسته هاي شخصي.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]مرحوم علامه اميني در كتاب نفيس خود الغدير با ذكر اسناد و مدارك روشن بدعت ها و فجايعي را كه شخص معاويه انجام داده را جمع آوري كرده است؛در اينجا به طور فهرست بار به آنها اشاره مي شود ، خوانندگان عزيز مي توانند آن را به طور مفصل در جلد 11 اين كتاب مشاهده نمايند.[/FONT]​

[FONT=&quot]اين مرد محقق مي نويسد:[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستسن كسي كه آشكارا به شرب خمر خريد آن اقدام كرد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه در محيط اسلام فحشا را اشاعه داد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه ربا را حلال شمرد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه ازدواج با دو خواهر را در يك زمان اجازه داد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه لبيك را (در مراسم زيارت خانه خدا ) ترك كرد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه از اجراي حدود الهي سر باز زد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه اموالي را براي جعل حديث اختصاص داد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه هنگام بيعت با مردم بيزلري از علي (ع) را شرط مي كرد معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه سر يكي از اصحاب پيامبر اكرم(ص)(عمروبن حمق) را جدا كرده و در شهر ها گردش داده بود معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه خلافت را به سلطنت تبديل كرده بود معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه دستور داد مدينه را غارت كنند معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]نخستين كسي كه دستور داد علي (ع) را بر منابر لعن كنند معاويه بود.[/FONT]​

[FONT=&quot].[/FONT]​

[FONT=&quot].[/FONT]​

[FONT=&quot]....[/FONT]

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]تحميل بيعت يزيد بر مردم[/FONT]​

[FONT=&quot]
معاويه از هركسي بهتر مي دانست كه مردم بعد از وي هرگز با فرد فاسدي چون يزيد بيعت نخواهند كرد.[/FONT]​

[FONT=&quot]از اين رو تمام تلاش خود را كرد تا تمامي مدعيان خلافت از جمله امام حسن مجتبي (ع)، سعد بن ابي وقاص و ديگران را از سر راه بردارد.[/FONT]​

[FONT=&quot]او حتي از عبدالرحمن-فرزند خالدبن وليد،از همسنگرن جاهلي خويش- نيز نگذشت و چون از شاميان شنيد كه گزينه خوبي براي خلافت است او را توسط طبيب مخصوص خويش به قتل رساند.[/FONT]​

[FONT=&quot]جمعي از مورخان چون يعقوبي و ابن اثير بر اين باورند كه طرح ولايت عهدي يزيد به ديت مغيرة بن شعبه كليد زده شد.[/FONT]​

[FONT=&quot]معاويه بنا داشت مغيره را از حكومت كوفه عزل كند وقتب مغيره متوجه اين تصميم شد به نزد معاويه آمد و ولايت عهدي يزيد ار به او پيشنهاد داد و معاويه هم كه از نيت او با خبر شد به او گفت به كوفه باز گرد و مردم كوفه را راضي كن.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]معاويه پس از آن نامه اي به زياد نوشت كه:[/FONT]​

[FONT=&quot]
مغيره مردم كوفه را با بيعت با يزيذ فراخوانده است، تو شايسته تري نسبت به پسر برادرت !اين كار را انجام دهي ! هنگامي كه نامه ام به دستت رسيد از مردم بصره براي يزيد بيعت بگير![/FONT]​

[FONT=&quot]
زياد به معاويه چنين پاسخ گفت:[/FONT]​

[FONT=&quot]يزيد مردي است كه با سگها وميمون ها بازي ميكند و جامه هاي رنگارنگ را مي پوشد و پيوسته شراب مينوشد و شب را با ساز وآواز ميگذراند، اگر مردم را به بيعت وي بخوانم به ما چه خواهند گفت؟ در حالي كه هنوز مرداني چون حسين بن علي (ع) عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير در ميانشان هستند. يزيد را وادار كن كه يكي دو سالي به اخلاق اينان در آيد! شايد در آنصورت بتوان مردم را به اين بيعت راضي كرد.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]معاويه از اين جواب خشمگين شد و گفت:[/FONT]​

[FONT=&quot]
واي بر پسر عبيد! شنيده ام در گوشش خوانده اند كه وي پس از من امير است؛ به خدا سوگند! او را به مادرش سميه و پدرش عبيد باز ميگردانم![/FONT]​

[FONT=&quot]طبيعتا زياد هم براي اين كه هويت جعليش آشكار نشود چاره اي جز تسليم نداشت.[/FONT]​

[FONT=&quot]سال ها طول كشيد تا همه بلاد اسلامي –جز مكه و مدينه- با يزيد بيعت كردند و دليل اين مخالفت وجود افرادي مانند امام حسين (ع) بود.[/FONT]​

