ز پا افتادگان را ، در جوانی دست گیری کن
به پیری گر نمیخوای ،که محتاج عصا گردی
به پیری گر نمیخوای ،که محتاج عصا گردی
دلم رميده ي لولي وشيست شورانگيز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز
ز پا افتادگان را ، در جوانی دست گیری کن
به پیری گر نمیخوای ،که محتاج عصا گردی
یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
زما دو خاطره ای بی دوام ، می ماند
زمی نه حال ، که دردی بجام می ماند
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
دوستم شرمنده تشکر ندارم![]()
خواهش میکنم . . .
سر برگ گل ندارم ، به چه رو روم به گلشن ؟
که شندیده ام ز گلها ، همه بوی بی وفایی
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
![]()
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت
گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت
تکبیر فنا ، چاره ی دیوانگی ماست
شمشیر ببارید ، که زنجیر گسستیم
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
در صومعه ی زاهد و در خلوت حافظ
جز گوشه ی ابروی تو محراب دعا نیست
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست
دمي رفت تا چشمهي آفتاب
ز چشم خلايق فرو شست خواب ..........
دوان هر دو را کس فرستاد و خواند
به هيبت نشست و به حرمت نشاند ............
دریغ تو ای خاک ایران زمین
کزین اهرمن مانده ای این چنین !
نمی خوابد دو چشم اشک بارم
هزاران فکر درهم دارم امشب
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |