مشاعرۀ سنّتی

[soroush7]

از پاى فتاديم چو آمد غم هجران
در درد بمرديم چو از دست دوا رفت

تا توانی دلی به دست آور

دل شکستن هنر نمی باشد

 

["sarah"]

دوش گفتم بكند لعل لبش چاره ء من ؟

هاتف غيب ندا داد كه آرى بكند

 

[Ekram]

دو ریل در دو مسیر مخالفیم و بهم
نمی رسیم به جز لحظه ی عبور از هم

 

["sarah"]

مفلسانيم و هواى مى و مطرب داريم

آه اگر خرقه ء پشمين به گرو بستانند

 

[salvador]

در میکده می‌کشم سبویی
باشد که بیابم از تو بویی

 

["sarah"]

يك حرف صوفيانه بگويم اجازتست ؟

اى نور ديده صلح به از جنگ و داورى

 

[salvador]

یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید

دود آهیش در آیینه ادراک انداز

 

["sarah"]

ز خطت صد جمال ديگر افزود

كه عمرت باد صد سال جلالى

تشکر ندارم....

 

[salvador]

خواهش میکنم.

یار بودی مر مرا از روی مهر

یاری اکنون کن که یار از دست رفت

 

["sarah"]

تو كه كيميا فروشى نظرى به قلب ما كن

كه بضاعتى نداريم و فكنده ايم دامى

 

[salvador]

یکباره چرا قطع نظر می‌کنی از ما

بودیم نه آخر به تو یکبار مصاحب

 

["sarah"]

بگو كه جان عزيزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزايش ببخش آن كه تو دانى

 

[salvador]

یاری ده محنت زده مشناس جز او کس

فریادرس بی‌کس تنها همه او دان

 

["sarah"]

نرگس ار لاف زد از شيوه ء چشم تو مرنج
نروند اهل نظر از پى نابينائى

روز خوش

 

[salvador]

خوش ...

شرابی خورده‌ام از شوق و زور آورده می‌ترسم

که بردارد مرا ناگاه و بیخود آورد سویت

 

[seyed*hamid]

خوش ...

شرابی خورده‌ام از شوق و زور آورده می‌ترسم

که بردارد مرا ناگاه و بیخود آورد سویت

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

 

[salvador]

یکتایی آفرید لب خودستای عشق

در نقطه دهن الفی داشت میم ما

 

[ranalean]

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانی ات کنند

 

[ranalean]

یکتایی آفرید لب خودستای عشق

در نقطه دهن الفی داشت میم ما

سلام

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

 

[salvador]

سلام

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

سلام

یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا

که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم

 

[ranalean]

سلام

یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا

که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای آسمان است این و دیگر گون نخواهد شد

 

[salvador]

داغ محرومی دیدار ز محفل رفتیم

برسانید به آیینه سلام دل ما

 

[ranalean]

داغ محرومی دیدار ز محفل رفتیم

برسانید به آیینه سلام دل ما

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند

حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

 

[toprak]

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند

حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

دل داغ تو دارد _ارنه بفروختمی
در دبده توئی_وگرنه می دوختمی

 

[salvador]

دل داغ تو دارد _ارنه بفروختمی
در دبده توئی_وگرنه می دوختمی

سلام دوستم شرمنده بازم تشکر ها غیر فعال شد.

یکی یاری نکوکاری ز هر آفت نگهداری

ظریفی ماه رخساری به صد جان رایگان باشد

 

[toprak]

سلام دوستم شرمنده بازم تشکر ها غیر فعال شد.

یکی یاری نکوکاری ز هر آفت نگهداری

ظریفی ماه رخساری به صد جان رایگان باشد

سلام دوست عزیز فدای سرت
دل منزل توست_ ورنه روزی صد بار
در پیش تو چون سپند می سوختمی

 

[salvador]

سلام دوست عزیز فدای سرت
دل منزل توست_ ورنه روزی صد بار
در پیش تو چون سپند می سوختمی

ممنون از بنده نوازیتون


یک نگاه لطف از چشم تو ما را می‌رسد

گو کسی کاین نیز نتواند که بیند کور باش

 

[toprak]

ممنون از بنده نوازیتون


یک نگاه لطف از چشم تو ما را می‌رسد

گو کسی کاین نیز نتواند که بیند کور باش

شد دیده به عشق رهنمون دل من
تا کرد پر از غصه درون دل من

 

[salvador]

شد دیده به عشق رهنمون دل من
تا کرد پر از غصه درون دل من

ندارد نامه من درخور پرواز مضمونی

مگر رنگی ببندم بر پر و بال کبوترها

 

[ranalean]

ندارد نامه من درخور پرواز مضمونی

مگر رنگی ببندم بر پر و بال کبوترها

آدمی فربه شود از راه گوش

جانور فربه شود از حلق و نوش