[FONT=&quot]معاويه در ابتدا به مروان بن حكم –والي وقت مدينه – دستور داد تا از مردم شهر بيعت بگيرد؛ ولي مردم مدينه با حضور افرادي چون عبدالرحمن –فرزند خليفه اول- به اين امر اعتنايي نكردند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
سرانجام اعتراض شديد امام حسين(ع) به ماموريت مروان خاتمه داد.[/FONT]​

[FONT=&quot]معاويه چاره اي نديد جز اين كه به اين دو شهر مقدس سفر كند و مردم آن بلاد را به بيعت با يزيد مجبور نمايد.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]ابن قتيبه در كتاب الامامة و السياسة داستان سفر و سخنان معاويه را نقل كرده است.[/FONT]​

[FONT=&quot]وي مي نويسد:[/FONT]​

[FONT=&quot]
معاويه فرمان داد تا مردم شهر را در مسجد فراخوانند و بعد از تعريف وتمجيد از پسرش معاويه به مردم گفت: تمام مسلمانان در تمام بلاد اسلامي جز شما با يزيد بيعت كردند، من براي اهميت اين شهر آن را به تاخير انداختم و اگر در امت اسلامي كسي بهتر و شايسته تر از يزيد مي شناختم به خدا سوگند براي او بيعت مي گرفتم![/FONT]​

[FONT=&quot]
در اين لحظه امام حسين (ع) برخاست و فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]به خدا سوگند! كسي را كه پدرش از پدر يزيد و مادرش از مادر وي و خودش از خود او بهتر و شايسته تر است كنار نهادي و يزيد را مطرح ساختي![/FONT]​

[FONT=&quot]معاويه گفت : گويا خودت را مي گويي؟[/FONT]​

[FONT=&quot]
امام فرمود : آري [/FONT]​

[FONT=&quot]
گفت: ام سخن تو كه مادرت از مادر يزيد بهتر است سخن حقي است . چه اين كه فاطمه دختر رسول خداست و كسي كه در دين وسابقه به پاي وي نخواهد بود، و ما اين كه مي گويي پدرت از پدر يزيد بهتر است، خدا پدر يزيد را بر پدر تو پيروز كرد!![/FONT]​

[FONT=&quot]ا
مام فرمود: اين جهالت و ناداني براي تو بس است كه دنياي زودگذر را بر آخرت جاويدان يرگزيده اي.[/FONT]​

[FONT=&quot]
معاويه ادامه داد: ام اين كه مي گويي خودت از يزيد بهتر هستي به خدا سوگند ! يزيد براي امت محمد(ص) از تو بهتر و شايسته تر است!![/FONT]​

[FONT=&quot]
امام فرمود: اين دروغ بهتاني بيش نيست، آيا يزيد شراب خوار و عشرت پيشه از من بهتر است؟![/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]معاويه مدتي را در مدينه ماند تا اينكه با تهديد مردم و خشونت از مردم به غير از چندين تن بيعت گرفت.[/FONT]​

[FONT=&quot]
زشتي اين عمل تا آنجا بود كه بيعت با يزيد در باور فردي چون ابن زياد نمي گنجيد و به معاويه مي گفت چگونه مردم را به بيعت گرفتن فردي شراب خوار و ميون باز دعوت كنيم. همينطور زماني كه به عبدالله بن عمر پيشنهاد شد كه با يزيد بيعت كند گفت: با كسي كه شراب خوار و ميمون باز و داراي فسق آشكار است بيعت كنم، در اين صورت به خداوند چه پاسخي دهم؟[/FONT]​

[FONT=&quot]
سيد قطب، دانشمن معروف مصري مي نويسد:[/FONT]​

[FONT=&quot]تعيين يزد براي خلافت يك ضربه كاري به قلب اسلام و به نظام اسلامي و هدف ها و مقاصد آن بود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]حكومت جنايت بار يزيد[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]آنچه را كه تاريخ از افكار و انديشه هاي اين عامل فساد و تباهي و رفتار هاي او نقل مي كند همه حكايت از فسق وفجور و رفتار هاي الحادي دارد.[/FONT]​

[FONT=&quot]قاضي نعمان مصري مي نويسد: " روزي رسول خدا(ص) به معاويه نظر اكند و فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]امت من چه روز سختي از تو خواند داشت؟ و خاندان من از فرزندي كه از صلب تو خارج مي شود، روز بدي را در پيش دارد! همان فرزندي كه آيات خدا را به استهزا مي گيرد.و آنچه را كه خداوند از حريم من حرام كرده، وي حلال مي شمارد.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]وي در زمان خلافت پدرش به مي گساري و هوس راني مشغول بود. معاويه تصميم گرفت براي ساختن سابقه اي ديني وي را به جهاد بر ضد روميان بفرستاد از اين رو او را به فرماندهي لشكري براي جنگ با روميان اعزام كرد و سفيان بن عوف غامدي را نيز در اين مسير با وي همراه ساخت. يزيد در اين سفر جهادي! معشوقه ي خود ام كلثوم را نيز به همراه داشت. در اين سفر لشكريان يزيد كه گروهي از لشكرش وارد روم شده بودند به تب و آبله گرفتار شدند ولي يزيد در همان حال در منزلي به نام" دير مران " ( داخل در نزديك دمشق) در كنار ام كلثوم به استراحت و هوسراني پرداخت. وقتي از اين حادثه با خبر شد با بي اعتنايي چنين سرود: [/FONT]​

[FONT=&quot]من باكي ندارم از اينكه آن جمعيت در منطقه ي غذقذونه ( ناحيه اي در نزديكي روم) دچار تب و آبله شدند؛ آنگاه كه من در دير مران در ميان غرفه ها بر بالش ها تكيه زده ام و ام كلثوم را در كنار خود دارم!![/FONT]

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]ما از نزد مردي آمديم كه دين ندارد،شراب مي نوشد، طنبور مي نوازد ، نوازندگان در نزد وي به لهو و لهب مشغولند، با سگ ها بازي مي كند، با جمعي از دزدان شب نشيني دارد.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]ديگري گفت: به خدا سوگند! وي شراب مي نوشد و به گونه اي مست مي شود كه نماز را ترك ميكند![/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]ابن جوزي دانشمند معروف اهل سنت نقل مي كند از قول عبدالله بن حنظله:[/FONT]​

[FONT=&quot]ما در حالي از نزد وي بيرون مي آمديم كه خوف آن را داشتيم كه از آسمان سنگ بر سر ما ببارد، او مردي است كه با مادران و خواهران و دختران نيز زنا ميكند؛ وي شراب مي نوشد ونماز نمي خواند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]جنايات يزيد[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]يزيد در مدت خلافت ننگينش جنايات بزرگي را مرتكب شد كه به سه تا از آنان اشاره ميكنم:[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]فاجعه خونين كربلا:[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]يزيد در ابتداي حكومت خود نامه اي به وليدبن عتبه –والي مدينه- و از وي خواست به هر قيمتي كه شده از امام حسين (ع) ،عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير براي او بيعت بگيرد.[/FONT]​

[FONT=&quot]به نقل از ابن عثم زماني كه يزيد از خود داري امام حسين(ع) و عبدالله بن عمر با خبر شد نامه اي ديگر به وليد فرستاد و از او خواست در صورت امتناع حسين از بيعت سر امام حسين (ع) را جدا كند و براي او بفرستد تا جوايز بسياري نسيب تو شود.[/FONT]​

[FONT=&quot]كه با امتناع امام حسين (ع) ماجرا به فاجعه كربلا ختم شد.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]كشتار وسيع مردم مدينه[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]پس از حادثه خونين كربلا و آگاهي مردم از اين واقعه و پليدي يزيد ، و اعلام قيام از سوي عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه و برخي از صاحب نفوذان، انقلاب خونيني در مدينه آغاز شد.[/FONT]​

[FONT=&quot]در اين اجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزارو هفتصد تن و از ساير مسلمانان ده هزار نفر به قتل رسيدند.[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]آتش زدن كعبه[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]لشگر يزيد پس از غارت مدينه براي نبرد با عبد الله بن زبير به سوي مكه حركت كرد [/FONT]​

[FONT=&quot]لشكريان شام مكه را محاصره كردند و ابن زبير را كه به مسجد الحرام پناهنده شده بود را مورد حمله قرار دادند.[/FONT]​

[FONT=&quot]آنان با منجنيق حرم الهي را آتش باران كردند كه در نتيجه پرده ها و سقف كعبه آتش گرفت و سوخت.[/FONT]​

[FONT=&quot]و اين درگيري ادامه داشت تا اينكه خبر مرگ يزيد به سپاهش رسيد و سپاه او متفرق شدند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]آري ، يزيد در مدت كوتاه خلافتش هر سالي را با جنايتي بزرگ سپري كرد و به جان و مال وناموس مسلمين دست تعرض دراز كرد . از همه عظيم تر جنايت هولناك عاشوراي سال 61 هجري را پديد آورد.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نفرين تمام نفرين كننده گان جهان بر او باد![/FONT]​

 

[كربلايي حسام]

[FONT=&quot]آري ، يزيد در مدت كوتاه خلافتش هر سالي را با جنايتي بزرگ سپري كرد و به جان و مال وناموس مسلمين دست تعرض دراز كرد . از همه عظيم تر جنايت هولناك عاشوراي سال 61 هجري را پديد آورد.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نفرين تمام نفرين كننده گان جهان بر او باد![/FONT]​

حضرت علی(ع) زمان خلافت غاصبین سکوت کردند
امام حسن هم بر خلافت معاویه سکوت کردند
اما
وقتی نوبت به یزید رسید امام حسین(ع) قیام کردند

چون خلفای قبلی ظاهر اسلام را رعایت میکردند
اما مادر یزید اگر اشتباه نکنم مسیحی بوده است
خود یزید تا قبل از خلافت بادیه نشین بوده است. یعنی بیابان محل زندگی او بوده
یک فرد بسیار وحشی بوده که فقط میگساری و میمون بازی کارش بوده است

جالب اینجاست که وقتی معاویه پیشنهاد خلافت او را میدهد درباریان او به شدت مخالفت میکنند و میگویند یزید لیاقت ندارد.
حتی خود معاویه هم میدانسته این فرزند به شدت ملعون و وحشی است.


لعنت تمامی جهانیان بر یزید لعنت الله علیه

 

[haj morteza]

فقط یک چیز رو بدونید!
قیام عاشورا در کربلا انجام شد نه از مدینه و مکه!!!

امام حسین هم تا سعی داشت خواستند از درگیری و جنگ خودداری کنند.....

 

[mahmood-en]

فقط یک چیز رو بدونید!
قیام عاشورا در کربلا انجام شد نه از مدینه و مکه!!!

امام حسین هم تا سعی داشت خواستند از درگیری و جنگ خودداری کنند.....

سلام دوست عزيز

اگر از اول همه مطالب رو بخونيد
مي بينيد
كه ما همه حوادث تاريخي رو با سند اورديم
در همه اونها مشهوده كه امامان ما دنبال جنگ نبودن
پس حضرت علي هم بايد وارد جنگ با معاويه ميشد
يا همينطور امام حسن ع
نه اينطور نيست
يك سري سلسله مراتب اتفاق افتاد تا قيام عاشورا رخ داد
اسم تاپيك هم همينه
ريشه هاي قيام عاشورا
امام حسين در تمام دوران زندگي با بركتشون هيچ وقت سر جنگ نداشتن
بلكه كينه ها و كدورت ها وحرص ها و فساد بني اميه از زمان پدر بزرگ پيامبر باعث به وجود امدن عاشورا شد
عمر با پروراندن شخصي مثل معاويه و همونطور معاويه با پروراندن شخصي مثل يزيد زمينه ساز قيام عاشورا شدن
پس فكر ميكنيد يزيد يك شبه از يونان امد و با امام حسين وارد جنگ شد
نه خير
پليدي معاويه و معلمان او باعث به وجود امدن يزيد شدن
پايه گذاري ظلم در كوفه و در مدينه و مكه از ماجراي سقيفه شروع شد
از وقتي كه بناي دشمني با پيامبر و خاندانش را گذاشتند
من فكر ميكنم شما دوست عزيز
پست هاي قبل رو مطالعه نكردي
در هر صورت از توجهت ممنونم

 

[كربلايي حسام]

فقط یک چیز رو بدونید!
قیام عاشورا در کربلا انجام شد نه از مدینه و مکه!!!

امام حسین هم تا سعی داشت خواستند از درگیری و جنگ خودداری کنند.....

سلام عليكم
مرتضي جان شرمنده ولي فكر ميكنم اشتباه مي‌كنيد
قيام عاشورا نه از كربلا
نه از مكه و مدينه
بلكه از زمان پيامبر شروع شد

اما گر بخواهيم به زمان امام حسين(ع) هم اطلاق كنيم برميگرديم به مدينه
جايي كه امام حسين دريافت كه قصد جانشان را كردند
با ابن عباس مشورت كرد و داستان‌هايي كه وجود دارد
كه امدند از حضرت عده‌اي بيعت بگيرند، امام حسين(ع) به حضرت عباس(ع) و علي‌اكبر(ع) و چند تن ديگر از بني‌هاشم گفت اگر صداي من بلند شد از خانه بدانيد جانم در خطر است و به كمكم بياييد
و بعد هم متوجه شدند خطر در كمين است به مكه رفتند و انجاهم ناامن بود
به دليل نامه‌هاي كوفيان قصد كوفه كردند
اما در راه حر مسير حضرت را كج كرد تا به كربلا رسيدند.

مطالب محمود عزيز در كتب زير موجوده:
تاريخ ابن اثير
تاريخ طبري
مقتل قيام جاويد
مقتل ابومخنف
مقتل نهضت عاشورا و قيام امام حسين(ع)
و چند كتاب ديگر....

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]انگيزه هاي قيام عاشورا[/FONT]​

[FONT=&quot]
آنچه كه به اعمال ورفتار انسان روح مي بخشد نيت وانگيزه هاي اوست. انگيزه هاي الهي و نيات مادي تاثيري متفاوت در تلاش هاي انسان مي گذارد و نتايج متفاوتي به بار مي آورد.[/FONT]​

[FONT=&quot]
زماني كه هدف غير از خدا باشد فرد از همه ابزار هاي مشروع ونامشروع براي رسيدن به اهداف خود استفاده ميكند ولي هنگامي كه انگيزه انجام وظيفه الهي باشد سود و زيان و كاميابي وناكامي معناي ديگري پيدا ميكند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
زماني كه انسان در پي انجام وظيفه الهي باشد زماني خودش رو موفق و خوشبخت مي داند كه توانسته باشد بندگي خودش رو به نحو احسن انجام داده باشد و اگر به غير از اين توجه كند خود را ناكام و ضرر كرده ميداند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
تا الان تحليل هاي مختلفي از انگيزه هاي قيام امام حسين ع ارائه شده اما من مي خواهم انگيزه هاي امام رو در سخنان و خطبه هاي خود ايشان جستو جو كنم حال با اين نيت به سراغ اين انگيزه ها مي روم.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]احياي دين خدا[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آيين خدا راهي براي رسيدن به خداست و به قدري مهم است مرداني چون امام حسين ع و يارانش جان خود ار براي احياي آن فدا كردند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]حضرت علي ع مي فرمايد:[/FONT]​

[FONT=&quot]هنگامي كه حادثه اي پيش آمد (كه دين يا جان شما را تهديد كرد) جان خويش را فدا كنيد نه دينتان را.[/FONT]​

[FONT=&quot]خط انحراف از اسلام ناب از ماجراي سقيفه شروع شد و در زمان معاويه شدت گرفت ولي تلاش معاويه اين بود كه با حفظ ظاهر و در پس پرده نفاق به اهداف ننگين خودش دست پيدا كند. و اين باعث ميشد كه در نظر مردم در ظاهر امام حسين ع و معاويه هر دو از صحابي رسول خدا جلوه كنند![/FONT]​

[FONT=&quot]ولي امام حسين در اوخر عمر معاويه و علني شدن وليعهدي يزيد در خطبه هايي دست به افشاگري زد و بر اساس صلحنامه اي كه امام حسن ع با معاويه امضا كرده بود دست به قيام نزد.[/FONT]​

[FONT=&quot]پس از مرگ معاويه شرايط تغيير كرد چرا كه يزيد فردي فاسق بود و اگر امام قيام نمي كرد ديگر از اسلام نامي هم نمي ماند و از طرفي يزيد هيچ جايگاهي در نزد حتي درباريان نيز نداشت و گروهي از مردم كوفه هم همراهي خود را با امام اعلام كرده بودند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و ابتدا امام با اين جمله شروع كرد:[/FONT]​

[FONT=&quot]زماني كه امت اسلامي گرفتار زمام داري مانند يزيد شود ، بايد فاتحه اسلام را خواند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]امر به معروف و نهي از منكر[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]امام در تمام خطبه هايش به طور مكرر انجام دو فريضه امر به معروف و نهي از منكر را به عنوان يكي از اساسي ترين انگيزه هاي نهضت خود ياد مي كرد.[/FONT]​

[FONT=&quot]فرايضي كه قران ترك آنرا مايه هلاكت اقوام پيشين مي داند ومي فرمايد:[/FONT]​

[FONT=&quot]چرا در قرون و اقوام پيش از شما دانشمندان صاحب قدرتي نبودند كه از فساد جلوگيري كنند(مائده آيه 79)[/FONT]​

[FONT=&quot]و در جايي ديگر اجراي اين اصل را از ويژه گي هاي امت برتر مي داند و مي فرمايد:[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسان ها آفريده شديد (چه اينكه) امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد(آل عمران آيه 110)[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در اين آيه جالب است كه مي بينيم دليل بهترين امت بودن را امر به معروف و نهي ازمنكر مي داند و جالب تر اينكه اين فريضه را برايمان به خدا مقدم مي داند زيرا كه اگر اين فريضه انجام نشود ايمان به خدا در دلها سست ميشود.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]حضرت علي در بياني زيبا مي فرمايد:[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]هركس ببيند سستي اي صورت مي گرد ومردم را به معصيت دعوت مي كنند اگر در دلش آنرا انكار كند سالم مانده وگناهي بر او نيست (به شرط آنكه بيشتر از آن نتواند) و كسي كه به زبان انكار كند پاداش الهي نصيب او ميشود و مقامش از اولي برتر است و اگر كسي براي اعتلاي نام خدا و سرنگوني ظالم مبارزه كند ، او كسي است كه به راه راست هدايت يافته و نور يقين در دلش تابيده است.[/FONT]​

[FONT=&quot]حالا به مهترين بخش از سخنان آن حضرت و يارانش ، در اين مورد مي پردازيم:[/FONT]​

[FONT=&quot]آن حضرت دو سال قبل از هلاكت معاويه در ميان جمع بسياري ار مهاجرين وانصار در سرزمين منا طي يك خطابه بسيار مهم سرشناسان آن روز جامعه اسلامي را مورد خطاب قرار مي دهد :[/FONT]​

[FONT=&quot]چرا به نكوهشي كه خدا به علماي يهود فرموده است توجه نمي كنيد؟ آنجا كه فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]علماي يهود، مردم را از سخنان گناه آلود و خوردن مال حرام نهي نمي كردند(مائده63)[/FONT]​

[FONT=&quot]آنگاه فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]خداوند فقط از آن جهت بر آنان عيب مي گيرد كه آنها با چشم خود شاهد زشتكاري و فساد ستمكاران بودند ولي آنان را نهي نمي كردند.[/FONT]​

[FONT=&quot]اين سخنان نشان ميدهد كه آن حضرت دنبال فرصتي است كه به اين موارد جامه عمل بپوشاند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]همانگونه اي كه در نامه اي به معاويه مي نويسد:[/FONT]​

[FONT=&quot]اي معاويه !به خدا سوگند از اين كه با تو الان نبرد نمي كنم ،مي ترسم كه در پيشگاه الهي مقصر باشم.[/FONT]​

[FONT=&quot]شايد بتوان رساترين تعبير امام را در وصيت نامه اش به محمد حنفيه (برادرش) پيدا كرد:[/FONT]​

[FONT=&quot]من تنها به انگيزه اصلاح در امت جدم بپا خاستم، مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به روش جدم وپدرم علي بن ابي طالب رفتار نمايم![/FONT]​

[FONT=&quot]واين نشان مي دهد كه نوع رفتار محمد ص و امام علي ع و امام حسن ع و امام حسين ع همه در يك مسير و آن هم زنده نگه داشتن اسلام و مبارزه با ظلم بوده و هيچ كدام از اين نوع برخورد ها در جامعه زمانشان در عرض هم نيستند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و هنگامي كه امام با سپاه حر روبه رو شد و بي وفايي كوفيان را مشاهده كرد در جمع اصحابش چنين فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]آيا نمي بينيد به حق عمل نمي شود واز باطل جلوگيري نمي شود، در چنيني شرايطي بر مومن لازم است كه قيام كند و شيفته ملاقات پروردگارش باشد.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]طبق نقل مورخان زماني كه حر مانع حركت اما شد ،امام نامه اي به بزرگان كوفه نوشت كه:[/FONT]​

[FONT=&quot]شما مي دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]هركس ساطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته ، با سنت پيامبر به مخالفت ميورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم وستم رفتار مي نمايد ولي با به مبارزه عملي و گفتاري برنخيزيد، سزاوار است كه خداوند او را در جايگاه آن سلطان ستمگر وارد جهنم كند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و همين است كه ما هم اكنون در برابر مرقد شريف آن حضرت مي ايستيم و مي فرماييم:[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]{ا[FONT=&quot]شهدُ انكَ قد اقمتَ الصلاةَ و اتيتَ الزكاةَ و امرتَ بِالمعروفِ و نهيتَ عَنِ المنكَرِ}[/FONT][/FONT]​

[FONT=&quot]{من شهادت مي دهم كه تو نماز را به پا داشتي و زكات را ادا كردي و امر به معروف كرده و نهي از منكر را به جا آوردي.}[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]تشکیل حکومت اسلامی[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]انبیا واولیای الهی در طول تاریخ برای پیش برد اهداف مقدس خویش درصدد تشکیل حکومت اسلامی بر می آمدند چرا که با تشکیل حکومت اسلامی خیلی بهتر میتوان در راه عدالت اجتماعی کوشید و فرامین الهی را به صورت ضابطه مند اجرا کرد.به همین خاطر حضرت محمد ص در اولین فرصت اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نمود و آن حضرت برای ادامه خط ولایت در روز عید غدیر علی ع را به عنوان جانشین خود اعلام کرد.[/FONT]​

[FONT=&quot]بنابراین ولایت یکی از مهمترین اصول در دین ماست همانطور که امام باقر ع می فرماید:[/FONT]​

[FONT=&quot]اسلام بر پنج اصل اساسی بنا نهاده شده است:[/FONT]​

[FONT=&quot]بر نماز ،زکات ، حج، روزه و ولایت؛ و در پاسخ به اینکه کدام برتر است می فرماید:[/FONT]​

[FONT=&quot]ولایت از همهچیز برتر است چرا که ولایت (تشکیل حکومت اسلامی ) کلید بقیه است و والی و راهنمای مردم نسبت به آن چهار امر مهم میباشد.[/FONT]​

[FONT=&quot]متاسفانه بعد از پیامبر ولایت به انحراف کشیده شد و حضرت علی ع و امام حسن ع نتوانستند به امر مهم ولایت رسیدگی کنند و دشمنان قسم خورده اسلام بر قدرت سوار شدند.[/FONT]​

[FONT=&quot]امام حسین ع نیز برای احیای دین اسلام تصمیم گرقت تا چهره زشت بنی امیه را آشکار کند و عدالت را برقرار کند چنانکه در خطبه ای میفرماید:[/FONT]​

[FONT=&quot]خداوندا!تو خود میدانی که آنچه از ما صورت گرفته به خاطر رقابت در امر زمامداری و یا به چنگ آوردن ثروت ومال نبود بلکه هدف ما آن است که نشانه های دین را آشکار سازیم و اصلاح ودرستی را در همه بلاد برملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]امام حسین در برابر معاویه:[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]هنگامی که معاویه برای گرفتن بیعت برای یزید به مدینه آمد در میان اجتماع گفت:[/FONT]​

[FONT=&quot]به خدا سوگند اگر من درمیان مسلمانان کسی بهتر از یزید را میشناختم ،برای او بیعت میگرفتم!![/FONT]​

[FONT=&quot]امام حسین ع برخاست و فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]به خدا سوگند! تو کسی را که از یزید به جهت پدرو مادر و شایستگی ها و ارزشهای فردی و صفات انسانی بهتر است کنار گذاشتی![/FONT]​

[FONT=&quot]معاویه گفت: گویا خودت را میگویی؟[/FONT]​

[FONT=&quot]فرمود: آری![/FONT]​

[FONT=&quot]و معاویه خاموش شد.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]تلاش امام حسین ع برای تشکیل حکومت اسلامی در زمان یزید: [/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]الف) ترک بیعت با یزید[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]زمانی که خبر مرگ معاویه به مدینه رسید و آن حضرت توسط والی مدینه احضار شد در پاسخ به عبدالله بن عمر فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]هیچ گاه با یزید بیعت نخواهم کرد، چرا که امر خلافت پس از برادرم حسن ع تنها شایسته من است.[/FONT]​

[FONT=&quot]همچنین امام در پی اصرار مروان بن حکم برای بیعت با یزید با قاطعیت فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]هنگامی که امت اسلامی به زمامداری مثل یزید گرفتار آیند باید فاتحه اسلام را خواند ! من از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است ![/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]ب) تصریح به شایستگی خود به خلافت:[/FONT]​

[FONT=&quot]امام علاوه بر اینکه یزید را شایسته این جایگاه نمی دانست به شایستگی خود در امر ولایت و حاکمیت اسلامی تصریح میکند[/FONT]​

[FONT=&quot]در خطبه ای پس از نماز در جمع لشگریان حر می فرماید:[/FONT]​

[FONT=&quot]ای مردم! من فرزند دختر رسول خدایم ما به ولایت این امور بر شما (وامامت مسلمین) از این مدعیان دروغین سزاوارتریم.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]ج) پاسخ به دعوت کوفیان[/FONT]​

[FONT=&quot]امام مسلم بن عقیل را به سمت کوفه فرستاد تا از مردم برای او بیعت بگیرد چون کوفه مرکز علاقه مندان و شیعیان علی ع بود و می خواست کوفه را پایگاه اصلی نهضت خود قرار دهد .[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]کوفیان[/FONT]​

​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]بعد از مرگ معاویه به دنبال یک گرد همایی در منزل سلیمان بن صرد خزاعی جمعی از بزرگان کوفه ماتتد سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر به امام نامه ای به شرح زیر نوشتند:[/FONT]​

[FONT=&quot]خدای را سپاس می گوییم که معاویه آن دشمن ستمگار و کینه توز را نابود ساخت، همو که بدون رضایت امت بر گرده آنان سوار شد و اموال آنان را غصب کرد،خوبان آنان را کشت به نابکاران میدان داد و...[/FONT]​

[FONT=&quot]اینک ما امام و پیشوا نداریم ، به سوی ما بیا ! بدان امید که خداوند به برکت وجود تو همه ما را بر محور حق گرد آورد.[/FONT]​

[FONT=&quot]نعمان بن بشیر والی کوفه در دارالاماره هست ما با او در نماز جمعه و اجتماعات عمومی حاضر نمی شویم و اگر با خبر شویم که به سوی ما می آیی او را از کوفه بیرون کرده و به شما ملحق می شویم .[/FONT]​

[FONT=&quot]که بعد از این نامه ،امام به آنها توسط مسلم بن عقیل به طورخلاصه چنین نامه نوشت:[/FONT]​

[FONT=&quot]هر گاه مسلم به من اطلاع دهد که بزرگان و خردمندان شما با آنچه که در نامه ها یشان ذکر شده، همراه وهماهنگ اند به زودی به سوی شما خواهم آمد.[/FONT]​

[FONT=&quot]و در پایان نامه افزود:[/FONT]​

[FONT=&quot]به جانم سوگند ! امام وپیشوا تنها کسی هست که به کتاب خدا عمل می کند و عدل و داد را بر پا می دارد. دین حق را پذیرفته و وخود را وقف راه خدا کن.[/FONT]​

[FONT=&quot]وپس از اینکه مسلم به کوفه رفت و کوفیان را تایید نمود با فرستادن فرستادگانی امام را خاطر جمع نمود و امام از مکه عازم کوفه شد[/FONT]​

[FONT=&quot]حتی کوفیان انقدر از یاری امام مطمئن بودندکه چهل هزار تن از آنان در نامه به طلاق وعتاق(اگر سوگند خود را بشکنند زن خود را طلاق دهدند و غلامان خود را آزاد کنند)سوگند خورده بودند.[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]عده ای مطرح میکنند چرا امام که به فرجام شکست خود در اعتماد به کوفیان آگاه بود به سمت انان رفت؟[/FONT]​

[FONT=&quot]بگذارید این را از زبان خود حضرت دنبال :[/FONT]​

[FONT=&quot]می فرماید: مردم کوفه نامه نوشتند و از من خواستندکه بسوی آنان بروم ، بدن امید که نشانه های حق زنده و بدعت ها نابود گردد.[/FONT]​

[FONT=&quot]و همچنینی بر اساس شواهد تاریخی امام از فرجام کار خود آگاه بود و با یقین به سمت شهادت ، نهضت خویش را آغاز کرد چنانکه در زیر خواهیم خواند:[/FONT]​

 

[mahmood-en]

[FONT=&quot]ابن عباس می گوید: ما اهل بیت همگی تردید نداشتیم که امام در سرزمین طف (کربلا) به شهادت خواهد رسید.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]امام در آغاز حرکتش در مدینه خطاب به بنی هاشم فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]هرکس از شما به من بپیوندد به شهادت خواهد رسید و هرکس بماند به چیروزی نخواهد رسید.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]محمد حنفیه به امام پیشنهاد کرد که امام از رفتن به عراق صرف نظر کند. امام چنین فرمود:[/FONT]​

[FONT=&quot]بعد از آنکه از تو جدا شدم رسول خدا را در خواب دیدم که فرمود ای حسین! حرکت کن، زیرا خدا خواسته است تو را کشته ببیند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]عجیب آنکه امام در پاسخ مردی از کوفه چنین می فرماید:[/FONT]​

[FONT=&quot]این نامه های مردم کوفه است ولی من آنان را جز قاتلان خود نمی دانم.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اینک با توجه به اینکه امام از سرانجام این حرکت آگاه بود چرا برای تشکیل حکومت اسلامی اقدام کرد؟[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در فرهنگ دین انچه مهم است تشخیص وظیفه و عمل با آن است و رسیدن به نتیجه دلخواه در مرحله دوم قرار دارد[/FONT]​

[FONT=&quot]تعالیم قران واسلام و سیره معصومین بر این است که جمع بین وظیفه و نتیجه هرچند اولویت دارند ولی عمل به وظیفه مقدم بر رسیدن به نتیجه می باشد.[/FONT]​

[FONT=&quot]زیرا که قدم گذاشتن در راه انجام وظیفه می تواند افراد بهانه جو را به کار وادارد زیرا بسیار بهانه جویان به بهانه مشکوک عدم نتیجه از انجام وظیفه باز می مانند.[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]در پایان یاداوری این نکته ضروری است که وجود انگیزه تشکیل حکومت در این قیام مقدس ، به معنای دستیابی عملی به ان حکومت در همان برهه از زمان نیست ، بلکه شهادت آن حضرت زمینه ساز کوتاه شدن دست بازماندگان دوران جاهلیت از حکومت اسلامی در آینده بود و این واقعیتی است که امام به دنبال ان بود. به علاوه انگیزه های امام منحصر به این یک هدف نبود که در مباحث گذشته به طور مفصل به ان پرداخته شد.[/FONT]​

 

[*** s.mahdi ***]

مهمترین درس هایی که از قیام عاشورا و محرم می توان فرا گرفت ...

1. نفی اندیشه جدایی دین از سیاست:
یکی از مهم ترین مشخصه های عاشورا مساله پیوند و ارتباط دین و سیاست است .
امام حسین علیه السلام با حضور اجتماعی و قیام علیه حکومت، در حقیقت درصدد دخالت در سیاست بود و همین مساله را به عنوان یک تکلیف جهت حرکت و نهضت خویش قرار داد. امام برای خود یک ضرورت می دانست که برای سست نمودن پایه های حکومت ستمگران و برقراری حکومت عدل الهی تلاش کند و همین امر از مهم ترین مشخصه های یک اقدام حکومت سیاسی است .

2. مبارزه جهت برقراری عدالت اجتماعی
آن چه پس از دوران نبی مکرم اسلام تازمان شهادت امام حسین علیه السلام مطرح بوده، این است که چه آفت هایی سبب شد تا حکومت سلطنتی اموی بر مسلمانان حاکم شود؟ چگونه ارزش ها و مقدساتی که در جامعه ریشه دوانده بودند، به تدریج رنگ باختند و به شعارهای ظاهری و بی محتوی تبدیل شدند؟
پاسخ اجمالی همه این سؤال ها عدم وجود عدالت اجتماعی است. ایجاد نظام طبقاتی، تبعیض و نابرابری های اجتماعی سبب شد تا نظام عقیدتی، اخلاقی و سیاسی جامعه نیز متحول شود و پذیرش معیارها و اصول اقتصادی مکتب اسلام برای مردم میسر نگردد.
امام حسین علیه السلام یکی از اهداف قیام خود را عدالت اجتماعی دانسته و در خطبه ای این گونه بیان می دارد:
«...و یا من المظلمون من عبادک...
... (یکی از اهداف این است که) ستمدیدگان از بندگان تو امنیت یابند» .
مسلم است که این عدالت و امنیت زمانی تحقق عینی پیدا خواهد کرد که ستم و ستمگران نابود شده و عدالت اجتماعی حاکم گردد.